گزارشگر:احمـد عمران - ۲۴ حمل ۱۳۹۳
قرار است بازهم دیدارهایی میانِ هیأت شورای عالیِ صلح و گروه طالبان در امارات متحد عربی انجام شود. مقامهای کشور بدون آنکه نسبت به صلاحیتهای هیأتِ طالبان داوری کنند، مدعیاند که اینبار افرادی در این گفتوگوها شرکت میورزند که مستقیماً از سوی رهبر گروه طالبان انتخاب میشوند.
مجموع اطلاعاتِ شورای عالی صلح از مذاکرات قریبالوقوع، در همین حد است و یا وانمود میشود که چیزی بیشتر از این نمیدانند. قاری امینالله وقاد از مقامهای ارشد شورای عالی صلح که در این مورد با رسانهها سخن میگفت، مذاکراتِ تازه با گروه طالبان را اثرگذار خواند و ابراز خوشبینی کرد که اینبار هیأتهای دو طرف بتوانند در مورد مکانیزم رسیدن به توافق صلح، به نتیجه برسند.
مذاکرات با گروه طالبان از سوی دولت در حالی همچنان ادامه پیدا میکند که زمانِ زیادی برای انتقال قدرتِ سیاسی در افغانستان برای نامزد برندۀ انتخاباتِ شانزده حمل باقی نمانده و مشخص نیست که این مذاکرات چرا در مقطعِ کنونی که مسایل حادتری در برابر جامعه قرار دارد، اولویت یافته است.
طالبان ظرف سیزده سال گذشته، با وقتکشی روند صلح و امنیت در کشور را به تأخیر انداختهاند و حالا هم انتظار نمیرود که این گروه در مواضع پیشینِ خود تجدید نظر کرده باشد. طالبان در انتخابات شانزده حمل نشان دادند که هیچگونه ارادهیی برای گفتوگو و مذاکراتِ صلح ندارند و با تحریم انتخابات به عنوان اصلیترین راهکار انتقال قدرت، خود را عملاً از این روند کنار کشیدند.
اما برخلاف خواست و ارادۀ گروههای شورشی و تندرو، مردم افغانستان در شانزده حمل پیام بسیار روشن و واضحِ خود را به همۀ تمامیتخواهان و خشونتطلبان اعلام کردند. پیام مردم افغاانستان در شانزده حمل به این گروهها چنان واضح بود که حتا جامعۀ جهانی را نیز دچار تحیر کرد.
در سالهای پسین بهدلیلِ جو غیرواقعبینانهیی که تیم حاکم نسبت به طالبان و دیگر گروههای شورشی بهوجود آورده بود، بسیاریها دچار این شبهه شدند که احتمالاً گروههای شورشی مخالف دولت، در میان مردم از جایگاهی برخوردار اند. ولی در شانزده حمل، مردم افغانستان با حضور بیسابقۀ خود در پای صندوقهای رای، عملاً به هرگونه تفکرِ تمامیتخواهانه «نه» گفتند. شانزده حمل نشان داد که مردم افغانستان خواهان چهگونه نظام و ارزشهاییاند و برای تأمین و تحکیمِ این ارزشها نیز حاضر به قربانی دادن هستند. مگر بارها طالبان در گوشه و کنار کشور، با پخش اعلامیهها و شبنامهها به مردم هشدار نداده بودند که از رفتن به پای صندوقهای رای اجتناب ورزند؟ چرا با وجود اینهمه تهدیدها و هشدارهای خطرناک، بازهم مردم به پای صندوقهای رای حاضر شدند؟!
دلیلِ حرکتِ مردم در شانزده حمل، کاملاً مشخص بود. مردم به این صورت نشان دادند که یک صدای واحد اند و به ارزشهای مشترک ارج میگذارند. در شانزده حمل کسی مردم را وادار نکرد که حتماً با وجود تهدیدهای انجامشده از خانههای خود بیرون شوند و خطر کنند؛ اما آنها با آگاهی نسبت به آیندۀ کشور، این خطر را با جان و دل پذیرفتند. آیا شانزده حمل، درسی برای گروههای تمامیتخواه و تندرو نمیتواند باشد؟ پس چرا دولت همچنان آب در هاون میکوبد و دروازۀ گروههایی را دقالباب میکند که در مخالفت با ارزشهای مردم قرار دارند؟
مردم به گونۀ واضح در شانزده حمل، راهِ خود را از تمام گروههای خشونتطلب جدا کردند. اما بازهم دولتمردان کشور، همان سازِ کهنه را کوک میکنند و منتظر اند که با خشونتطلبان همکاسه شوند. همکاسهگی با خشونتطلبان و گروههای شورشی اگر سودی به حالِ دولتمردان کشور میداشت، بدون شک خود را در حرکتها و مطالباتِ مردمی نشان میداد. مردم در شانزده حمل، انزجارِ کاملِ خویش را از هرگونه سیاستِ کرنشگرانه در برابر قاتلانِ خود نشان دادند. آیا بازهم دلیلی باقی میماند که ارگنشینان در آخرین روزهای سلطهگری خود که آفتاب بختشان رو به افول گذاشته، دست به دامنِ گروههای مخالفِ صلح و ارزشهای مردمسالارانه شوند؟
مردم افغانستان هرگز دروازۀ گفتوگو و صلح را نبستهاند، ولی نسبت به مواضع و عملکرد جبونانۀ دولتمردان معترضاند و بدون تردید این حقشان است که نسبت به آیندۀ کشور تصمیم بگیرند و موضعگیری داشته باشند. طالبان اگر ارادهیی برای تأمین امنیت و صلح در افغانستان میداشتند، بدون شک چنان با بیرحمی دم از کشتار مردم در انتخابات نمیزدند. فقط یافتههای ریاست امنیت ملی، حاکی از عقیم ساختنِ دهها مورد حملۀ انتحاری، تهاجمی و سازمانیافته بر مراکز رایدهی در شانزده حمل است. آیا با چنین حجمی از فعالیتهای تخریبکارانه، همچنان میتوان دم از مذاکرات صلح زد؟
طالبان باید بدانند که هیچ حمایتِ مردمی ندارند و مانند دیگر گروههای تندرو، از سوی مردم افغانستان طرد شدهاند. اما در این میان، تلاشهای ارگ کاملاً غیرمسوولانه به نظر میرسد. زیرا به پایان سلطۀ رهبری فعلی، چیزی باقی نمانده و این دولت منتخبِ بعدی است که باید موضعِ خود را در رابطه با گفتوگوهای صلح روشن کند.
آقای کرزی و اطرافیانِ او در سیزده سال گذشته نشان دادند که هیچ اراده و نیتی برای تأمین صلح ندارند. این گروه عمدتاً زیر نام گفتوگوهای صلح، اهداف سیاسی خود را جستوجو میکند که هیچ ربطی با منافع مردمِ افغانستان نمیتواند داشته باشد. ادامۀ گفتوگوهای صلح، از وظایف دولت و حکومتِ بعدی میتواند باشد تا در روشنایی ارزشهای نظام و در تفاهم با مردم افغانستان، مکانیزم قابل قبول و قانونمندی برای آن تدوین شود. بدون هر گونه استراتژی، وارد شدن به حوزۀ گفتوگوهای صلح، میتواند به ادامۀ درگیریهای بیشتر و بیثباتیِ سیاسی منجر شود. دولتِ آینده که مشروعیتِ خود را از درون صندوقهای رای میگیرد، بیشتر از هر جناح و گروهِ دیگری مُحق است که راهکار صلح در افغانستان را مشخص کند. پس نباید انتظار زیادی از گفتوگوهای دبی داشت، مگر اینکه آقای کرزی در واپسین روزهای ارگنشینیِ خود بخواهد دست به معاملۀ سیاسیِ دیگری با گروه طالبان بزند.
Comments are closed.