احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 3 ثور 1393 - ۰۲ ثور ۱۳۹۳
فردا یک روزِ سرنوشتساز خواهد بود؛ روزی که یک بارِ دیگر شهروندانِ ما میخواهند نتیجۀ اعتماد و حضورِ پُررنگِ سیاسیِ خود را مشاهده کنند. اما آیا حضور حماسی و باشکوه مردمِ ما در انتخاباتی که گذشت، مقدمهیی برای ورود به یک آیندۀ شیرین و کاملاً متفاوت از دورههای قبل خواهد بود؟
این روزها پرسشی که در ذهنِ شهروندانِ ما بار بار تکرار میشود و همه دوست دارند پاسخِ آن مثبت باشد این است که آیا کمیسیونهای انتخاباتی، مستقلانه و بیطرفانۀ آرای آنها را محاسبه و بررسی خواهند کرد؟
تلخترین حالت، زمانی است که همۀ این امیدها و باورها به یأس تبدیل شود و مردم ما از دموکراسی، فقط یک جسدِ نیمجان و ناکارآمد را ببینند که در دستانِ استبداد اسیر شده و مجال بالیدن نیافته است.
چرا انتخابات برگزار میشود؟ با انتخابات چه چیز را میخواهیم ثابت کنیم و منهای آن، آیا دموکراسی و حکومت مردمی، موضوعیتِ طرح و بحث را خواهد یافت یا خیر؟
بدون شک آنچه دموکراسی را برای همۀ ملتها پُرجاذبه ساخته و باعث شده که همه به سوی آن آغوش باز کنند، عنصر مردممحوریِ نهادینهشده در آن است. این حقیقت که همه میخواهند خود حاکم بر سرنوشتِ خویش باشند تا اینکه دیگران برایشان تعیین تکلیف کنند، از دیرباز نخبگانِ سیاسی را به فکر انداخته که مکانیزم و طرحی بیاندیشند تا در قالب آن، مردم بهصورت گسترده و عمیق احساس کنند که خود در اعمالِ حاکمیت و قدرت سهیماند. انتخابات و انتخابیشدنِ بسیاری از پستها و مقامهای کلیدی که شاهرگِ سیاست و حکومتداری را در دست دارند، یکی از دستاوردهای تفکراتِ دموکراتیک از این نوع بوده است.
انتخابات ریاستجمهوری برای افغانستان نیز یک انتخابِ سرنوشتساز و حیاتی است، به این جهت که با این انتخابات قرار است منابعِ قدرت و ثروتِ جامعه در قالبِ یک حکومت به ریاستِ کسی اداره و مدیریت شود که ریاستجمهوری و یا بالاترین مقام اداری کشور را داراست. این حقیقت، آنقدر پُرجاذبه اما حساس است که هم برای انتخاب شدن، رقابتها را شاهد باشیم و هم دقت و نگرانیِ مردم را از تکیه زدنِ نااهل به این اریکه و پست کلیدی. هم رقابت بر سر تصاحبِ این پست و هم نگرانی از سرنوشت این مقام کلیدی، هر دو قابل توجه و مهماند. حال اگر فردا قرار است که کمیسیون مستقل انتخابات نتیجۀ آرا را اعلام کند، با توجه به هر دو واقعیت، یعنی رقابت سختی که میان نامزدان وجود داشت و همچنین ترس و نگرانیِ مردم از وارونه جلوه داده شدنِ آرایشان، نیاز است که سیاستِ صداقت و شفافیت و بیطرفی کاملاً حفظ شود.
مردم توقع دارند بعد از بیش از یک دهه تجربۀ دموکراسی و همچنین اشتراک در سه دورۀ انتخابات ریاستجمهموری، دستکم در این سومین دور، آنقدر مقامات اداری و اجراییِ دخیل در نظارت و اجرای انتخابات به رشد سیاسی رسیده باشند که دیگر طمعِ دست بردن در نتایج انتخاباتی و پیوستن به صفِ کسانی را نداشته باشند که همواره در صدد مهندسی کردنِ انتخابات به نفع خویشاند. طمع دستکاری انتخابات و نتیجه را غیر از آنچه هست جلوه دادن، طمعی خطرناک و تهدیدکننده است که برای رفع عطشِ خودخواهی و یا رسیدن به نان و نوایی از بدل معامله کردن بر روی آرای مردم، هزینهیی گزاف و سنگین را هم بر کمیسیونهای انتخاباتی و هم بر کل سرنوشتِ ملت تحمیل خواهد کرد.
اگر یک بار دیگر بحث عدم مشروعیت انتخابات، عدم صداقت و بیطرفی کمیسیونهای انتخاباتی و رد پایی از جعل و تزویر و جانبداری در اعلام نتایج از سوی این کمیسیونها به چشم خورد و یا به اثبات برسد، افزایش بیاعتمادیِ مردم نسبت به دموکراتیزهشدنِ انتقال قدرت، یکی از خطرناکترین پیامدهای آن خواهد بود. فردا روزیست که کمیسیون انتخابات میتواند پیام صلح و مسالمتجویی را برای مردم به ارمغان آورد، یا اینکه با بد عمل کردن و غیرصادقانه رفتار کردن، جرقهیی شود بر انبار باروتی که از دیرباز عقدههای کهنه را بر روی هم انباشت کرده و یک اشتباه کافیست که همه به عقب برگردیم و خانهجنگیها و خانمانسوزیها یک بار دیگر از سر گرفته شود.
قدرت، مفهوم و عنصری قدرتمند، هم سازنده و هم خطرناک خواهد بود که بودن شک در یک جامعۀ سیاسی نمیتواند بلاتکلیف و رها بماند، ناگزیر باید برای حفظ نظم و امنیت عمومی، اقتدار و قدرت عمومی به کار گرفته شود و نهادی به نام حکومت، گرداننده و اعمالکنندۀ این اقتدار باشد. حال این قدرت یا بهصورت مسالمتآمیز و روشهای دموکراتیک مثل انتخابات، نقل و انتقال خواهد کرد و یا از روشهای غیر دموکراتیک مثل کودتاها، ترورها و تصاحب کردنها و زورگوییها و غصب کردنها!!
مردمِ ما با به پای صندوقهای رأی رفتن خود، یک اعلام جمعی و علنی داشتند مبنی بر اینکه میخواهند قدرت در افغانستان به مسالمتآمیزترین و دموکراتیکترین وجه منتقل شود و اگر کمیسیونهای انتخاباتی بخواهند در مقابل آرای حقیقی مردم قرار گرفته و مانع از تبارز و تجلی حقیقیِ ارادۀ مردم شوند، در حقیقت روند این انتقال مسالمتآمیزِ قدرت را ناکام کرده و ناگزیر در افغانستان شاهد یک عقبگرد تاریخی و چرخیدن قدرت حولِ مفاهیمِ غیردموکراتیکی چون قبیلهسالاری، زورسالاری و حزب و سمت و نژادگرایی خواهیم بود. برای نجات از افتادن به این پرتگاهِ دهشتناک و عقبگردی اینچنین حقیرانه و توهینآمیز، نیاز است تا کمیسیونهای انتخاباتی رسالت و تعهد واقعیِ خود را فراموش نکرده و بکوشند تا با در نظرداشت اصلِ بیطرفی و نهایت انصاف و عدالت، زمینه را برای تبارز و تجلیِ ارادۀ مردم مهیا کنند.
امروز برای مردم ما، بیشتر از اینکه چه کسی برندۀ انتخابات باشد، این نکته مهم است که نتیجه کاملاً شفاف و بیطرفانه اعلام شود. امروز بحث از اعتمادسازی و حساسیتهاییست که اگر رعایت نشوند، میتواند دولت و حکومتِ پس از انتخابات را بهسرعت در معرض هرجومرج و سقوط قرار دهد. عدم شکلگیریِ یک دولتِ مشروع و متکی به حمایتِ آحاد مردم، آنهم در شرایطی که افغانستان از هر سو در تنگنا قرار دارد، بدون شک به نفع هیچکس نیست و کشور را در نهایت به سمتِ آشوب و بحران میبرد!
Comments are closed.