احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:11 جوزا 1393 - ۱۰ جوزا ۱۳۹۳
دوستی به من گفت که اگر آنچه را نامزدهای ریاستجمهوری به مردم وعده کردهاند، در صورت پیروزی انجام دهند، افغانستان هیچ مشکلی نخواهد داشت. پرسیدم چهگونه به این نتیجه رسیدی. گفت: بسیار ساده است، اگر یک بار به سخنرانیهای نامزدهای دور دومِ انتخابات گوش دهی، درمییابی که آنها وعدههای نیکِ بسیاری را به مردم سپردهاند. به گونۀ مثال، یکی از نامزدهای دورِ دوم که در شهر هرات سخنرانی میکرد، علاوه بر آنچه که در دور اول وعده داده بود، چیزهای دیگری را هم ضمیمۀ وعدههای پیشین کرد و اینبار با برنامههای تازه، شنوندهها را به حیرت واداشت؛ چون اگر انتخابات همچنان ادامه پیدا کند، بدون شک میزانِ وعدهها هم افزایش خواهند یافت، آنگاه است که میبینی با کوهی از وعدهها روبهرو شدهای. گفتم: وعده که چیز بدی نیست، مگر در سیزدهسال گذشته مردم کم وعده شنیدند که عملی نشد؛ شاید آنها به گوش دادن به اینگونه وعدهها عادت کرده باشند. اما دوستم به نکتۀ مهمی اشاره کرد که مرا هم به تأمل واداشـت. او گفت: وعده خیلی چیزِ خوبی است، حداقل از نظر اخلاقی میتواند نوعی رابطه را میان رایدهندهگان و تیمهای انتخاباتی که بدون شک یکی از آنها میوۀ پیروزی را خواهد چشید، برقرار کند؛ ولی این امر میتواند از میزان اعتماد مردم به سیاستها بکاهد و در نتیجه، ما به وضعیتی دچار شویم که دیگر کسی به وعدههای نامزدان باور نداشته باشد و ارزشهای مردمسالارانه را نوعی فریبکاریِ مدرن تلقی کنند.
این مسأله در اندیشۀ سیاسی همواره مطرح بوده و عمری به اندازۀ دموکراسیهای جهان دارد. از سقراط به روایت شاگرد او افلاطون شنیدهایم که نسبت به حکومتِ اکثرت همیشه تردید داشت و آن را برنمیتافت. امرزه نیز در بسیاری از کشورهایی که تجربۀ طولانیِ نظامهای دموکراتیک را دارند، نخبهگانِ جامعه نسبت به بهرهبرداریهای سیاسی هشدار میدهند. دیوید هلد در کتاب «مدلهای دموکراسی» خود میگوید: «دموکراسی، حکومت سیاستمداران است». ولی چه بسا که برخی دیگر از صاحبنظران بر دیدگاه هلد شوریدهاند که دموکراسی نظام فریبکاران است. ناقدان دموکراسی معتقدند که خطرها و آفاتِ بسیاری متوجه این نوع رژیمِ سیاسی است و نمی توان آن را نظامی فاقد عیب بهحساب آورد.
مبهم بودنِ ماهیت و مبانی دموکراسی، امکان بروز استبداد اکثریت، خطر فریبِ افکار عمومی و نفوذپذیری آن، امکان خطا و عدم صلاحیتِ اکثریت در تصمیمگیریهای سیاسی، صوری بودنِ اصل تفکیک قوا، تعارض روشهای وصول به دموکراسی با مبانی دموکراسی، تضاد بین ارادۀ همهگانی و آزادیهای فردی، محدودیت، موانع و دشواری مشارکت سیاسی واقعی، تردید دربارۀ اصل نمایندهگی، برتری منافع محلی بر منافع ملی، حکمرانی عوام، بیثباتی حکومت، و… از جمله معایبِ دموکراسی میتوانند باشند. اما بهراستی رای مردم و نتیجۀ انتخابات تا چه اندازه منعکسکنندۀ ارادۀ واقعی مردم است؟
تبلیغات و در امان نبودنِ رایدهندهگان از خطر فریب و نفوذ، عضویت در ماشینهای بزرگ سیاسی ـ اصطلاحی که ماکس وبر در مورد احزاب سیاسی به کار برد ـ و حق انتخابِ محدود بین چند حزب، تا چه حد به فرد امکان میدهد خواست واقعیِ خود را از طریق رای منعکس کند؟… این سوالیست که هنوز پاسخ قطعی بدان داده نشده است. همچنین وجود الیتهای (نخبهگان) سازمانیافته و نیرومند در دموکراسیهای امروز، موانعی بر سر راه مشارکت واقعیِ عمومی در زندهگی سیاسی بهوجود آورده، تا جایی که برخی نظریهپردازانِ معاصر همانند رابرت دال، دموکراسی را اصولاً چیزی بیش از تعدد و رقابتِ نخبهگان به شمار نمیآورند. از اینجاست که اندیشهپردازانِ سیاسی همواره هشدار میدهند که نسبت به سلامتِ دموکراسی محتاط باشید.
در انتخابات بدون شک نامزدها برنامههای خود را عمدتاً از نقاط ضعفِ حکومتِ بر سرِ قدرت و رقبای خود بیرون میکشند؛ چنین امری بلامانع است، ولی نسبت به این مسأله باید به اندازهیی محتاط بود که رایدهندهگان را به توهم وا ندارد. بر سر رقابت با دیگران نباید آنقدر مصرف کرد که اگر بر مسند قدرت قرار گرفتیم، ندانیم که از کجا آغاز کنیم و بهاصطلاح دور باطل ادامه پیدا کند. این موضوع بهخصوص برای کشوری مثل افغانستان بسیار مهم است که تازه الفبای مبارزاتِ مسالمتآمیز را تجربه میکند و از راههای مدنی تلاش میورزد که سیاست را در خدمتِ جامعه قرار دهد.
مرحلۀ گذار از مناسباتِ غیردموکراتیک به مناسبات دموکراتیک، بدون شک با افتوخیزهایی همراه است که هر جامعهیی تاوانِ آن را پس میدهد. ولی تجربۀ کشورهای دیگر میتواند کمکِ بزرگی برای قشر سیاسیِ کشور ما باشد؛ تجربهیی که محصول زمین خوردن و برخاستنهای زیاد در درازنای زمان است.
وعدههای انتخاباتی باید به گونهیی طراحی شوند که ضمن تحریکِ افکار عمومی، قابل اجرا نیز باشند. پرهیز از وعدههایی که نمیتوانند جنبۀ عملی بگیرند، باور مردم را به ارزشهای مردمسالارانه و انتخابات افزایش میبخشد. این بُعد از مردمسالاری، اهمیتِ فراوان دارد و نباید قربانی هدفِ رسیدن به قدرت سیاسی شود.
دوستم راست میگفت که اگر وضع به این صورت ادامه پیدا کند، وعدهها نیز بدون تردید زیاد میشوند و آنگاه مردم به این بیت شعر متوسل خواهند شد که «هزار وعده خوبان یکی وفا نکند».
Comments are closed.