گزارشگر:شهین علیایی زند/ 12 جوزا 1393 - ۱۱ جوزا ۱۳۹۳
تاریخچه روسپیگری، نشانگرِ این مهـم است که اگر چه بشر امروزی خود را قافلهسالار تمدنهای بشری میداند، اما به لحاظ عدم ژرفنگری در روابط انسانی، به ویژه رابطه بین زن و مرد، با اجداد خود آنچنان فاصـلهیی ندارد.
بررسی عوامل زمینـهساز روسـپیگری در بستر تاریخی به خوبی نشان می دهد که جز در موارد استثنایی طی قرون متمادی چه در غرب و چه در شرق، چه در زمان باستان و چه در زمان حال، عواملی که زنان را به وادی روسپیگری کشانده است، آنچنان همسان و همطراز است که گویی تاریخ ایسـتاده و قدمی به جلو برنداشته است.
در گذار تاریخـی روسپیگری می توان گفت که لااقل چهار هزار سال قبل تا کنون، روسـپیان درباری و روسـپیان خیابانی از آنچنان پیشینه مشترک و همسانی برخوردار اند که هر محققی را حیرتزده می کند.
همجواری تنگناهای اقتصادی با الگوهای سرپرستی مخرب که نه نمایشگر چارچوب های رفتار سازندهیی بودند و نه کانونی برای سیراب کردن نیاز به عشق و ملاطفت، در پیشنیه اغلب روسـپیان از آن سوی تاریخ تاکنون به چشم می خورد.
علاوه بر این، تحریک جنسی زودرس سایه سـنگین خود را بر دوران کودکی اغلب زنان روسپی گسترانده است. به عبارتی دیگر، قبح بسیاری از ارزشها در زندهگی خانوادهگیِ اغلب این دختران به کرات درهم شکسته و فروریخته شده است. اینها باعث شده که در دوران نوجوانی و آغاز جوانی (زمان شکلگیری هویت شغلی و جنسی)، این گونه دختران اغلب از مهارت های لازم جهت کسب درآمد کافی و تعامل اجتماعی سازنده نیز بهرهمنـد نشوند، از این طریق هم امنیت عاطفی و نیاز به مهر و محبت را حتا اگر شده برای چند لحظه تجربه کنند و هم وسیلهیی برای امرار معاش خود بیابنـد.
در این نوشته و تحقیق، عواملی که موجب شده برخی از زنان به روسپیگری تن دهند، مورد مطالعه قرار میگیرد. جامعه آماری تحقیق را زنان روسپی تشکیل می دهند که ۱۴۷ نفر آنان به صورت تصادفی انتخاب شده اند یا مقیم خانههای امن بوده و یا در خیابان به کار مشغول بوده اند.
برای اینکه شرایط زندهگی این زنان تا قبل از ورود به دنیای روسپیگری مشخصتر باشد، لازم بوده که پیشینه آنان با زنان عادی و غیر روسپی که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، مقایسه شود.
این دو گروه زنان به لحاظ سنی با یکدیگر همتاسازی شده اند.
تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبه بالینی بوده و جهت توصیف و تحلیل یافتهها از جداول توزیع فراوانی و متقاطع و آزمون های مرتبط استفاده شده است.
یافتههای تحقیق حاکی از فروپاشی نهاد خانواده بسیاری از زنان روسپی بوده، اما باید یادآور شد که اغلب اعتیاد به مواد مخـدر و بیکاری علت اصلی ازهمگسیختهگی خانواده بوده است.
نسبت قابل توجهی از پدران و همسرانِ زنان روسپی مورد مطالعه، چه قبل از آغاز به روسپیگری و چه بعداز آن، معتاد و یا در کار قاچاق مواد مخدر بوده اند.
در این مطالعه، روسپیان معتاد به مواد مخدر درآمد زیاد روسپیگری را علت اصلی ماندن در این حرفه قلمداد کرده و کسانی که معتاد نبوده اند، ترس از تنهایی، محرومیت از محبت و عدم پذیرش اجتماعی به ویژه از جانب همجنسان خود را مطرح کرده اند.
از ویژهگی های بارز این زنان، فضای نامن و غیرعاطفیِ خانواده و در نتیجه احساس کمبود مهر و محبت در دوران کودکی و نوجوانی گزارش شده است.
همچنین، در تحقیق حاضر ۲۲/۵% از زنان روسپی در دوران کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و مهمتر آنکه، در ۱۱/۵% این عمل توسط نزدیکترین و محرمترین افراد یعنی پدر، برادر و ماما انجام شده است.
طبیعی است چنین رویدادی قبح برقراری رابطه جنسی غیر متعارف را از میان برمیدارد.
بسیاری از این دختران، تن به ازدواجهای مصلحتی داده و برخی از خانه فرار کرده اند.
اغلب همانند همتایانِ خود در آنسوی مرزها به علت نداشتن سرپناه، حداکثر به فاصله ۴۸ ساعت به دنیای روسپیگری پای گذارده اند.(گزارش کمیسیون هافستد، ۱۹۹۹)
بنا بر این مسوولترین محققان و اندیشمندان باید به پا خیزند تا قالبها را فرو ریزند و به رویدادهای اینچنینی که در هیچ قالبی نمیگنجد، جسورانه بپردازند. شاید لااقل از این طریق بشود به عدهیی آموخت که هستند افرادی که کرامت بشریت را هزینه خود نمیکنند و به هیچ قیمتی اهلِ معاوضه آرمان های جوامع انسـانی نیستند.
Comments are closed.