پاکستان در مورد بن لادن چه می‌دانست

گزارشگر:10 حمل 1393 - ۰۹ حمل ۱۳۹۳

برگردان به فارسی: عماد عابدی
نویسنده: کارلوتا گال (نیویارک تایمز)

بخش چهارم

mnandegar-3اختلاف بر سر چگونگی رفتار با شبه نظامیان، فقط بین آی اس آی و پولیس محلی نیست. سرویس های اطلاعاتی خود روی این مساله دچار چند دستگی شده اند. در سال ۲۰۰۷، یک مقام اطلاعاتی ارشد سابق، که پس از ۱۱ سپتامبر در بخش ردیابی اعضای القاعده کار می کرد، به من گفت در حالی که یک بخش آی اس آی مشغول ردیابی شبه نظامیان بود، بخش دیگر با آنها همکاری میکرد.

بلافاصله پس از حمله نیروی دریایی امریکا به خانه بن لادن، یک مقام پاکستانی به من گفت که ایالات متحده شواهدی در دست دارد که ژنرال احمد شجاع پاشا، رئیس آی اس آی، از حضور بن لادن در ابت آباد آگاه بود. این اطلاعات توسط یک مقام ارشد ایالات متحده افشا شده بود، و من حدس میزنم امریکایی ها پس از کشتن بن لادن، مکالمه های تیلفونی پاشا و یا افراد نزدیک به وی را شنود کرده بودند. این مقام پاکستانی به من گفت، « بله، او از محل استقراراسامه اطلاع داشت». این مقام پاکستانی با آگاهی از این موضوع متعجب شده بود و گفت که امریکایی ها حتا بیشتر از او متعجب شده بودند. پاشا مخالف پر انرژی طالبان بود و همتا و همکار خوب آمریکایی ها در آی اس آی محسوب میشد. این مقام رسمی گفت، «پاشا همیشه پسر چشم آبی آنها بود». اما در هفته ها و ماه های پس از حمله، پاشا و دفتر مطبوعاتی آی اس آی، آگاهی در مورد حضور بن لادن در ابت آباد را به شدت رد میکردند.
همکارانم در نویارک تایمز، شروع کردند به پرس و جو از مقامات در واشنگتن تا دریابند که آیا دیگر مقام عالی رتبه پاکستانی از محل بود و باش بن لادن آگاهی داشته اند یا خیر، اما به طور ناگهانی همه از اظهار نظر طفره میرفتند. چنان مینمود که تصمیم بر ان شده باشد تا از آسیب رساندن بیشتر به روابط دو کشور جلوگیری شود. مقامات دولت اوباما میگفتند، «شواهد کافی وجود ندارد».
اما دست نوشته ها، نامه ها، فایل های کامپیوتری و سایر اطلاعات جمع آوری شده از خانه بن لادن پس از حمله، نشان از حکایت های دیگر دارند. این اسناد نشان میدهد که میان بین لادن و شماری از رهبران نظامی، به شمول حافظ محمد سعید، بنیان گذار لشکر طیبه، یک گروه طرفدار کشمیر که در افغانستان نیز فعال بوده است، و ملا عمر رهبر طالبان، مکاتبات منظم وجود داشته است. این نشان میدهد که آنها باید از حضور او در پاکستان آگاهی بوده باشند. سعید و عمر دو تن از مهم ترین و وفادارترین رهبران برای آی اس آی استند. هر دو توسط این سازمان محافظت می شوند. هر دو پیروان خود را از حمله به دولت پاکستان منع میکنند. و هردو فعالیت های خود را با برنامه های استراتژیک پاکستان هماهنگ میکنند. هر گونه مکاتبات این دو نفر با بن لادن، احتمالا از نظر گرداننده های ایشان در آی اس آی پنهان نبوده است.
یکی از مقامات امنیتی پاکستان به من گفت، بن لادن، تنها به مکاتبه وابسته نبود. او هر از گاهی برای دیدار با مشاوران و شبه نظامیان دیگر سفر هم میکرد. او گفت، «اسامه به هر سو میرفت». و اضافه کرد که این موضوع را از منابع جهادی شنیده است. «شما نمی توانید یک جنبش را بدون ارتباط با افراد اداره کنید.» سفر های بن لادن اشکارا صورت میگرفت، همیشه کاروان های او از هر گونه بازرسی امنیتی آگاهانه و بدون توقف رد میشدند.
بنا به گزارش ها، بن لادن، در سال ۲۰۰۹، به مناطق قبیله یی پاکستان سفر کرد تا با قاری سیف الله اختر، رهبر شبه نظامیان دیدار کند. اختر که به صورت غیررسمی به عنوان «پدر جهاد» شناخته میشود یکی از با ارزش ترین دارایی های آی اس آی است. به گفته یک منبع اطلاعاتی پاکستان، او متهم به تلاش برای کشتن بوتو در بازگشت او در سال ۲۰۰۷ است، و کسی بود که در سال ۲۰۰۱ ملا عمر را با موترسایکل از افغانستان بیرون کشید، و همچنان در سال ۱۹۹۸بن لادن را فقط چند دقیقه قبل از حملات موشکی امریکا به اردوگاه اش فرار داد. پس از حملات ۱۱ سپتمبر، او چند بار در پاکستان بازداشت شد. اما هرگز مورد پیگرد قرار نگرفت و هر بار بی سر و صدا توسط آی اس آی آزاد شد.
گزارش شده است که اختر در دیدار با بن لادن در آگست ۲۰۰۹، از القاعده برای حمله به ستاد فرماندهی ارتش پاکستان، در راولپندی، درخواست کمک کرد. بعد ها در همان سال، مقامات اطلاعاتی پس از بازجویی مردانی که در آن حمله شرکت کرده بودند، در مورد این دیدار معلومات پیدا کردند. اطلاعات این جلسه در گزارشی به تمام سازمان های اطلاعاتی، مقامات امنیتی نظامی و مقامات غیر نظامی در وزارت داخله و مقامات ضد تروریستی امریکا ارسال شده بود.
در این نشست، بن لادن درخواست اختر برای کمک را رد کرد و از او و دیگر گروه های شبه نظامی خواست تا با پاکستان درگیر نشوند، بلکه برای رسیدن به هدف بزرگتر – جهاد علیه امریکا – مبارزه کنند. بن لادن به شبه نظامیان هشدار داد در داخل پاکستان جنگ نکنند، چون این کار پایگاه های آنها را مورد خطر قرار میداد. او گفت، «اگر شما سوراخی در کشتی ایجاد کنید، تمام کشتی غرق خواهد شد».
بن لادن از اختر و طالبان می‌خواست استخدام و آموزش جنگجویان را سرعت ببخشند، طوری که آنها بتوانند نیروهای ایالات متحده در افغانستان را در یک جنگ چریکی سازمان یافته به دام بیاندازند. بن لادن گفته بود در سال های آینده، افغانستان، پاکستان، سومالی و منطقه اقیانوس هند میدان اصلی جنگ القاعده خواهد بود و وی به جنگجویان بیشتر از این مناطق نیاز دارد. او حتا برای شبه نظامیان آموزش نیروهای دریایی را پیشنهاد کرد و گفت که ایالات متحده به زودی افغانستان را ترک میکند و جنگ بعدی بر روی ابحار واقع خواهد شد.
اختر، پنجاه و چند ساله، اکنون در پاکستان است. هنوز هم در محافل جهادی و اداره مدارس فعال است. او نمونه ای خوبی از یک فرمانده شبه نظامی است که از اداره آی اس آی خارج شده، اما ارزشش به حدی است که نمیخواهند زندانی اش کنند یا او را از بین ببرند.
برای اثبات این که آی اس آی از محل بن لادن آگاه بود و از او محافظت میکرد، من بیش از دو سال تلاش کردم تا چیزهای بیشتر از شواهد و مفروضات ضمنی، به دست آورم. فقط یک مرد، ضیاء الدین بت، رئیس سابق آی اس آی و ژنرال بازنشسته، به من گفت که به گمان او مشرف ترتیب مخفی کردن بن لادن در ابت آباد را داده بود. اما او هیچ مدرکی ارائه نکرد و زیر فشار، در رسانه های پاکستان ادعا کرد که از حرف های او برداشت غلط شده است. در نهایت، در یک شب زمستان در سال ۲۰۱۲، من تائیدی را که به دنبال اش میگشتم به دست آوردم. به گفته یک منبع قابل اعتماد، آی اس آی در واقع بخش ویژه یی را مسئول رسیدگی به بن لادن ساخته بود. این بخش به طور مستقل اداره می شد. رهبری آنرا افسری به دوش داشت که خودش تصمیم میگرفت و به افراد مافوق خود گزارش نمیداد. او فقط مسوولیت گردانندگی یک نفررا به عهده داشت: بن لادن. من هنگامی که از این موضوع اطلاع یافتم در یک قهوه خانه سر باز نشسته بودم، و به یاد میاورم که از شدت هیجان نفس نفس میزدم، هر چند بی سر و صدا، تا توجه دیگران را جلب نکرده باشم. (دو تن از مقامات ارشد امنیتی سابق امریکا بعدها به من گفتند که معلومات من با نتیجه گیری آنها یکسان بود.) این چیزی بود که افغان‌ها می دانستند، و جنگجویان طالبان به من گفته بودند، اما در نهایت کسی که از داخل آی اس آی به آن اعتراف کرد. به من گفته شد که وجود این بخش به طور کامل قابل انکار بود – این روش در میان واحد های اطلاعاتی فوق العاده مخفی معمول است – اما مسوولان ارشد نظامی در مورد آن می‌دانستند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.