گزارشگر:26 حوت 1392 - ۲۵ حوت ۱۳۹۲
هشدارِ رییسجمهور مبنی بر عدمِ دخالت خارجیها در انتخابات، یک بارِ دیگر واکنشِ حلقاتِ سیاسی را برانگیخته است.
رییسجمهور کرزی در مراسمِ افتتاحیۀ مجلس نمایندهگان، خطاب به جامعۀ جهانی گفته است که دیگر در انتخاباتِ افغانستان مداخله نکنند. البته رییسجمهور تنها بر عدمِ دخالت در انتخابات تأکید نکرده است؛ او در این سخنرانی از تغییرِ قانون اساسی و حمایتِ پاکستان از تروریسم نیز حرف زده که هر کدام در جای خود پیوند عمیقی با اهداف شخصیِ وی دارند.
موضع گیریهای رییسجمهور کرزی در برابر خارجیها بهویژه ایالات متحده، دیگر برای مردم تازهگی ندارند. آقای کرزی در دور دومِ ریاستجمهوریاش بارها با ایالات متحده درآویخته و دانسته و ندانسته، به آدرس سیاستهای آن کشور انتقاد و اتهام حواله کرده است. اما بهتدریج نیتِ آقای کرزی از این انتقادها نزد مردم روشن شده و اینک حرفهای وی برای مردم چندان تکاندهنده نیستند.
هشدار آقای کرزی مبنی بر دخالتِ خارجیها در انتخابات، هدفِ مشخصی را دنبال میکند. اینکه رییسجمهور در انتخابات پیشِ رو از نامزد مشخصی حمایت میکند، بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر، گروههای اپوزیسیون و مخالفِ آقای کرزی همیشه گفتهاند که او با حمایتش از یک نامزد مشخص در انتخابات، اصلِ بیطرفی حکومت را شکسته و هنوز هم در تلاش است که با استفاده از قدرت و امکانات حکومتی، خواستهاش را محقق سازد. به همین دلیل، مخالفانِ آقای کرزی بر این نکته تأکید دارند که نقش جامعۀ جهانی بهویژه ناظرانِ بینالمللی در انتخابات، بیشتر باید گردد. اکنون و با توجه به سخنان آقای کرزی، ادعا چیزی نیست جز کمرنگ کردنِ حضور ناظرانِ بینالمللیـ که بهیقین اگر تحقق یابد، رییسجمهور را به خواستهاش میرساند. به معنای دیگر، رییسجمهور کرزی میخواهد با ادعای دخالت خارجیها در انتخابات، زمینۀ دخالتِ خود را میسر کند و به اینگونه، نامزد مورد نظرش را به قدرت برساند. زیرا دخالت در انتخابات، در حکومتِ آقای کرزی کارِ بعیدی نیست. انتخابات سال ۱۳۸۸، بهوضوح این واقعیت را نشان داده است.
نیت رییسجمهور در بخش دیگرِ سخنانش آشکارتر میشود، آنجا که از تغییر قانونِ اساسی میگوید. جالب اینجاست که رییسجمهور کرزی در آخرین روزهای حکومتش، سخن مخالفانِ سیاسیاش را تکرار میکند و این میرساند که پس از این، او یکی از منتقدانِ قانون اساسی خواهد بود. اما این خواسته هم بسیار منفعتطلبانه مینماید. اگر رییسجمهور واقعاً قانون اساسی افغانستان را ناقص میدانست و میداند، باید طی سالهای تصدیاش برای تعدیل و اصلاحِ آن کاری میکرد.
یافتهها بر آناند که آقای کرزی خیال تغییرِ قانون اساسی را در سر میپروراند؛ زیرا تغییر قانون اساسی، آشکارا زمینۀ ادامۀ کارِ آقای کرزی را مساعد میسازد. البته رییسجمهور در ماههای پسین، به بهانههای گوناگون، طرح تغییر قانونِ اساسی را مطرح کرده، ولی این نخستینبار است که به این وضاحت از تغییر قانونِ اساسی گپ میزند.
و اما تذکر آقای کرزی دربارۀ حمایتِ پاکستان از تروریسم، چیزی بیشتر از یک حرفِ تکراری نیست. رییس جمهور، با آنکه خودش یکی از حامیانِ پر و پا قرص طالبان است، پیوسته دیگران را متهم به حمایت از تروریسم میکند. حکومت افغانستان دستکم در پنج سال پسین، بهنحوی از طالبان حمایت کرده است. فعالیتِ شورای صلح، نتیجهیی جز تقویتِ مواضعِ تروریستان نداشته است. زندانیانِ طالبان بهطور بیرویه بخشیده شدهاند و بارها فعالیتهای آنان از سوی حکومت ندیده گرفته شده است. بنابراین، نمیتوان گفت که تنها پاکستان در حمایت از تروریسم مقصر است. این رویکرد، بهنوعی انداختن برف بامِ خود بر بامِ همسایه است.
با این اوصاف، سخنانِ آقای کرزی چیزی جز رجزخوانی پیرامون تحققِ اهداف شخصیِ خودش نیست. هیچ رنگوبویی از مسایلِ ملی در حرفهای او مشاهده نمیشود. این سخنان، بیشتر به بیاناتِ رییسجمهوری میماند که نمیخواهد پایان حکومتش را بپذیرد.
Comments are closed.