احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:10 جوزا 1393 - ۰۹ جوزا ۱۳۹۳
بخش نخست
«ژان روش» شخصیتی قابل توجه در حوزۀ فلم مردمنگار و گسترش روشمندِ سینما وریته است و فلمسازان جوانِ موج نو از او الهام گرفتهاند. فلمسازیِ ژان روش دورهیی پنجاهساله و تولید بیش از صدوبیست فلم را در بر میگیرد.
او بیشتر به واسطۀ مستندهای اولیۀ خود شناخته شده است، هرچند که فلمسازی را تا سال ۲۰۰۳ ادامه داد. بیش از یک مستندساز، ژان روش مردمشناس و سینما گری مبدع بود و غالباً از او به عنوان پدر سینمای افریقا یاد میشود. او مفتخر به ابداع اصطلاح سینما وریته و نیز توسعۀ آن با همکاری «ادگار مورن» میباشد. ژان روش به واسطۀ ارج نهادن به استفاده از دوربین روی دست و نورپردازی طبیعی تا به اندازهیی که این شیوه موقعیتی محترمانه در هنر سینما یافت، فلمسازی معتبر است. طرفداران شیوه و تکنیک سینما وریته استدلال میکنند که توسعۀ روشمند او، به فلمسازان اجازه داد که به تسخیرِ واقعیت بپردازند.
سینما وریته هم یک دیدگاه فلسفی و هم یک روش در فلمسازی است. مفاهیم بنیادی «سینما حقیقت» در بسیاری از آثار مردمشناختی ژان روش کاویده، توسعه و نشان داده شده است. شناختهشدهترین فلمهای مستند مردمنگار ژان روش بر روی موضوع مردم سونگهای Songhay(1) و سنتهای ایالت افریقای غربی نیجرNiger(2) متمرکز شده ست. «روش» که برای اولینبار به عنوان مهندس عمران در اواسط دهۀ چهل میلادی به افریقا سفر کرده بود، بهشدت تحت تأثیر فرهنگ و باورهای افریقایی قرار گرفت. گرایشِ او به ادراک و ثبت آنچه ناظرش بود، تحریکش کرد تا این منطقه و مردمش را در طی دورهیی طولانی به زبان فلم روایت کند .این پیگیری مداوم برای تسخیر آنچه او تجربه کرده بود، در سینما به عنوان انسانشناسی تصویری شناخته شده ست. اما «روش» بسیار محتاط بود که در انجام این کار دچار سادهانگاری و انکار نشود و ارزشگذاری نکند. هدفِ او ثبت کردن بود و در تعقیب این هدف، او از سوژههایش دعوت میکرد تا در پروسۀ فلمسازی شرکت کنند و به این صورت موفق شد گامهای بزرگی در توسعۀ مردمشناسی مشارکتی بردارد. تکنیکها و تجربههای سینمایی او به صورت جهانی مورد قبول واقع نشد و توسط بعضی مردمشناسان و استادان سنتی مورد انتقاد قرار گرفت. موضوع فلمهای او عمدتاً حول مسایلی چون نژادپرستی، تعاملات فرهنگی، استعمار، فقرا، مهاجرت افریقاییهای جوان از کاشانههای سنتی خود به شهرهای ساحلی پُرجمعیت و مادیگرایی میگردد.
در طی دوران اشغال فرانسه توسط رژیم نازی آلمان، «روش» در جبهۀ مقاومت فعال بود. با این حال، در سال ۱۹۴۱ او فرانسه را ترک کرد تا در نیجر به عنوان مهندس عمران کار کند. او کار خدمات عمرانی خود را با ساختن جادهیی در شهر دور افتادۀ نیامی Niamey آغاز کرد. در طول ساختوساز ژان روش با داموره زیک Damore Zike سرکارگری جادهساز اهل نیجر دوست شد. «زیک» «روش» را با معنویت رمزآمیز مردم سونگهای آشنا کرد و بعدها به او در ساخت تعدادی از فلمهایش یاری نمود. مادربزرگ دموره کاهنهیی بلندمرتبه در نیامی بود و ژان روش را به دنیای جادو و تسخیرشدهگی/ جنزدهگی سونگهای وارد نمود. «روش» شیفتۀ مراسم سورئالی شد که در آن شرکت جست. آنچنان که پل ستالرPaul Stoller مردمشناس شرح میدهد (۱۹۹۲): «ژان روش وارد دنیایی حقیقتاً سورئال شده بود… در چنان زمانی «روش» احتمالاً متوجه شده بود که سینما بهترین راه برای تسخیر رویایی بود که او میزیستش» (۳۱). ژان روش با نوشتههای مردمشناختی و عکسهایی که برای مارسل گریول Marcel Griaule به پاریس فرستاد، شروع به ثبت مراسم نمود. «مارسل گریول» کارهای «روش» را به انجمن افریقای سیاه فرانسهInstitude Francaise d’Afrique Noire معرفی کرد و انجمن علاقهمند به فعالیت «روش» شد. اوایل دهۀ چهل میلادی، «روش» اولین مقالۀ خود دربارۀ افریقا را از طریق سمیناری که IFAN برگزار کرد، ارایه نمود. در سال ۱۹۴۳ ژان روش به هیأت مهندسین ارتش آزادیبخش فرانسه Free French Army Corps ملحق شد و توانست پس از آزادسازی پاریس به آنجا باز گردد. در پاریس او توانست یک بار دیگر مطالعاتِ خود با گریول را از سر گیرد و تراز ورودی انجمن افریقای سیاه فرانسه را بهدست بیاورد.
در ۱۹۴۶ «روش» همراه با دو همکار فرانسوی به افریقا بازگشت تا در طول رود نیجر، سوار بر کرجیِ پارویی سفر کنند. هزینۀ مالی این سفر از طریق داستانهایی که این سه برای آژانس فرانس پرس Agence France Press در طول سفر و پس از آن نوشتند، تأمین شد و نیز از طریق کمک مالی AFP زمانی که آنان در نیجر به پول نیاز داشتند. روش دوربین ۱۶ میلیمتری که از جنگ باقی مانده بود را در سفر اکتشافیشان به همراه داشت. آنان در طول ۹ ماه رود نیجر را پیمودند. به این ترتیب، «روش» کار فلمسازی خود را در سال ۱۹۴۷ با فلم «در سرزمین پیشگویان سیاه» آغاز کرد. فلم، داستان سفر «روش» در طول رود نیجر تا زمانی که به اقیانوس میپیوندد را بازگو میکند. در طی سفر از «روش» خواسته شد تا از شکار یک اسب آبی توسط بومیان عکس بردارد. «روش» به واسطۀ تصادفی نتوانست از سه پایه استفاده کند و تصمیم گرفت با نگه داشتن دوربین روی دست، جریان را ثبت کند. به این ترتیب، «روش» یکی از تحسینشدهترین تکنیکهایش یعنی تکنیک دوربین روی دست را اتخاذ کرد. بیشتر فلم سفر همراه با قسمت اعظم داراییهای گروه به سرقت رفت، اما شکار اسب آبی و قسمتهای دیگری از فلم باقی ماند که به همراه فلمهای موجود، مستند «روش» را تشکیل دادند.
در سال ۱۹۴۹ «روش» جایزۀ بزرگ فلم مستند را از جشنوارۀ فلم بیاریتز Biarritz که توسط هانری لانگلوا Henri Langlois پایهگذار سینماتک فرانسه برپاشده بود را بهدست آورد. به ژان روش بابت دو فلم «ختنه» (۱۹۴۹ـ۱۹۴۸) و «آشنایی با رقص تسخیرشدهگان» (۱۹۴۹ـ۱۹۴۸) جایزۀ بزرگ جشنواره اهدا شد. هر دوی این فلمها به همراه فلم «ساحرهگان وانزربه»Wanzerbe در طی سالهای ۱۸۴۷ تا ۱۹۴۸ فلمبرداری شدند و این زمانی بود که «روش» بابت کامل کردنِ تحقیقات میدانی پایاننامۀ مردمشناختیاش، به نیجر بازگشت. آنگونه که ستالر شرح میدهد (۱۹۹۲): «قسمت اعظم کار «روش» در این فلم… حول محور تسخیرشدهگی/جنزدهگی در باور مردم سونگهای می گذرد. در این فلم مصاحبههای سینمایی با کاهنان تسخیرشدهگی وجود دارد… و نیزتعداد زیادی فلم کوتاه دربارۀ مراسم سونگهایی یناندی yenaandi؛ آداب تسخیرشدهگی که در آن از ارواح درخواست باران میشود». (۶)
ساحرهگان وانزربه، یکی از کارهای «روش» است که کمتر دیده شده. در این فلم کوتاه اوراد کاهنان، گیاهان دارویی و رقص ساحری به تصویر کشیده شده ست و مخاطب با افسونگران وانزربه و نیایششان آشنا میگردد. شاید مهمترین بُعد فلم، رقص ساحری در طی یک مراسم پالایش و خالصسازی است که در آن ساحر به همراه پسرش ساعتها میرقصند. به نظر میرسد که هر دو در حالت جذبه و شیفتهگیاند. در طی رقص، او ناگهان تکان میخورد و زنجیر جادویی را بالا میآورد. این زنجیر از انتهای زبانش آویزان شده ست و او دوباره میبلعدش تا بتواند این طلسم قدرت را تا دم مرگ با خود حمل کند. فلم همچنان شامل صحنههایی از مراسم سالانهییست که در آن گاوی قربانی و سلاخی میگردد تا تضمینکنندۀ سالی سالم و سخی باشد. این فلم، منتقدین بسیاری را برانگیخت تا روش را متهم به بیگانهنمایی آفریقاییان کنند و ستالر (۱۹۹۲) گزارش میدهد که حتا خود مردم وانزاربه از سوءتفسیرهایی فلم شکایت کردند. با این حال، این مستند جایگاه مهمی در ضبط مردمشناسانۀ این مراسم دارد.
در میانۀ دهۀ چهل میلادی، ژان روش «اربابان دیوانه» را به نمایش درآورد. این فلم، مطالعهیی سینمایی از نوعی مراسم تسخیرشدهگیِ گروهی ار مردم سونگهای به نام هائوکا Hauka است. آنچنان که گزارش شده، این مراسم برای مردم هائوکا راهی بود تا با ارواح اربابان استعمارگرِ پیشینِ خود تماس برقرار کنند. در این مراسم، شرکتکنندهگان پذیرفتهشده همچون اعضای ارتش استعمار رفتار میکنند، سپس مراسمی خشن و قهرآمیز را اجرا مینمایند که در طی آن سگی قربانی، جوشانده و خورده میشود. آنان همچنین گلوی مرغی را میبرند و خونش را بر روی قربانگاه خونآلود سرازیر میکنند. این گروه در حالت جذبۀ خود، رژه و همآییهایی ارتشی را نیز به عمل درمیآورند. پس از مراسم، مردم هائوکا در حال انجام اعمال روزانه و معمولِ خود نشان داده میشوند.
فرقۀ هائوکا در منطقه بسیار محبوب شد و مورد پسند عموم قرار گرفت و حتا با وجود جد و جهدهای مقامات دولتی، تعدادشان افزایش یافت. ژان روش، محبوبیت گروه را راهی برای مردم میدانست تا نسبت به سرکوبگری استعمار، اعتراض و مقاومتِ خود را نشان دهند. او با افزودن صحنههایی از ارتش استعماری بریتانیا همراه با صحنههایی از آیین هائوکایی، بر باور خود به صورت سینمایی تأکید میکند. ژان روش مراسم را به درخواستِ رهبر فرقۀ هائوکا فلمبرداری کرد. فلم بسیار بحثبرانگیز از کار درآمد و در منطقه ممنوع شد. بعضی از روشنفکران فرانسوی و افریقایی به دلیل صحه گذاردن بر و تقویت کردنِ کلیشههای مربوط به سیاهان و نیز فقدان عینیت در فلم، آن را رد کردند. دیگران به چنان بازنمایی قهرآمیز و خشنی که افریقاییها از اروپاییان ارایه میکردند، معترض بودند. با این حال، جایزۀ بزرگ جشنوارۀ ونیز به سال ۱۹۵۷ به این فلم اهدا شد و «اربابان دیوانه» همچنان به عنوان نمایی جذاب از آیینی که در آن عناصری از جذبۀ روحانی سنتی و مراسم تسخیرشدهگی با روانهایی که در هیأت پرسنل نظامی استعمار مدرنیزه شدهاند، با هم آمیختهاند، باقی میماند. به این ترتیب، این فلم به صورتی نمادین برخورد فرهنگهای سنتی افریقا با مدرنیزاسیون تحمیلی که توسط استعمار آورده شده را ارایه میکند. این تفسیر ایدیولوژیکی در شکل سینما، احتمالاً دلیل محبوب شدن فلم در سرتاسر اروپا بود.
Comments are closed.