گزارشگر:26 حوت 1392 - ۲۵ حوت ۱۳۹۲
نویسنده: اَن کوکلن
برگردان: بهرنگ پورحسینی
پیش از هر چیز میتوانیم معنای این عنوان، «نظریههای هنر»، را مورد پرسش قرار دهیم. آیا در اینجا حقیقتاً با همان معنایی از نظریه سروکار داریم که معمولاً مد نظر داریم، یعنی نظریۀ علمی؟ یعنی نظریهیی که با یک انسجام درونی گزارههایی را که از یکدیگر نتیجه میشوند، بههم پیوند میدهد تا کلیتی را شکل دهد که ارزشِ تفسیر یک ابژه را دارد، بر طبق همان الگویی که نظریههای ریاضی دارند. آیا نظریههایی از ایندست برای فعالیتهای هنری و برای حوزۀ هنر وجود دارند؟ آیا هنر با رویکرد علمی ناسازگار نیست؟ در نهایت، میتوانیم حتا از خود بپرسیم (و در واقع اغلب میپرسیم) که آیا لازم است چیزی در مورد نظریههای هنر بدانیم، یا آیا بهتر نیست که این نظریهها را کنار بگذاریم تا خود را وقفِ حظ و لذت هنری کنیم؛ لذتی که نظریهپردازی مسلماً آن را از بین خواهد برد یا دستکم از ما دور خواهد کرد.
با این حال، صورت جمع این عنوان، یعنی «نظریههای هنر»، این فکر را به ذهن متبادر میکند که نوعی کنش متداوم وجود دارد که نویسندهگان بسیاری به آن پرداختهاند و بدون شک این کنش از جهاتی برایشان مهم بوده است. بنابراین، هنر به طریقی با نظریه ارتباط پیدا میکند، خواه اینکه ابژۀ آن شود و خواه آن که نظریه، به مثابۀ یک مولفۀ ضروری، جزوِ هنر باشد.
به این ترتیب، همچنان که نظریههای متعددی وجود دارند، راههای ورودی متعددی هم وجود دارند. مسأله این است که از یکسو بدانیم چهگونه میان آنها تفکیک برقرار کنیم و از سوی دیگر بدانیم کارکرد آنها چیست، به درد چه کسی و چه چیزی میخورند، آیا مفید و قابل استفاده اند، و یا در فضای تیره و مبهمِ تفکرات انتزاعی قرار دارند بیآنکه زمینهیی عینی و ملموس بیابند.
هدف این کتاب روشن کردن همین نکات است، به این ترتیب که برای نظریههای موجود، از نقطهنظر تأثیرشان بر حوزۀ هنر، نوعی گونهشناسی ارایه کند. این کار خود به پرسش دوم بحثمان، یعنی پرسش از فایدۀ نظریهها هم پاسخ میدهد. در واقع به نظر میرسد تعدد و گوناگونیِ این نظریهها نشاندهندۀ آن است که آنها «بلافایده» نیستند؛ بلکه اتفاقاً این گوناگونی تفکیک نقشهای گوناگونی را که این نظریهها، هم برای هنرمندان و آثارشان و هم برای عامۀ مردم توانستهاند بازی کنند ـ و همچنان بازی میکنند ـ ضروری میسازد.
بنابراین، به جای آنکه بر طبق یک ترتیب زمانی به توضیح فلسفههای هنر بپردازیم ـ کاری که برای آن این مجال محدود کفایت نمیکند ـ تصمیم گرفتهایم که ژانرهای گوناگون مربوط به گفتمانهای نظری را توصیف کنیم، و از طریق این دستهبندی، برخی از آنها را که بیشترین تأثیر را بر احساسات زیباییشناسانه، بر تفکرات در باب هنر، و بر تولید هنری، داشتهاند توضیح دهیم. این گزینش حاکی از آن است که در اینجا تمام نظریههای هنر ارایه نشدهاند، بلکه صرفاً برخی از آنها را که شاخص یک ژانر گفتمانی بودهاند توضیح دادهایم.
—
متن بالا مقدمۀ کتاب «نظریههای هنر» از مجموعه کتابهای متنوع و مقدماتییی است که زیر عنوان کلی «چه میدانم؟» (Que sais-je) در طی چند دهه در فرانسه منتشر شدند. مشخصاتِ این کتاب به زبان اصلی به این شرح است:
Cauquelin, Anne. Les théories de l›art. Paris: Presses Universitaires de France. 1998. pp. 3-4
Comments are closed.