احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هارون مجیـدی/ 10 ثور 1393 - ۰۹ ثور ۱۳۹۳
درست ششسال پیش (۸ ثورِ ۱۳۸۷)، غلامفاروق نیلاب رحیمی، مردی از تبارِ آزاداندیشانِ جهان، رُخ در نقابِ خاک کشید و با گنجینهیی از دانش، به سرای جاوید شتافت.
بسیاری از فرهنگیان و اندیشهورزان کشور، آقای نیلاب رحیمی را، از جملۀ پژوهشگران و تاریخنگارانی میدانند که تاریخ و فرهنگِ افغانستان را به گونۀ علمی و دقیق نوشتهاند.
غلامفاروق نیلاب رحیمی در سال ۱۳۲۲ خورشیدی در خانوادۀ ملک صاحبداد در دهکدۀ شصتِ رُخۀ ولایت پنجشیر به دنیا آمد.
او دورۀ آموزش ابتدایی را در زادگاهش رخه فرا گرفت. پس از آن، شامل لیسۀ ابنسینا در کابل شد و در سال ۱۳۴۴ از دارالمعلمین کابل سند فراغت گرفت. دو سال در دارالمعلمین تدریس کرد، و مدتی هم در رخۀ پنجشیر آموزگار بود. در سال ۱۳۴۷ شامل دانشکدۀ ادبیاتِ دانشگاه کابل گردید، و در سال ۱۳۵۱ از رشتۀ تاریخ و جغرافیای آن دانشکده، سند لیسانس بهدست آورد و از آنپس نیز تمامِ عمرش را صرفِ تحقیق و پژوهش کرد.
استاد حیدری وجودی از جملۀ دوستان و نزدیکانِ نیلاب رحیمی میگوید: مرحوم نیلاب پس از فراغت از صنف دوازدهم، شامل دانشکدۀ ادبیات و علوم بشری و بخش تاریخ و جغرافیا شد و در دوران آموزش هم در موضوعاتِ مرتبط با تاریخ و جغرافیا، مقاله مینوشت و اکثر آنها در مجلهیی به نام «جغرافیه» چاپ میشد. هرچند مجلۀ جغرافیه فقط به نشر مقالاتِ استادانِ رشتۀ جغرافیا میپرداخت، اما نظر به لیاقتی که مرحوم نیلاب از خود نشان داده بود، مقالاتِ ایشان هم در آن مجله به چاپ میرسـید. مرحوم نیلاب رحیمی پس از اینکه از دانشگاه فارغ شد، با مشکلاتِ بسیار از معارف موافقه گرفت و به کتابخانۀ عامه که در آن زمان مربوط وزارت معارف بود، آمد. او در این کتابخانه ضمن انجام وظیفه، مطالعه میکرد و مقالاتی در رشتههای گوناگون مینوشت.
استاد حیدری وجودی که خود مولاناشناسی نامی است، از تعلقاتِ مرحوم نیلاب رحیمی به ادبیاتِ عرفانی بهویژه مثنوی معنوی چنین یاد میکند: «نیلاب بر علاوۀ رشتۀ آموزشیاش، به ادبیات عرفانی هم علاقه داشت و مقالاتِ فراوانی هم در این زمینه نوشت. مرحوم نیلاب در خواندن مثنوی معنوی مهارتِ ویژهیی داشت، او میتوانست مثنویِ شریف را بدون اشتباه بخواند. ما چندینسال سلسلۀ مثنویخوانی داشتیم و بیش از پنجصد نوار به آواز مرحوم نیلاب رحیمی ثبت شده که نزد برخی از علاقهمندانش موجود است.»
استاد حیدری وجودی، کارهای نیلاب رحیمی را در معرفیِ داشتههای فرهنگیِ پنجشیر بسیار موثر میخواند و میگوید: «در سابق، تاریخنویسان و جغرافیهنگاران در پیوند به پنجشیر چیزهایی نوشته بودند، اما نوشتههای نیلاب در پیوند به وجه تسمیۀ پنجشیر؛ پنجشیر در حدود العالم؛ سفر ناصر خسرو از راه پنجشیر و…، مفصلترین کارهاییست که تا به حال در این راستا صورت گرفته و پیش از نیلاب، هیچ تحقیقی که به معیارهای علمی آراسته باشد، در پیوند به پنجشیر نوشته نشده است.»
استاد حیدری وجودی، نیلاب رحیمی را یک انسانِ وارسته و مردمدوست میداند و باور دارد که او در غمها و شادیهای مردم همیشه شریک بوده است.
استاد حیدری وجودی، هرچند تواناییِ نیلاب رحیمی را در سرایشِ شعر در قالب مثنوی قابل تمجید میداند، اما میگوید او تحقیق و پژوهش را نسبت به سرودن شعر ترجیح داد، از اینرو شمارِ سرودههایش بسیار اندک است.
دکتر شمسالحق آریانفر نویسنده و پژوهشگرِ افغانستانی، میگوید: در زندهگی مرحوم نیلاب رحیمی، چند نکتۀ بارز وجود دارد: نخست اینکه او تاریخ و فرهنگِ افغانستان را تنظیم و بازنویسی کرد و به نسلِ نو آن را شناساند. استاد نیلاب رحیمی همانند کاتب هزاره، غبار، حبیبی و یا کهزاد دربارۀ تاریخ و فرهنگِ افغانستان کارهایی انجام داد که سرآغازی نو برای دیگران به شمار میآمد. دوم اینکه، نیلاب رحیمی در آخرین سالهای زندهگی خود مجموعهاشعار شهید عبدالقهار عاصی را تنظیم کرد. سوم اینکه، آقای رحیمی چندین بار به جُرم پنجشیری بودن زندانی شد؛ سه بار در دورۀ حکومت کمونیستی و یک بار هم در دورۀ طالبان که تقریباً دو سال را در زندان ماند و فقط جرمش این بود که پنجشیری است. او از هیچ کس هیچ امتیازی نگرفت و تا پایان عمر در همان بغل کوهِ آبچکان در خانۀ فقیرانۀ خود زندهگی کرد. چنین اشخاصی بسیار کم وجود دارند. نیلاب هرچند فقیرانه زیست، اما شب و روزِ خود را وقفِ تاریخ و فرهنگ کرد و کتابهای زیادی را در رابطه با معرفی فرهنگ افغانستان و پنجشیر و بخشهایی از تاریخِ ما نوشت.
شبیر احمد رحیمی، یکی از فرزندانِ غلامفاروق نیلاب رحیمی است. او از پدرش چنین یاد میکنـد: «پدرم یک انسانِ متدین و باورمند به ارزشهای اسلامی، و شخصیتی متواضع، بیآلایش، خیر، سخی، جوانطبیعت، کتابخوان، کتابشناس، متبحر در شناخت نسخِ خطی و محقق و نویسنده بود.»
فرزند استاد رحیمی میگوید: «مطالعه، عادتِ همیشهگیِ پدرم بود. او ضمن انجام وظیفه در کتابخانۀ عامۀ کابل، به مطالعۀ کتاب میپرداخت و به پژوهش عشق میورزید.»
باری شبیر احمد میگوید: «طفلی ابجدخوان بیش نبودم که نظر به شوقی که داشتم، در محافلِ مثنویخوانی و شاهنامهخوانی همراه با پدرِ بزرگوارم شرکت میکردم. برخی مواقع از طرف پدرم و حاضرین تشویق میشدم که فلانحکایت و داستان را بخوانم و من هم میخواندم. خواندن و نوشتن را از دورۀ مکتب با چنین علاقهمندییی آغاز نمودم، این خواندن و نوشتن بعدها در دوران دانشجویی به یگانه حرفه و راه درآمدم تبدیل شد و من از همین طریق در سختترین شرایط، هزینۀ معاشِ خانواده و مصارفِ تحصیلِ خویش را مهیا کردم.»
از مرحوم غلامفاروق نیلاب رحیمی، هشت فرزند، شامل شش دختر و دو پسر بهجا مانده است.
آثار ناچاپ:
استاد نیلاب رحیمی در جریان زندگی خود کتابهایی فراوانی نوشته و به نشر رسانده اند؛ در کنار کتابها و رساله های جداگانه بیش از ۱۵۰ مقالۀ او که در برگیرندۀ موضوعات گوناگون تاریخی و فرهنگی میباشد در نشریات مختلف نیز به نشر رسیده است.
اما کمیاب بودن این آثار از مواردی است که دوستان و پژوهشگران میخواهند تا این آثار تازه چاپ شوند و آثاری که کمیاب است تجدید چاپ گردند.
استاد حیدری وجوی نیلاب رحیمی را از شخصیتهای با تجربه در عرصه تدوین کتاب دانسته میگوید، استاد رحیمی در زمان حیات خود همه آثارش را تدوین و آمادۀ نشر ساخته بود.
استاد حیدری وجودی میخواهد تا کتابهای ناچاپ و آثار کمیاب استاد نیلاب رحیمی به هر رنگی باید چاپ و نشر شود به دست نسل جدید قرار گیرد.
دکتر شمس الحق آریانفر نیز میگوید: «یکی از کار های بسیار اساسییی که در گرامیداشت از نیلاب رحیمی باید صورت بگیرد گرامیداشت از نیلاب تنها به این معنی نیست که ما برایش تنها یک محفل بگیریم بل گرامیداشت از آثار و افکارش است و باید برنامۀ ساخته شود تا آثار استاد نیلاب رحیمی چاپ شود.»
استاد آریانفر با اشاره بر مقالات نشر شده از مرحوم نیلاب رحیمی میگوید، در مقالات استاد نیلاب رحیمی بسیار نگفتههای تاریخ آمده که کنجکاوی و آگاهی شان بوده است که این موارد را دریافتند و نگفتهها را گفتند و بسیار اشتباهات اصلاح شده و نکات تازه بر ملا شده است.
او تصریح میکند: «جا دارد که مجموعۀ مقالات حتمی چاپ شود و آثار ارزشمند استاد که ماندگار است و کس دیگری فرصت نمیکند تا چنین آثاری را بنویسد باید تجدید چاپ شود به خورد جامعۀ امروزی تحویل داده شود و هدف از کار فرهنگی هم این است که ما همه کار را از نو آغاز نکینم و بر فراز کارهای دیگران پا بگذاریم و راه آنها را ادامه دهیم و از اندوخته های آنها استفاده ببریم و آنچه را که انجام شده غنیمت بدانیم و آنرا انکشاف دهیم.»
در حین حال، استاد حیدری وجوی نیلاب رحیمی را از شخصیتهای با تجربه در عرصه تدوین کتاب دانسته میگوید، استاد رحیمی در زمان حیات خود همه آثارش را تدوین و آمادۀ نشر ساخته بود.
استاد حیدری وجودی میخواهد تا کتابهای ناچاپ و آثار کمیاب استاد نیلاب رحیمی به هر رنگی باید چاپ و نشر شود به دست نسل جدید قرار گیرد.
همچنان، شبیر احمد رحیمی فرزند استاد نیز میگوید، آثار استاد همه نزد ما است اما مشکلات اقتصادی همواره منجر به این شده است که نتوانیم تا آثار چاپ ناشدۀ پدر را نشر کنیم.
Comments are closed.