توتـم و تابــو (بررسـی کتـاب توتـم و تابـوی فـرویـد)

گزارشگر:الهام قادی / 3 ثور 1393 - ۰۲ ثور ۱۳۹۳

بخش دوم و پایانی

mnandegar-3اهداف مستتر در تابو
الف) حفظ شخصیت‌های مهم مثل رؤسا، کشیشان و اشیای ارزنده در برابر هر نوع گزند ممکن.
ب) حفظ زنان، کودکان و مردم عادی به‌طور کلی در برابر مانا
ج) حفظ کسانی که با مرده تماس داشته‌اند یا غذای ویژه‌یی خورده‌اند و …
د) پیشگیری از اختلالاتی که به هنگام تحقق پاره‌یی از اعمال بزرگ زنده‌گی مثل تولد و ازدواج و… ممکن است پیش آید.
ه) حمایت از موجودات انسانی در برابر خشم و اقتدار خدایان و شیاطین و…
و) کمک به کودکان هنگام تولد یا حفظ نوزادان در برابر خطرات بزرگی که به سبب وابسته‌گی به اولیای‌شان متوجه‌شان می‌شود.
ی) حفظ اموال و وسایل کار مزرعه و… در برابر دزدان.
کسی که از تابویی هتک حرمت کند، به همین سبب خود نیز تابو می‌شود. منبع تابو در نیروی جادویی ویژه‌یی است که در طبیعت اشخاص و اجنه وجود دارد و ممکن است از راه اشیای بی‌جان در جهات مختلف پراکنده شود. اشخاص تابویی مثل کسانی هستند که یک بار برقی به آن‌ها القا شده است. بنابرین پادشاهان و کشیشان واجد نیرویی بیش از حد هستند و زیردستان‌شان نباید با آن‌ها تماس مستقیم داشته باشند.
در کل پس از اندکی بحث در مورد تابو، می‌خواهد این پرسش را مطرح کند که در حقیقت این معمای تابو چه اهمیتی دارد که این‌همه باید به آن بپردازیم؟
پاسخ:
۱) هر مسالۀ روانی، شایستۀ آن است که به دنبال راه‌حلش باشیم.
۲) هم‌چنین مسایلی در زنده‌گی خود ما و در خصایص اصلی ما وجود دارند، شبیه موارد تابویی هستند و توضیح طبیعت خاص تابو، ممکن ما را در شناخت ریشه‌های باریک و نامعلوم حکم مطلقِ خود ما یاری دهد.
سپس فروید بیان می‌دارد که روان‌کاوان اگر در مورد تابو تحقیق کنند، به شباهت‌هایی بین آن و بیماری وسواس یا بیماری تابو پی می‌برند. و هم‌چنین تأکید می‌کند که شباهت بین وسواس و تابو ممکن است مطلقاً خارجی باشد و هیچ شباهت ماهوی با هم نداشته باشند.
وجوه شباهت بین آداب و رسوم تابویی و علایم مرضی بیماری وسواس:
۱) فقدان هر نوع دلیلی که موجب ممنوعیت شده باشد
۲) استقامت آن‌ها بر اساس یک وجوب درونی
۳) سهولت انتقال و واگیری اشیای ممنوعه
۴) وجود اعمال و فرمان‌های مناسکی ناشی از ممنوعیت.
سپس فروید ۳ دسته از احکام را برای تجزیه و تحلیل برمی‌گزیند:
تابوی مرده‌گان، روسا و دشمنان.
تابوی دشمنان
فرد دشمن را می‌کشد و سپس طی مراسمی از او طلب مغفرت می‌کند یا سر کشته را به خانه می‌برد و با او مهربانی می‌کند. هم‌چنین تحدیداتی که پیش پای قاتل می‌گذارند، بسیار فراوان و غالباً سخت‌گیرانه است. نتیجه‌یی که فروید از این احکام تابویی می‌گیرد، این است که در احساسات وحشیان دوگانه‌گی و تضاد شدیدی دیده می‌شود.
تابوی روسا
خط مشی اقوام وحشی در مورد روسا، شاهان و کشیشان بر دو اصل مکمل هم استوار است: هم باید خود را در برابر آن‌ها که تابو هستند حفظ کرد و هم این‌که خود آن‌ها را حفظ و حراست نمود.
برای وصول به این دو هدف، احکام تابویی بی‌شماری به وجود آورده‌اند.
میان این اقتدار خدایی که به پاشاهان نسبت می‌دادند از یک طرف، و آن اعتقاد که باید از شخص شاه در برابر گزندهای احتمالی حفاظت کرد از طرف دیگر، تناقض فاحشی وجود دارد.
رفتار وحشیان با روسا پر از تناقض است: از طرفی قدرت جادویی بی‌حدی برای آن‌ها قایل‌اند و از طرف دیگر از تماس با آن‌ها به شدت خودداری می‌کنند. از طرفی معتقدند شاه قدرت زیادی برای مهار طبیعت در دست دارد، و از طرف دیگر شخصی که چنین نیرویی برایش قایل‌اند را در برابر گزندهای احتمالی محافظت می‌کنند.
تابوی مرده‌گان
مرده‌گان هم روسای مقتدری هستند و در عین حال دشمن به حساب می‌آیند. تابوی مرده‌گان شامل حال کسانی می‌شود که یا با مرده‌گان تماس می‌گیرند و یا به‌خاطر مرده‌یی عزاداری می‌کنند. یک سری تابو برای فردی وجود داشته که با مرده تماس فیزیکی نزدیکی داشته و شاید از سرایت چیزی از این فرد به سایرین وحشت داشته‌اند که این افراد تابو می‌شده‌اند.
اما سری دیگری از تابوها در مورد کسانی مثل شوهر یا زن بیوه و … است که جالب‌تر است. زیرا معتقدند روح مرده هیچ‌گاه از خویشان جدا نمی‌شود و پیوسته بالای سرشان در مدت عزاداری در پرواز است.
ممنوعیت به زبان آوردن اسم مرده نیز در میان وحشیان وجود داشته است و هر کس که اسم مرده را به زبان بیاورد، کشته می‌شود (مجازات آن مرگ است). زیرا نام از دیدگاه این بومیان، یکی از پایه‌های اساسی شخصیت و یک مایملک مهم است. پس ممنوعیت‌های مزبور چندان بی‌دلیل نیستند.
در روان‌کاوی نیز آشکار شده است که در افکار ناخودآگاهانه نیز اسامی جای مهمی را اشغال کرده‌اند و بیماران وسواسی نیز در قبال اسامی، رفتاری نظیر وحشیان دارند.
بازگشت حیوان‌پرستی در کودکان
از جمله مسایل مهم در توتم‌پرستی که فروید به آن‌ها توجه می‌کند:
ـ ریشۀ حیوان‌پرستی
ـ انگیزۀ پیداش ازدواج با بیگانه
ـ رابطه میان توتم‌پرستی و ازدواج با بیگانه.
فروید سعی دارد هم استنباطی تاریخی و هم استنباطی روان‌شناختی از توتم به‌دست آورد. فروید نظریاتی که در باب ریشۀ توتم‌پرستی مطرح می‌شود، به سه دسته تقسیم می‌کند:
الف) نظریات اسمی
ب) نظریات جامعه‌شناختی
ج) نظریات روان‌شناختی.
نظریات اسمی
محققان در این نظریه معتقدند که ریشۀ توتم را باید در علایم مشخصۀ نسبیت جست‌وجو کرد؛ زیرا افراد و قبایل می‌خواستند از یک‌دیگر بازشناخته شوند و برای ایجاد این تمایز از اسم حیوان استفاده می‌کردند و به مرور زمان انسان‌های اولیه علایقی نسبت به حیوانات مزبور پیدا کردند و آن حیوانات را به عنوان توتم خود برگزیدند .در نظریه اسمی، دانشمندان اسم‌گذاری را به علت پیدایش حیوان‌پرستی به حساب می‌آورند.
نظریات جامعه‌شناختی
دورکیم معتقد است که توتم چیزی جز نماینده و مظهر مرئی مذهب اجتماعی این اقوام نیست. توتم تجسم جامعه است و همین جامعه مورد پرستش مردم است. در این زمینه محققان مختلفی معتقدند که تمایلات اجتماعی، نقش موثری در پیدایش نهادهای توتمی داشته است.
نظریه‌های روان‌شناختی
در این نظریه، توتم‌پرستی از خیالات فرد ناشی می‌شود(مثال، باردار شدن زنان در قبیلۀ آرونتا).
قانون ازدواج با بیگانه
این قانون لازم و ملزومِ توتم‌پرستی است. هیچ‌گونه رابطۀ منطقی با طبیعت و ویژه‌گی‌هایی که از توتم در دست داریم، ندارد و نمی‌دانیم چه‌گونه توانسته است آهسته وارد توتم‌پرستی شود. فروید سعی دارد محدودیت مزبور را معنی کند و تا حدودی آن را بشکافد:
وی توضیح می‌دهد که همۀ افراد قبیله با خاطیان مبارزه می‌کنند و هم‌چنین نتیجه می‌گیرد که بعید است محدودیت‌های مزبور به دلیل آثار عملی آن برقرار شده باشد. از طرفی متوجه می‌شویم که ازدواج با بیگانه که جزو نظام توتمی است، نتایج و اهداف دیگری غیر از نهی پسران از زنای بامحارم دارد. ازدواج با بیگانه حکم می‌کند که ازدواج با هر زنی از گروه خود، بر مرد حرام شود.
کلماتی نیز که اینان در گروه‌های خود استفاده می‌کنند، عوض بیان روابط بین دو فرد، مبین روابط بین کل افراد گروه است. کلمات مزبور بیشتر حاکی از روابط اجتماعی است تا جسمانی. مثلاً به همۀ افرادی که ممکن بود با مادرشان ازدواج کند و پدر آن‌ها باشد، پدر می‌گفتند و از این دست مثال‌ها.
فروید معتقد است حتا با دانستن تمام این محدودیت‌ها، ما پی به علل محدودیت‌های ازدواجی متداول بین وحشیان استرالیا نمی‌بریم و شرایط واقعی آن‌ها واجد پیچیده‌گی‌های بسیار بزرگ‌تری است. مخصوصاً عدۀ قلیلی از قبایل استرالیایی هستند که فقط به همان محدودیت‌های توتمی بسنده کرده باشند. اما در حالی که ازدواج با بیگانه توتمی واجد همۀ خصایص یک نهاد مقدس است، با این‌هم نمی‌دانیم چه‌گونه به وجود آمده است و به طور خلاصه می‌توان آن را یک عرف و عادت به حساب آورد. نهاد پیچیدۀ طبقات ازدواجی با آن طبقات کوچک و شرایطی که همراه آن است، ظاهراً محصول یک قانون‌گذاری خودآگاهانه و عمدی است و هدف آن، تشدید ممنوعیت زنای با محارم می‌باشد.
ریشۀ ازدواج با بیگانه و رابطۀ آن با توتم‌پرستی
فروید معتقد است که در باب ریشۀ ازدواج با بیگانه و ارتباط آن با توتم‌پرستی، دو استنباط وجود دارد: یکی این‌که ازدواج با بیگانه، یکی از مهم‌ترین خصایص و قوانین نظام توتمی است؛ و دیگر این‌که هیچ‌گونه ارتباطی میان این دو وجود ندارد.
دورکیم طرف‌دار وجود ارتباط میان این دو است و معتقد است که تابوی مربوط به توتم، شامل منع ازدواج با زنانی است که به همان توتم تعلق دارند.
که فریزر منکر وجود ارتباط میان این دو است و معتقد است توتم‌پرستی و ازدواج با بیگانه به دلیل ماهیت و ریشه‌های‌شان از هم متمایزند، هرچند که در بسیاری از قبایل به تصادف با یک‌دیگر تلاقی خورده‌اند.
وستر مارک می‌گوید: افراد با جنسیت مختلف که از کودکی با هم زنده‌گی می‌کنند، وقتی که می‌خواهند ارتباط جنسی با هم داشته باشند، دست‌خوش یک احساس نفرت مادرزادی و فطری می‌شوند و همین نفرت به صورت ممنوعیت روابط جنسی بین خویش و قوم‌های نزدیک درآمده است. اما فریزر نظریۀ دیگری ارایه می‌دهد که مطابق با نظر و ایدۀ فروید می‌باشد: «برخی از غرایز نیازمند قانون هستند و سرپیچی از آن‌ها از سوی جامعه باعث مجازات فرد خاطی می‌شود؛ اما در مورد غرایز طبیعی دیگر مانند خوردن و آشامیدن و دست زدن به آتش، هیچ قانونی وجود ندارد؛ زیرا انسان به غریزه می‌داند که باید بخورد و از آتش دوری کند و اگر انسان بر خلاف غرایز مذبور عمل کند، دچار مجازات طبیعی و نه قانونی خواهد شد. قوانین فقط آن‌چه را منع می‌کند که انسان‌ها تحت پاره‌یی از غرایز خود قادر به انجام دادن آن هستند و انجام دادن آن‌ها به ضرر جامعه و فرد است. و ممنوعیت قانونی زنای با محارم بدین سبب است که انسان‌های متمدن امروزی دریافته‌اند که ارضای غرایز طبیعی مزبور از لحاظ اجتماعی زیان‌آور است.

بازگشت حیوان‌پرستی در کودکان:
رفتار کودکان با جانوران را می‌توان با توتم‌پرستی انسان‌های اولیه مقایسه کرد. ترس از جانوران از شایع‌ترین اختلالات روانی است که در کودکان دیده می‌شود و این ترس شامل حال جانورانی می‌شود که کودکان قبلاً بیشترین توجه خود را به آن‌ها داشته‌اند. ولی این ترس هیچ‌گونه ارتباطی با حیوانات ندارد. اگر این کودکان پسر باشند، این ترس از پدران‌شان سرچشمه می‌گیرد. در حقیقت ترس از جانوران، منتقل و جابه‌جا می‌شود.
کودکی که از اسب وحشت دارد، از این می‌ترسد که اسب او را دندان بگیرد. این کودک آرزوی مرگ اسب را داشته و به همین دلیل می‌ترسد که اسب او را دندان بگیرد. فروید در پی روان‌کاوی کودک متوجه می‌شود که کودک در حقیقت با آرزوی مرگِ پدر در کشمکش بوده است، زیرا پدر را رقیبی برای جلب محبت مادر می‌دانست. در نتیجه کودک در حالتی که فروید آن را عقدۀ ادیپ می‌نامد، قرار می‌گیرد. کینه‌یی که کودک به دلیل رقابت با پدر در او ایجاد شده است، نمی‌تواند به آزادی در حیات روانی خود را نشان دهد، زیرا محبتی که پسر از جانب پدر دریافت می‌دارد، آن کینه را خنثا می‌سازد. در نتیجه، کودک حالتی دوگانه و متضاد نسبت به پدر پیدا می‌کند و این حالت متضاد را متوجه حیوان می‌کند که جانشین پدر شده است.
در ترس کودکان از حیوانات می‌توان خصیصه‌هایی از توتم‌پرستی را مشاهده کرد. نتیجۀ جانشینی حیوان به جای پدر این است که اگر حیوان توتمی را به جای پدر بپذیریم، به این نتیجه می‌رسیم که دو حکم مهمِ توتم‌پرستی یعنی منع کشتن توتم و منع ازدواج با زنان توتمی، از لحاظ محتوا، خود با دو جنایت ادیپ که پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد و با دو میل اولیۀ کودکان که سرکوبی آن باعث اختلالات روانی می‌شود، مطابقت می‌کند. نظام توتمی معلول شرایط عقدۀ ادیپ است؛ همان‌طوری که ترس از اسب، معلول همین عقده می‌باشد.
نقدهایی بر کتاب توتم و تابو (فروید)
۱) در این کتاب با نوعی تقلیل‌گرایی سروکار داریم که بسیار به تقلیل‌گرایی مارکسیستی شباهت دارد؛ به صورتی که اگر مارکس همۀ پدیده‌ها را در نهایت به بازتولید مادی و معیشتی جامعه باز می‌گرداند و آن را به عنوان کلید درک عمومی به همۀ جوامع انسانی مطرح می‌کرد، در فروید نیز چنین کلیدی وجود دارد و آن همان غریزۀ جنسی است.
۲) نقدی که از سوی خود روان‌شناسان مطرح شده و آن نقد روش‌شناختی است. اساس تبیین فروید از دین، نظریات روان‌کاوانۀ اوست و نظریات روان‌کاوی فروید بر قضیه غریزۀ جنسی تأکید دارد که معتقدند بر اساس چنین نظریاتی نمی‌توان دین را تبیین و بررسی کرد و اصلاً مناسب نیست.
۳) فروید تصور می‌کرد که غرایز سرکوب‌شده به روان ناخودآگاه برمی‌گردد؛ بنابراین گفت که غریزۀ جنسیِ سرکوب‌شده به ناخودآگاه می‌رود و در صورت مثبت بودن، به شکل شعر، هنر یا دین تجلی می‌یابد و در صورت منفی بودن، به شکل بیماری روانی ظاهر می‌شود که سایر روان‌شناسان چنین نظریه‌یی را درد کردند و مکانیزم دیگری را جای‌گزین کردند.
۴) در توتم و تابو، فروید سیری قهقرایی در گذشته دارد. یعنی او به ساده‌ترین دین یعنی توتیسم پرداخته، در صورتی که می‌توانست دین را در عصر حاضر در نظر بگیرد و هم‌زمان به دین در اعصار گذشته نیز نظری بیافکند تا بررسی مناسب‌تری داشته باشد.
منابع مکتوب:
[۱] فروید، زیگموند، پنج گفتار از زیگموند فروید، تهران: نشر گام نو، ۱۳۸۳
[۲] فروید، زیگموند، توتم و تابو، ترجمۀ ایرج پورباقر، تهران: نشر آسیا ۱۳۶۲
[۳] فروید، زیگموند، پیدایش روان‌کاوی، تهران: نشر آسیا ۱۳۶۲
[۴] موللی، کرامت، مبانی روان‌کاوی فروید، تهران. نشر نی، چاپ دوم ۱۳۸۴.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.