گزارشگر:احمد عمران/ 3 جوزا 1393 - ۰۲ جوزا ۱۳۹۳
پیکارهای دور دومِ انتخاباتِ ریاست جمهوری، رسماً از اول جوزا در سراسر کشور آغاز شد. داکتر عبدالله عبدالله با داشتنِ به ۴۵ درصد آرا و داکتر اشرفغنی احمد زی با ۳۱ درصد آرا، به عنوانِ دو نامزد پیشتازِ انتخابات سالِ روان با یکدیگر رقابت خواهند کرد. اینبار اما مبارزاتِ انتخاباتی نسبت به گذشته فشردهتر، انسجامیافتهتر و روشمندانهتر برگزار خواهد شد؛ زیرا در صحنه تنها دو نامزد حضور دارند و این مسأله میتواند فرصتهای تازهیی را برای جلبِ آرا در اختیار هر دو تن بگذارد. کمترین اشتباه و یا برخورد احساساتی با مسایل، در اذهانِ عمومی بازتاب مییابد و جایگاه دو نامزد را در میان شهروندانِ کشور مشخص میکند.
آقای احمدزی و داکتر عبدالله هر دو در نخستین روز پیکارهای انتخاباتی در کابل خواستند حضور خود را در کنار هواخوهان و حامیانِ تازۀشان نشان دهند. آقای احمدزی به بهانۀ آغاز پیکارهای انتخاباتی تلاش کرد که چهرههایی را که به تیم او پیوستهاند، به رخِ دیگران بکشد. در همین حال داکتر عبدالله نیز در یک همایش نشان داد که از رقیبِ خود کم نیست و چهرههای قدرتمندتری را در کنار خود دارد؛ چهرههایی که بدون شک رایساز اند و از حمایت مردمی در ساحات مختلفِ کشور برخوردار.
ادبیاتِ دو نامزد به شکل دقیقی وضعیت و دغدغههای آنها را به نمایش میگذاشت. داکتر عبدالله با آرامش و طمأنینه به گونهیی ظاهر شد که در سیمایش هیچ نگرانیِ خاصی را نمیشد حدس زد؛ ولی آقای احمدزی با چهرهیی بیقرار و هیجانزده وارد تالار شد و در هنگام سخنرانی نیز نتوانست بر موج احساساتِ خود غالب شود.
آقای احمدزی به احساساتی بودن شهره است و در بسا موارد، با الفاظ درشت و حتا دور از آدابِ اجتماعی تلاش کرده است که «حقانیت» خود را ثابت کند. او خلافِ آنچه افصحالمتکلمین میگوید «دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگهای گردن به حجت قوی»، اکثراً رگهای گردن را به حجت قوی نشان میدهد. او در جریان سخنرانیِ خود هم نشان داد که نمیتواند مناظرهگر خوبی باشد.
وقتی کسی باور کند که حق است و در جایگاه حق قرار گرفته، این امتیاز از او ساقط میشود که دیدگاه دیگران را بشنود و به آن توجه نشان دهد. ویژهگی پیکارهای انتخاباتی در مکالمهیی بودنِ آن به تعبیر میخاییل باختن نظریهپرداز بزرگ ادبی و سیاسیِ جهان است که میگفت «گفتوگو نزدیکترین شکل رسیدن به دموکراسی است که زمینۀ نقدپذیری را مساعد میکند». مارتین هایدگر نیز دربارۀ تمایز تکگویی که نماد استبداد شناخته میشودـ با مکالمه که نماد دموکراسی است، سخن زیبایی دارد. او میگوید «بنیاد هستی انسان، گفتوگو است که در آن زبان بهراستی فعلیت مییابد».
در فرهنگِ تکصدایی اصلاً مکالمهیی وجود ندارد و اگر هم مکالمهیی باشد، به ظاهر مکالمه است. مکالمه، برخورد و تقابلِ دیالکتیکی است که از متن آن «همنهاد» برتر بیرون کشیده میشود.
انتخابات، صحنۀ مکالمه است. حتا آنانی که به فرهنگ تکصدایی وابستهاند نیز بهناچار ظاهرسازی میکنند و نشان میدهند که به گفتوگو تمایل دارند. اما آقای احمدزی در طول مبارزات انتخاباتیِ خود و بهطور ویژه در نخستین همایش مبارزاتِ دور دوم نشان داد که به فرهنگِ مکالمه تعلق ندارد. او در بخشی از سخنانِ خود با خنده و اداهای آنچنانی گفت که تیم تحول و تداوم برنامه دارد و دیگران شبنامه. در این سخن، طرف مقابل کاملاً مشخص است؛ زیرا در برابر آقای احمدزی تنها یک نامزد رقابت میکند. اما استفاده واژۀ شبنامه از سوی ایشان، تصادفی انجام نشده است. شبنامه بار معنایی منفی دارد و عمدتاً به دیدگاههایی اشاره میکند که در نظامهای بسته و دیکتاتور، مصلحان و مخالفان از آن برای اشاعۀ نظراتِ خود سود میبرند. آقای احمدزی خواست بگوید که نظام فعلی نیز ویژهگیهای یک نظامِ بسته را دارد.
از جانب دیگر، در فضای موجود سیاسیِ افغانستان که آزادیهای مدنیِ شهروندان به پیمانۀ زیادی لحاظ شده، استفاده از واژۀ شبنامه میتواند نوعی پارادکس را به ذهن متبادر کند. وقتی آزادی بیان هست، پس به گونۀ اولی، شبنامه نمیتواند کابرد داشته باشد. آقای احمدزی شاید برای خوشمزهگی خواست از واژۀ شبنامه در برابر برنامهیی که خود مدعی داشتنِ آن است، استفاده کند بدون اینکه معناهای ضمنی و جانبیِ آن را مد نظر داشته باشد.
اما این نوع سخن گفتن نمیتواند سخن گفتنِ یک انسان «متفکر» باشد، چون لازمۀ تفکر، گفتوگو کردن و انتقادپذیری است. اگر کسی به دلیلی فکر کند که او همه چیز را میداند و دیگران چیزی نمیدانند، عملاً بر نادانیِ خود صحه گذاشته است. سقراط به این دلیل به دانایی شهره شد که میگفت «من نادانترین انسان یونانام.»
در همین حال فراموش نباید کرد که احساساتی شدن و سطحینگری، میتواند زیانهای فراوانی به انسان وارد کند. کسی نباید به این پندارِ نادرست اندر شود که به دلیل استخارۀ فلان شیخ فانی، میتواند کرسیِ قدرت را از آنِ خود کند. چون معیار گزینش، استخارۀ فلان شیخ نیست، بل آراییست که در صندوقهای رای ریخته میشود.
اینگونه سخن گفتنها در حوزۀ آزادی بیان قرار نمیگیرد. برای روشن کردن ذهنِ آقای احمدزی باید بگویم که در دموکراسیها، آزادی بیان وجود دارد و نه آزادی عمل. گاه زبان نیز در حوزۀ آزادی عمل میتواند قرار گیرد. هتک حرمت و استفاده از واژهگان رکیک، در تقابل با آزادی بیان قرار دارند.
آقای احمدزی در نخستین روز مبارزات انتخاباتی خود، مرتکب خطای انتخاباتییی شد که باید از سوی کمیسیون شکایاتِ انتخاباتی مورد پیگیری قرار گیرد. اما در مقابل دیدیم که رقیبِ او داکتر عبدالله چهگونه آرام و با متانت وارد تالار شد. او در سخنان خود، آمادهگیاش را برای «مناظرۀ جانانه» با آقای احمدزی اعلام کرد. نه کسی را به داشتن شبنامه متهم کرد و نه تلاش ورزید که رقیبِ خود را در برابر هوادارانش خُرد سازد.
انتخابات، فقط راه رسیدن به قدرت برای تیمها و افراد نیست؛ بلکه یک آموزش بزرگِ مدنی نیز است. آموزش اینکه چهگونه در انتخابات حضور پیدا کنیم و چهگونه سخن بگوییم. قضاوت در مورد اینکه کدام نامزد، کدام تیم و کدام برنامه میتواند برای افغانستان مفید باشد، در اختیار رایدهندهگان قرار دارد. انتخابات، صحنۀ هوچیگری و برپا کردنِ سروصداهای کاذب نیست؛ بل جای اندیشهورزی و ایجاد گفتمانهای تازه برای آینده است.
Comments are closed.