احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 17 جوزا 1393 - ۱۶ جوزا ۱۳۹۳
شاید در هیچ نقطه از جهان، نامزدهای انتخابات اقدام به تهدیدِ شهروندان و رقبای انتخاباتیِ خود نکنند، ولی در افغانستان این اتفاق را در روزهای اخیر شاهدش هستیم.
روال دموکراتیکِ مبارزات انتخاباتی، روالی مسالمتجویانه و مسالمتخواهانه است که از درونِ مناسباتِ صلحآمیز بیرون میشود. تسامح و تساهل، شرط پیکارهای انتخاباتی است و هیچ نامزدی حق ندارد قواعد بازی را به گونهیی که خودش دوست دارد و یا به نفعش است، تعریف کند. اگر هر تیم انتخاباتی بخواهد با قواعد بازیِ خود وارد میدان انتخابات شود، بدون شک انتخاباتی در کار نخواهد بود و بازی به بزکشی و یا بدتر از آن، به تهدید و چاقوکشی خواهد انجامید.
خصلت اصلی انتخابات، دموکراتیک بودن است؛ یعنی همۀ نامزدها حق دارند در چهارچوبی که قانون مشخص کرده، به مبارزات انتخاباتی بپردازند و از راه اقناعِ عقلانی و منطقی، آرای شهروندان را برای خود و یا تیمی که از آن نمایندهگی میکنند، جلب کنند. دموکراسی با استبداد و ترویج فرهنگ خشونت، سازگاری ندارد و هر کسی که در انتخابات به چنین حربههایی متوسل میشود، به معنای بیرون شدن از میدان بازی است.
ادبیاتی که در روزهای اخیر از سوی برخی سرانِ تیم تحول و تداوم برای پیکارهای انتخاباتیشان ارایه میشود، بیشتر از آنکه حالوهوای دموکراتیک و انتخاباتی داشته باشد، حالوهوای جنگ و سالهای سیاهِ رو در روییهای نظامی را به ذهن متبادر میکند. حداقل دو تن از سران این تیمِ انتخاباتی در جریان پیکارهایشان در ولایات شمالی کشور، با لحنی آشکار از جنگ سخن گفته و شهروندانِ کشور را تهدید به خشونتورزی کردهاند. جنرال دوستم به عنوان معاون اولِ تیم تحول و تداوم و جمعهخان همدرد والی پیشینِ پکتیا و یکی از حامیانِ این تیم گفتهاند که «ما شکست را در انتخابات نمیپذیریم و حاضریم به میدان بیاییم و بجنگیم».
چنین اظهاراتی بهشدت باعث تشویشِ اذهان عمومی و ایجاد ترس و بیاعتمادی نسبت به روند مبارزاتِ انتخاباتی شده است. با توجه به قاعدۀ بازی، به هیچصورت ممکن نیست دو تیم انتخاباتی همزمان برندۀ انتخابات باشند. از میان دو تیم، حتماً یکی به عنوان تیم برنده و دومی به عنوان تیم بازنده شناخته خواهد شدـ مگر اینکه آقای جنرال دوستم و جمعه خان همدرد در همفکری با دومین مغز متفکر جهان، نوع دیگری از بازی انتخاباتی را تدوین کرده باشند؛ بازییی که ضمن شکست در انتخابات، آنها را همچنان پیروز نشان دهد و دست به سلاح بردن را مباح بداند.
البته برای تیم تحول و تداوم با توجه به ساختار و چیدمان فعلی آن، چنین اقدامی چندان دشوار هم به نظر نمیرسد. شیخالشیوخ میتواند مقدماتِ شرعیِ آن را با انجام استخاره فراهم سازد و دیگران هم که ماشاءالله دست به ماشهاند.
استفاده از چنین ادبیاتی در پیکارهای انتخاباتی، میتواند اثراتی سوء بر روند انتخابات به عنوان یک اصلِ مسالمتآمیز و به دور از خشونت بگذارد. اگر قرار باشد در انتخابات هم مثل کودتا از تفنگ استفاده شود، پس چهگونه میتوان آن را بازیِ دموکراتیک خواند؟ از جانب دیگر، هیچ نامزدی حق ندارد در جریان پیکارهای انتخاباتی خود، دیگران را تهدید به رای دادن به تیمِ مورد نظرش کند. مردم حق دارند با فهم و شعورِ خود به میدان انتخابات بیایند و به نامزدی که مورد علاقۀشان است، رای دهند. چنین رفتارهایی ناشی از عدم شناختِ سازوکارهای دموکراتیک و مردمسالارانه است که به نفی اصلِ دموکراسی در انتخابات منجر میشود. آنانی که از چنین رفتار و ادبیاتی در پیکارهای انتخاباتیشان استفاده میکنند، بدون شک در محاسباتِ خود به ناکامی رسیدهاند. زیرا هر تیمی که حمایتِ مردمی را با خود داشته باشد، به تهدید و ترویجِ خشونت اقدام نمیورزد.
تهدید کردن و زور گفتن در جریان مبارزات انتخاباتی، نشان میدهد که تیم مقابلِ اصلاحات و همگرایی، خطر باخت را حس کرده و حالا از موضعِ ضعف میخواهد به سروسامان دادنِ تیمِ در حالِ فروپاشیِ خود بپردازد. موضع ضعف، همواره با ادبیات خاصِ آن شناخته میشود. هرگونه تهدید و ایجاد تشویش در اذهان عمومی، میتواند ناشی از ترس باشد؛ ترس از باخت و اینکه رای مردم نتیجۀ انتخابات را رقم زند.
موضع ضعف البته تنها به تهدید و ارعاب خلاصه نمیشود، از این موضع میتوان دست به اقدامهای دیگری هم زد. تقلب در جریان انتخابات و تطمیع دیگران نیز بخشی از موضعِ ضعف میتواند باشد. وقتی تیمی، قواعد بازی را قبول نداشته باشد، دست به هر کاری برای پیروز نشان دادنِ خود خواهد زد. چرا تیم تحول و تداوم، به اقناع افکار عمومی از راههای مشروعِ آن اقدام نمیکند؛ همان راههایی را که زمانی خود را طراحِ آن میدانست و فکر میکرد که یگانه تیم انتخاباتی در کشور است که برنامه دارد و برنامهاش میتواند قلبهای مردم را تسخیر کند؟ اگر این تیم واقعاً چنان برنامه و منشوری داشت، بهسادهگی میتوانست در پیکارهای انتخاباتی خود افکار عمومی را به سمتِ خود جلب کند.
مردم در انتخابات عروسکهای دستِ این و آن نیستند که به هر سازی برقصند. آنان با فکر و شعورِ خود در انتخابات شرکت میکنند و میدانند که رایشان، آیندۀشان است. خلاصه اینکه استفاده از ادبیاتِ جنگ به هیچ نتیجهیی منجر نمیشود و تیم تحول و تداوم بهجای استفاده از این ادبیات، خوب است اخلاقِ انتخاباتی را رعات کند و به شعور مردمِ افغانستان اهانت روا ندارد. خوب است که سران تیمِ تحول و تداوم بدانند که افغانستان دیگر آن افغانستانِ گذشته نیست که با کارتهای قومی، زبانی و سمتی بتوان مردم را فریب داد. مردم افغانستان خواهانِ تغییر و اصلاحاتاند و به تیمی رای میدهند که قدرتِ از دست رفته را به آنها برگرداند.
و آخرین مورد اینکه، کمیسیونهای انتخاباتی نسبت به چنین وضعیتی نباید بیتفاوتی اختیار کنند؛ به ویژه در اینمیان نقش کمیسیون شکایاتِ انتخاباتی بسیار میتواند برجسته باشد. آیا تهدید و ترویجِ خشونت از نظر این کمیسیون تخطیِ آشکار از قانون انتخابات نیست؟
Comments are closed.