گزارشگر:18 حوت 1392 - ۱۷ حوت ۱۳۹۲
انتخابات، یگانه روندیست که با فرا رسیدنش، نظم معمولِ اجتماع و سیاستِ هر کشوری را برهم میزند. تاریخ به یاد دارد که بسیاری از انتخاباتها، مجالی بوده برای شورش، عقبگرد و انارشیسمی سیاسی که دولتهای فرومانده به آن گرفتار میشوند.
البته، تنها دولتهای ضعیف نیستند که با مشکلاتِ زیادی در انتخابات روبهرو میگردند، بل حتا کشورهای قوی و جهان اول هم از مخاطراتی که انتخابات به همراه دارد، در امان نیستند.
اما افغانستان که آشکارا جزوِ کشورهای ضعیف و جهان سوم است، همیشه انتخابات را چونان چالشی عظیم تجربه کرده است. از تقلب گرفته تا ایجاد ناامنیهای خطرناک، همه و همه میتوانند ثبات نیمبندِ کشور را به باد دهند.
اینهمه مخاطره از آنجا پیداست که ناامنی به عنوانِ بزرگترین چالش کشور، با شدتِ تمام سر جایش است؛ جامعۀ جهانی با سیاستهای ناشیانۀ رییسجمهور کرزی کمکم از افغانستان دل کنده، و گروههای موافق و مخالفِ نظام از فضای مسمومِ پیشاانتخاباتی استفاده کرده و در ترکیبهای نامتجانس، وارد کارزارهای انتخاباتی شدهاند. مسلماً این فضا را حکومت و بسا از نامزدان، که برای پیروز شدن در انتخابات با این گروهها وارد معامله شدهاند، مساعد ساختهاند و اینک تاوانِ آن را باید مردم افغانستان پس بدهند.
بنابراین، چند مسالۀ مهم را بهحیثِ چالشهای اصلی کشور، در صورتی که سلامتِ انتخابات تضمین نشود و این پروسه بهطورِ شفاف برگزار نگردد، میتوان فهرست کرد.
از ناامنی و فساد و برخی دیگر از مخاطرات عمدۀ کشور که قبل از انتخابات بهوجود آمدهاند، اگر بگذریم؛ نخستین چالشی که مطرح است، خود نامزدان محترمِ انتخابات استند. بخش اعظمی از این نامزدان، دارای برنامههای جدی و دقیق برای ادارۀ کشور نیستند. یعنی اجندایی که بر بنیاد آن بتوان اولویتهای مهمِ ملی را دستهبندی کرد، در گفتار آنها دیده نمیشود.
کارزار کنونی، هرگز بر بنیاد برنامه و اجندای ملی و همهگیر جریان ندارد؛ بل بر اساسِ برخی از دسته بندیهای قومی، حزبی و منطقهیی استوار است که بیتردید در صورتی که این روند ادامه یابد و بعد دست تقلب در تعیینِ نامزدان دخیل گردد، فاجعهیی بزرگ بروز خواهد کرد.
نامزدان محترم انتخابات، کمتر توانستهاند برنامههای کاریشان را بر بنیاد تفاهم ملی و تکمیلِ روند وحدت ملی که بهشدت آسیب دیده است، تنظیم کنند و آن را بهحیث یک ضمانتِ انتخاباتی برای مردم ارایه کنند. بنابراین، پیروزی نامزدانی که هیچ برنامۀ ملی و فراگیری برای کشور ندارند، به معنای فروپاشی نظام خواهد بود.
مسلماً اگر روند انتخابات شفاف و سالم باشد، چنین اشخاصی به پیروزی نخواهند رسید. اما از آنجایی که نقشِ تقلب در انتخابات بسیار جدی است و زمینههای آن از قبل قابل پیشبینی؛ این خطر نیز جدی به حساب میآید.
چالش دیگر، حمایت جامعۀ جهانی است که اکنون در افغانستان کمرنگ شده است. جامعۀ جهانی در واکنش به سیاستهای کاملاً هدفمند آقای کرزی، دست از ادامۀ کمکها برداشته است؛ تا جایی که دیگر افغانستان برای هیچ کشوری قابل توجه نیست.
پس از اتمامِ سال ۲۰۱۴، نیروهای بینالمللی از افغانستان کاملاً خارج خواهند شد و این در حالیست که ناامنی، ضعف اقتصادی، فساد و دهها مسالۀ دیگر، میراثِ تلخِ آقای کرزی استند. حالا و در این وضع، اگر سلامت انتخابات تضمین نشود و بنا بر تقلب، افراد و اشخاصی که هیچ برنامهیی برای جلب توجه جامعۀ جهانی و نیز ترمیمِ خرابکاریهای آقای کرزی ندارند، بر کرسی قدرت تکیه زنند، سرنوشت کشور به کجا خواهد کشید؟
از همین اکنون پیداست که بسیاری از نامزدان، هیچ برنامۀ مدونی برای دوام رابطۀ خوبِ افغانستان با کشورهای جهان ندارند. اکثراً سعی بر این دارند تا به هر نحوی که شده، قدرت را به دست گیرند. این طرز تفکر، بدیهیست که نتیجۀ کار را به تقلب میکشاند. چون وقتی هدفِ نهایی موجود باشد و هیچ قیدوبندی برای رسیدن به آن، فرا راه وجود نداشته باشد؛ پای وسایلِ ناجایز و ناروا نیز به میان میآید. بحث تقلب را میتوان با همین قیاس جدی گرفت، مگر اینکه معجزهیی مردم افغانستان را از شرِ آن نجات دهد!
Comments are closed.