احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 24 حوت 1392 - ۲۳ حوت ۱۳۹۲
حزب اسلامیِ شاخۀ گلبدین حکمتیار که در حال حاضر در جنگ با دولت افغانستان و نیروهای خارجیِ مستقر در کشور قرار دارد، بهتازهگی مواضعِ خود را از طالبان جدا کرده است. بر بنیاد یک نوشته در روزنامۀ «شهادت»، ارگان نشراتی حزب اسلامی، گفته شده که طالبان به نیروهای این حزب حمله میکنند و فرماندهانِ این حزب را به قتل میرسانند. در این مطلب همچنین تأکید شده که نیروهای حزب اسلامی، باید خود را از میانِ طالبان بیرون بکشند. این نوشته همچنین به روابط امریکا با طالبان اشاره دارد و گشایش دفتر قطر برای این گروه را، دلیلی برای همکاریهای مشترک میان امریکا و طالبان دانسته است. در مطلب «شهادت» همچنین گفته شده که نمایندهگانِ طالبان پس از گشایش دفتر قطر که همزمان با آن خانوادههای خود را به این کشور منتقل کردند، عملاً در تبانی با اهدافِ امریکاییها قرار گرفتهاند.
اگر این نوشته واقعاً بازتابِ دیدگاههای رهبری حزب اسلامیِ شاخۀ حکمتیار باشد، باید از چرخش اساسی در سیاستها و مواضعِ این حزب نسبت به مسایلِ افغانستان سخن گفت. در دوازده سال گذشته، حزب اسلامی شاخۀ حکمتیار هرچند هر از گاهی با ارگ ریاستجمهوری روابطی داشته، ولی هرگز در برابر طالبان به عنوان متحد استراتژیک و نظامی خود، چنین موضع سرسختانهیی نشان نداده بود. حزب اسلامیِ آقای حکمتیار در سالهای پس از سقوط رژیم طالبان، به بخشی از نیروهای ضد دولتی و خارجی تبدیل شد و در کنار طالبان، با این نیروها جنگید. البته این نکته را هم نباید از یاد برد که برخی افراد بلندپایۀ سابقِ این حزب، با بریدن از رهبری آن در کنار رییسجمهور کرزی قرار گرفتند و عملاً به تأیید سیاستهای او اقدام کردند. در همین حال، شاخههای جدا شدۀ دیگرِ این حزب نیز در داخل افغانستان بهصورت علنی به فعالیتهای سیاسی میپردازند.
بر بنیاد برخی گزارشها، سکان بیشتر ولایتهای کشور، در اختیار افراد پیشینِ حزب اسلامی حکمتیار قرار دارد. گویا تعهدی نانوشته میانِ آقای کرزی و اعضای حزب اسلامی، همواره در طی بیشتر از یک دهه وجود داشته است. در همین حال، این نکته را هم باید اضافه کرد که هر از گاهی که مسایل افغانستان بهنوعی داغ شده است، آقای حکمتیار نمایندهگانی را با وصایا و طرحهای بهاصطلاح سیاسی، به ارگ ریاستجمهوری فرستاده است؛ طرحها و وصایایی که کمتر محلی از اعراب در سیاستهای موجود کشور یافتهاند.
اما با همۀ این مسایل، حزب اسلامی آقای حکمتیار در کنار اینکه مواضع انعطافناپذیرِ خود را نسبت به حضور جامعۀ جهانی در افغانستان حفظ کرده، ولی هرگز خود را از قافلۀ زدوبندهای پنهانی با ارگ ریاستجمهوری دور نگه نداشته است. حالا گمان میرود که با اتخاذ سیاستهای جدید، این حزب بیش از هر زمانِ دیگری به سیاستهای ارگ نزدیک شده است. مواضع تازۀ این حزب نشان میدهند که با توجه به تغییرات در دیدگاههای آقای کرزی و انتخابات پیش رو، این دو جناح بیش از هر زمانِ دیگر در حمایت از هم قرار گرفتهاند.
آقای کرزی نیز در روزهای اخیر با اعلام مواضعِ خصمانه در برابر متحدان جهانی خود، به شکلی همان سیاستهایی را بازتاب میدهد که به عنوان سیاستهای بنیادینِ حزب اسلامی شاخۀ حکمتیار شناخته میشوند. اما پرسش اینجاست که آیا دشمنی با امریکا، این دو جناح را در کنار هم قرار داده و یا اینکه انتخابات پیشِ رو سبب شده که حزب اسلامی، چنین با سیاستهای ارگ هماهنگی نشان دهد.
با همۀ اینها، میتوان نقطهنظرهای اختلافآمیزی را در موضعگیریهای دو جناح شاهد بود. به گونۀ مثال، آقای کرزی و اطرافیانِ او چندان مواضعِ خصمانه نسبت به گروه طالبان نداشتهاند، اما در مطلب «شهادت» عملاً طالبان به نیروهای تحت امرِ امریکا فرو کاسته شدهاند. در همین حال، آقای کرزی همواره تلاش کرده که دروازۀ گفتوگو با طالبان را باز نگه دارد، ولی آنگونه که از مطلب «شهادت» برمیآید، هیچ آیندهیی برای ادامۀ همکاریها میان طالبان و نیروهای حزب اسلامیِ شاخۀ حکمتیار متصور نمیباشد.
اما در همین حال، بین ارگ و حزب اسلامی شاخۀ حکمتیار، میتوان نزدیکیهای بسیاری را شاهد بود. نخست همان مواضعِ دشمنگرایانه با امریکاست، و دوم نوع برخورد و نگاه به مسایل افغانستان که هر دو جناح میخواهند به گونهیی در یک ایتلافِ نانوشته با هم قرار بگیرند. اما در همین حال، بحث انتخابات نیز نمیتواند بیرون از این منظومه تعریف شود. آقای حکمتیار، خلاف سالهای گذشته، اینبار نه تنها انتخابات را تحریم نکرده، بل به افراد و هوادارانِ خود دستور داده است که در انتخابات شرکت ورزند.
نباید فراموش کرد که حزب اسلامی بدون نامزد در انتخابات پیش رو هم نیست. هرچند نامزد فعلی خود را مستقل میداند ولی با این حال انکار نباید کرد که بریدن کامل از سیاستهای حزب اسلامی نیز بهآسانی میسر نیست. این حزب سیطرۀ ایدیولوژیکِ خود را بر اعضای پیشینش همچنان حفظ کرده و حتا افرادی که در دوازده سال گذشته در کنار نظام قرار داشتهاند، همه بهنحوی از نظر فکری، دیدگاههای رادیکالِ حزب اسلامی را بازتاب دادهاند.
آقای کرزی پس از دوازده سال، اکنون بر سر دو راهی رسیده و چارهیی جز تلاش برای یافتن متحدانِ استراتژیکِ داخلی ندارد. زیرا این متحدان میتوانند ضمن تأمین منافعِ او در داخل افغانستان، روابط او را با کشورهای منطقه و بهخصوص پاکستان بهبود بخشند. شاید بهشکلی بتوان مواضع جدید حزب اسلامیِ شاخۀ حکمتیار را، همان حلقۀ مفقودۀ راهبردهای آقای کرزی تعریف کرد؛ راهبردهایی که هم نگاهی به بیرون از افغانستان دارند و هم مترصد وضعیت انتخاباتِ آینده اند.
به هرصورت، آنچه که در حزب اسلامیِ آقای حکمتیار در رابطه با متحدان پیشینِ آن اتفاق افتاده، چیزی نیست که به مزاج ارگ سازگار نباشد. این مواضع از هر لحاظ، دو جناح را در سیاستهای کلانِ داخلی و بین المللی در کنارهم قرار میدهد و زمینههای تازۀ همکاریها میانشان را افزایش میبخشد. آقای کرزی که به گونۀ آشکار حامیِ یکی از نامزدان شده، در انتخابات پیشِ رو نیاز به متحدانی دارد که بتواند از آنها در برابر رقبای خود استفاده کند.
Comments are closed.