احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالهادی ایوبی/ 7 حمل 1393 - ۰۶ حمل ۱۳۹۳
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است!
جهان هستی و طبیعت، بزرگترین نعمتِ پروردگار است که به انسانها ارزانی شده است. هر گوشه از طبیعت به قدرتِ ایزد متعال از ویژهگیهای منحصربهفردی برخوردار است. کوهها، دشتها و دامنهها، دریاچهها، دریاها، پرندهگان، و در مجموع آسمان و زمین، در جایگاه ویژهیی به حکمِ الهی قرار گرفتهاند تا انسانها و هر موجود زندۀ دیگر بهخاطر پیشبرد امور زندهگانی خود، در عرصههای متفاوت از آنها بهره ببرند.
هر موجود زنده، نشانهیی از قدرت و هستی خداوند بر روی زمین است؛ چنانکه شاعری فرموده: برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتریست معرفت کردگار!… آب و هوا نیز مایۀ حیاتاند که اساس زندهگیِ هر موجود زنده را شکل میدهند و هر موجود زنده بهوسیلۀ همین عناصر عظیم، حیاتِ خویش را پیش برده و فعالیت میکنند. وضعیت جوی و فصلهای سال، یک حلقۀ منظم از حرکتهای زمیناند که در اوقات معین، تغییر خورده و این تغییرات و تحولات، ایجادگر تحولی عمیق در نظام هستی میباشند.
در این میان، وقتی از بهار یاد شود، احساس میکنیم قلمهای ما سبز مینویسند و بوی بهار از واژههایی که بر روی اوراق ریخته میشوند، به مشام میرسد و دریاچهها به حرکت درمیآیند. زیرا واژۀ بهار، طراوت، زیبایی و نشاط را به ارمغان میآورد و زمانی که میخواهیم از این فصل بنویسیم، یقیناً مسیر بحثِ ما به سوی سبز شدن، شکوفایی، شادابی و زیبایی کشانده میشود.
بدیهیست که هر فصل جایگاه ویژهاش را در زمانِ خودش دارد و بازگوکنندۀ حالتِ موقتییی میباشد که از خود یک رشته خصوصیتها دارد؛ اما فصلِ باطراوتِ بهار و آغاز سالِ نو که توام با سرور و شادمانی و مراسم ویژۀ تاریخی نوروز است، نسبت به فصولِ دیگر از برازندهگی و اهمیتِ خاصی برخوردار است.
بهار، نماد رویش زیباییها، طراوت و زندهگیِ دوبارۀ گیاهان است؛ یعنی موجودات زنده بعد از یک دوره رکود، استراحت و خواب زمستانی، دوباره بیـدار و سرسبز میشوند تا به انسانها برای پیشبرد زندهگیشان یاری رسانند. از روز نخستِ فصلِ بهار یا نوروز در ادوار مختلف، به عنوان یک روزِ فرخنده و روز رستاخیزِ طبیعت و زنده شدنِ دوبارۀ زمین یاد شده است و هر سال به نامِ آغازِ سال نو در کشورهای مختلف جشنهای نوروزی با شکوه خاصی برگزار میشوند و این سنت تاریخی از دورههای دور از زمان جمشید شهریار بزرگِ سلسلۀ پیشدادی تا امروز باقی مانده و تجلیل شده و رفتهرفته به یک روز تاریخی و فرهنگی بدل گشته و همهساله مردم با گردهماییهای بزرگ و تهیۀ سفرۀ هفتسین و یا هفت میوه، از این روزِ خجسته بزرگداشت بهعمل میآورند.
مراسم نوروز، در کابل و دیگر ولایاتِ افغانستان همواره با یک شیوۀ خاص برگزار میشود. مردم کابل با پوشیدنِ لباس نو، تهیۀ هفتمیوه، درست کردنِ شیرینی و نواختنِ ساز و سرود، به پیشواز نوروز میروند. کابلیان در روز نوروز به زیارت حضراتِ عاشقان و عارفانِ شاهشهید و زیارت سخی میروند و همچنین برای لذت بردن از زیبایی بهار، به کاریز میر، تپۀ زیبای استالف، گلغندی(گلتپه) و چاریکار میروند.
در ولایات هرات، قندهار، ننگرهار، پنجشیر و لوگر و سایر ولایاتِ کشور نیز از این روز باستانی، با شکوه خاص و برافراشتن یک علمِ پوشیده از پارچههای سبزرنگ ـ که به جهندۀ سخی مشهور و معروف است ـ بزرگداشت بهعمل میآید.
حکومتهای افغانستان در ادوار مختلف، مراسم نوروز را با شأن و منزلتِ خاص برگزار کردهاند. در حکومت کنونی نیز همهساله مراسمِ خاصی از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ در شهر مزار شریف با حضور مسوولینِ دولتی و مهمامانِ خارجی برگزار میشود.
در مورد سال نو و جشن نوروز نیز در طول تاریخ آثار متعددی به رشتۀ تحریر درآمده است. شاعرانِ بیشماری در گذشته و حال، در وصفِ بهار و آغازِ سال نو شعر سرودهاند. اما در اینمیان به فرهنگِ جشنِ سال نو و روزِ نوروز کمتر پرداخته شده است. شایسته است که از اینپس نویسندهگان و پژوهشگران این موضوع را مورد مداقه دهند و این خلأ را جبران کنند. زیرا روشن شدنِ فرهنگِ زیبا و انسانیِ نهفته در نوروز، برای مردمِ خشونتزدۀ ما بسیار در خورِ اهمیت است. مسلماً جشن نوروز، سرشار از آموزههای انسانی و اخلاقی برای تمام جوامع انسانیست. اگر پژوهشگران، محققین و نویسندهگان بتوانند این آیینِ خوش را با تمام ابعاد و زوایای زیبایش به معرفی بگیرند، یک منبعِ عظیم مادی و معنوی را به بشریت هدیه کردهاند. جشن نوروز، یک آیین پاکِ تاریخی و فرهنگی برای همۀ انسانها بیشمار میآید که هرگونه ستیز با آن، به معنای محروم ساختنِ خود از این گنجینه و میراثِ گرانبها به شمار میآید. میسزد که فرهنگیان و قلمبهدستانِ افغانستانی به عنوان اصلیترین وارثانِ جشن باستانی نوروز، تمام همت و تلاشِ خویش را به کار بندند تا نوروز را از دایرۀ تهمتِ کژاندیشان بیرون آرند و نگینِ تمام جشنهای تاریخی و فرهنگیِ جهان سازند.
Comments are closed.