گزارشگر:منو چهر/ 11 حوت 1392 - ۱۰ حوت ۱۳۹۲
بر بنیاد گزارشها، جرگۀ موسوم به جرگۀ قندهاریها به نتایجِ از قبل پیشبینیشدهاش نرسـیده است.
جرگۀ قندهاریها که قرار بود در آن، شماری از نامزدان به سود نامزد معینی بگذرند، به دلایلِ نامشخصی از ادامۀ کار باز مانده است. سروصداهایی پیرامونِ این جرگه وجود دارد که گویا چنددستهگی میان طرفین مطرحِ این جرگه، باعث شده که شرکتکنندهگان به هیچ توافقِ مشخصی دست نیابنـد.
جدای از چندوچونیِ به نتیجه نرسیدن این جرگه، یک مسأله برای همهگان روشن شده که دخالت رییس جمهور در برگزاری انتخابات، کماکان پابرجاست. شواهدِ آشکار نشان میدهد که این جرگه با پادرمیانی رییسجمهور شکل گرفته و در آن سعی شده که شخص مورد نظر رییسجمهور از سوی سایر نامزدان حمایت گردد.
این یافته مینمایاند که رییس جمهور آنقدرها که هم تبلیغ میشود، در انتخابات پیشِ رو بیطرف نخواهد بود و نگرانی برخی از نامزدان که حریفِ خود را تنها و تنها تقلب میدانند، نادرست نمیباشد.
نکتۀ دیگری که عنصر تقلب را تقویت مینماید، این است که برنامههای تبلیغاتی بسا از نامزدان، ناروشمند است؛ به این معنا که برنامۀ کمپاینِ برخی از نامزدانِ محترم انتخابات، محدود شده به تعدادی از اسپاتهای تلویزیونی، نصب چند پوستر و بنر، و برگزاری چند تا محفل خُرد و کوچک در پایتخت. و افزون بر آن، هیچ برنامۀ دیگری در کار نیست؛ به این معنا که تا کنون هیچ یک از نامزدان، برنامههای کاریشان را برای مردم توضیح نداده اند و هنوز که هنوز است، اجندای کاریِ اکثر نامزدان مبهم میباشد. تا کنون کمتر کسی توانسته است که به صورت گسترده، به ولایات و دیگر شهرهای کشور سفر کند و طی همایشهای کلان و ملی، برنامۀ کاریاش را در صورت پیروزی، برای مردم توضیح دهد.
تقریباً یک ماه دیگر به پایانِ کارزارهای تبلیغاتی مانده است و هنوز هم فرصت است که نامزدان محترم انتخابات، مردم را از سایۀ ابهامِ برنامههای کاریشان بهدر کنند. اما تا جایی که معلوم است، چنین آرزویی خیال است و محال است و جنون.
اکنون این پرسش بیپاسخ است که چرا نامزدان محترم انتخابات، سعی در روشنسازی افکار مردم ندارند و تلاش نمیکنند که مردم از برنامههای کاریشان، آگاهی حاصل کنند؟
برای یافتن پاسخ این سوال، نخست لازم است که نامزدان کنونی در انتخابات، دستهبندی شوند. شاید به صورت اجمالی، بتوان نامزدان کنونی انتخابات را در سه طبقه دستهبندی کرد.
دستۀ نخست، آن تعداد از نامزدانی است که به انتخابات به عنوان یک پروسۀ پولساز و شهرتساز نگاه میکنند و آن را منبعی برای تشهیر و اندوختنِ سرمایۀ خود میدانند. دستکم بخش اعظمی از نامزدان کنونی در همین دسته، جابهجا میشوند؛ کسانی که هم خود و هم مردم میدانند که نه درایتِ ریاست جمهوری را دارند و نه هم مردم به آنان اعتماد خواهند کرد. از اینرو، این تعداد از نامزدان، نه برنامهیی دارند و نه هم توضیحی برای آن برنامۀ نداشتۀشان.
دستۀ دیگر، همان نیروهای اپوزیسیون اند که همواره در برابر حکومت ایستاده اند و اکنون عزمِ جدی دارند که قدرت را بهدست گیرند. این افراد بیش از یکی دو نفر نیستند و تا کنون، بهتر از همه عمل کرده اند. جدای از اینکه آنها از طریق رسانهها در پی تبیین برنامههای کاریشان بوده اند، تلاش داشته اند که با سفرهای متعدد به گوشه و کنار کشور، مردم را با خود همسو سازندـ که البته نقد حاضر نیز در پی آنان نیست.
اما دستۀ سوم و خطرناک، همان دستهیی است که طبق گمانهزنیها، از سوی ارگ ریاست جمهوری حمایت میشوند و نه تنها که هیچ برنامهیی برای ادارۀ کشور ندارند، مردم نیز با آنان همسو نیستند. اما این گروه سعی بر این دارند تا بهنحوی مردم را با تبلیغات صوتی و تصویری بفریبند. به نظر میرسد که این گروه، همان گروهیست که تا هنوز به امید تقلب نشستهاند، و همین موضوع باعث میشود که مردم نه از برنامۀ کاریشان آگاهی داشته باشند و نه هم خودشان اگر برنامهیی داشته باشند، در پی توضیح آن باشند.
از چنین موضعی، معلوم میشود که نقش تقلب چهقدر میتواند امیدوارکننده و در عین حال تعیینکننده باشد.
البته تجربۀ تقلب آنقدرها هم در این کشور غریب نیست که چنین تصوری خیلی دور از امکان بنماید. تقلب در این کشور مثل همۀ مسایل دیگر، چون فساد اداری، ناامنی، شکستن قانون و…، ملموس و مشخص است؛ به اندازهیی که همین اکنون در میان مردم باوری ایجاد شده است که هر نامزدی ـ ولو رای تمام مردم را با خود داشته باشد ـ اگر پشتیبانی حکومت و خارجیها را نداشته باشد، در انتخابات ناکام خواهد شد. این باور که ریشه در حقایق دارد، بهروشنی جامعهشناسی تقلب در انتخابات را نشان میدهد. از اینرو، نگرانی تقلب در انتخابات شدیداً مطرح است و به نظر میرسد که اگر یک راه چارۀ درست برای جلوگیری از آن سنجیده نشود، تحققِ آن در انتخابات پیش رو حتمی خواهد بود.
Comments are closed.