گزارشگر:25 حمل 1393 - ۲۴ حمل ۱۳۹۳
بخش دوم و پایانی
دوم، من این را ترکیبکننده مینامم. اگر در محیط پُرسروصدایی بودید، به این گوش دهید که چند تا چینلِ صدا را من میتوانم بشنوم؟ چند چینلِ منحصر به فرد صدا در این ترکیب میشنوم؟ میتوانید این کار را در یک مکان زیبا، مثل یک دریاچه، انجام بدهید. صدای چند تا پرنده را میشنوم؟ آنها در کجا هستند؟ این امواج کجا هستند؟ این تمرین برای بهبود بخشیدن به کیفیت گوش دادنتان بسیار عالی است.
سوم: من اسم این تمرین را چشیدن میگذارم، این تمرینِ زیباییست. دربارۀ لذت بردن از صداهای جهان است. به عنوان مثال، صدای خشککنگردان من یک والس است؛ یک، دو، سه، یک، دو، سه، یک، دو، سه. من عاشق این هستم. یا صدای قهوهخُردکن من؛ واوو! بنابراین صداهای جهان میتوانند واقعاً جالب باشند اگر شما به آنها توجه کنید. من آن را سرود کُر پنهان مینامم، که همواره در اطراف ما هست.
تمرین بعدی که احتمالاً مهمترین تمرینهاست، اگر چنانچه فقط یک چیز را جدا کنید. این موقعیتهای گوش دادن است ـ به این معنا که شما میتوانید موقعیت گوش دادن خود را به چیزی که مناسب گوش دادن شما است، تغییر دهید. این بازی با آن فیلترهاست(فرهنگ، زبان، ارزشها، باورها، نگرشها، انتظارات، مقاصد). به خاطر دارید، من این فیلترها را در ابتدا به شما دادم. این شروع بازی با آنها به عنوان اهرم است، تا از آنها آگاه شویم و آنها را به محل متفاوتی حرکت دهیم. در اینجا فقط برخی از موقعیتهای گوش دادن، یا مقیاسهای موقعیت گوش دادن هست که میتوانید از آنها استفاده کنید. خیلی زیادند. از آنها لذت ببرید، بسیار هیجانانگیز هستند.
و در آخر، کلمهیی از حروف مخفف. شما میتوانید از این برای گوش دادن، برای گفتوگو و ارتباط برقرار کردن استفاده کنید. اگر شما در هر یک از این نقشها هستید ـ (فعال، منفعل، تقلیل، توسعهیی، انتقادی، انتقالی) و به نظرم شامل هر کسی میشود که به این بحث گوش میدهد ـ آن کلمه ساخته شده از حروف مخفف رسا RASA است که واژهیی سانسکریت برای شیره یا جوهر است. در رسا (R) حرف اول (Receive)دریافت کردن است، که بدین معناست به شخص (رهبران، معلمان، همسران، والدین، دوستان) توجه کنید. ( A) حرف اول (Appreciate) قدردانی کردن است، که صدای کمی تولید میکند مثل اووم، آه، خوبه؛ (S) حرف اول (Summarize) خلاصه کردن است، کلمۀ «از اینرو» در ارتباطات بسیار مهم است؛ (A) حرف اول (Ask) پرسیدن است، سوالها را بعداً بپرسید.
اکنون صدا همۀ اشتیاق و علاقۀ من است، زندهگی من است. من در این مورد یک کتاب نوشتم. از اینرو من زندهگی میکنم که گوش کنم. برای بیشتر مردم این تقاضای بیش از حدی است. اما من معتقدم که هر انسانی نیار به آگاهانه گوش دادن دارد تا تماموکمال زندهگی کند ـ مرتبط شدن در زمان و مکان با دنیای فیزیکی اطرافمان، و مرتبط شدن برای درک یکدیگر، نه اینکه بگوییم ما به لحاظ معنوی با یکدیگر مرتبط هستیم، چرا که در همۀ راههای معنوی که من میشناسم، گوش فرا دادن و تعمق در مرکز قرار دارد.
به همین دلیل لازم است در مکتبها گوش دادن را به عنوان یک مهارت آموزش دهیم. چرا تدریس نمیشود؟ این دیوانهگیست. اگر ما بتوانیم گوش دادن را در مکاتب آموزش دهیم، میتوانیم گوش دادنمان را از شیب لغزندۀ ترسناک و خطرناک این جهان، که دربارۀ آن صحبت کردم را بگیریم و به مکانی که در آن همه در همهحال آگاهانه گوش میکنند ـ یا حداقل میتوانند آگاهانه گوش کنند، ببریم.
نمیدانم که این کار چهگونه باید انجام شود، اما این تد TED است، و من فکر میکنم جامعۀ تدTED توان هر کاری را دارد. بنابر این من از شما دعوت میکنم که با من مرتبط شوید، با یکدیگر مرتبط باشید، این مأموریت را بگیرید و بیایید گوش دادن را در مکاتب آموزش دهیم، وجهان را در یک نسل به جهان گوش دادنِ آگاهانه بدل کنیم؛ جهانی از ارتباطات، جهانی از درک، و جهانی از صلح.
منبع:
http://www.ted.com/talks/lang/en/julian_treasure_5_ways_to_listen_better.html
Comments are closed.