احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 18 جوزا 1393 - ۱۷ جوزا ۱۳۹۳
روز به روز، بر تعداد کشته و زخمیشدهگانِ حادثۀ تلخ و دهشتناکِ سوءقصد به جانِ نامزدِ پیشتازِ انتخاباتِ ریاستجمهوری یعنی داکتر عبدالله عبدالله افزوده میشود، و در کنار این افزایش ارقام، این حادثه ابعاد تازهتری مییابد؛ ابعادی که هولناک بودنِ این دسیسه را بیشتر رونما میسازد.
در طول یک دهۀ گذشته هر جا انفجار و انتحاری صورت گرفته، بلافاصله طالبان مسوول شناخته شدهاند. اما سکوتِ سردِ طالبان در این حادثه، پرسشها و دغدغههای زیادی را در اذهان ایجاد کرده است. به نظر میرسد سکوت طالبان در این رویداد، یا ناشی از دست نداشتنِ آنها در این فاجعه است و یا اینکه میتواند این سکوت، یک سکوتِ استراتژیک و هدفدار باشـد.
شاید بزرگترین هزینهیی که یکچنین حملات و حرکاتِ تروریستی بر ملتِ ما در شرایط فعلی تحمیل میکند، مشوش شدنِ فضای انتخاباتی و سردرگم گشتنِ مردم باشد؛ چنانکه پردههای ابهام یکی پس از دیگری رونما شود و انتخابات در هالهیی از دسیسهها و بازیهای خطرناک جلوه نماید و در نهایت مردم بهخاطر این سردرگم شدن و بیباوری به شفافیت و صادقانه بودنِ شرایط بازی و رقابت، عطای انتخابات را به لقایش بخشیده و از شرکت در انتخابات و رفتن به پای صندوقهای رأی انصراف دهند.
به آشوب کشاندنِ فضای تبلیغاتی انتخابات، کارِ خطرناکی است؛ بهخصوص اگر این آشوب و این سمپاشیها بهنوعی بدبینی بین دو نامزد و رقیبی بیانجامد که قرار است تا چند روزِ دیگر به پایانِ رقابتِ سرنوشتساز و در نهایت به تشریکِ مساعیِ خویش برای ساختوساز و مدیریتِ افغانستان همت گمارند. فقط تصور کنید که اگر این سوءقصد موفقانه به ثمر مینشست و پُرنفوذترین نامزد در حادثهیی اینچنینی حذف میشد، چه اتفاق میافتاد؟ آیا آن نامزدی که میماند، برنده بهحساب میآمد؟!
بدون شک در صورت بروز چنین فاجعهیی(حذف و ترورِ یک نامزد)، دیگر هیچ بُردی در کار نخواهد بود و انتخابات به شکست خواهد انجامیـد. اما شکست انتخابات، مرگِ امید و آرزوهای مردمیست که یک عمر تجربۀ تلخِ حکومتهای استبدادی، وراثتی و زورمدارانه را داشتهاند؛ مرگ امیدهای نورسی که دل به یک حکومتِ مردمسالار بستهاند و رنگی که برای رأی دادن به انگشتانِ خود میزنند را تغییردهندۀ خط شومِ سرنوشتشان میدانند؛ خط سیاهی که باید به سفیدی و روشنایی پیوند بخورد و روزی برسد که مردم احساس کنند، خود حاکم بر سرنوشتِ خویشاند و همه در برابر قانون، برابر و در فضای آزاد و روشنفکرانۀ انتخابی، برادرند.
هرچند آرزوی برادری و برابری، قرنهاست که مردم را به خود مشغول داشته و در حسرتِ رسیدن به آن، دلها را کباب کرده است؛ اما بدون شک افغانستان، این دیار سوخته و خاکسترشده از نابرابریها و نابرادریها، اکنون بیش از هر زمانِ دیگر ارادهیی برای دست به دستِ هم دادن و سرنوشتی تازه و نو را برای خود رقم زدن، به تصویر کشیده است.
مجروحانِ حادثۀ اخیر که در میان مرگ و زندهگی و سلامتی و نقص عضو دستوپا میزنند، روی تختِ شفاخانه نیز صحبت از عزمِ خود برای رأی دادن و اشتراک در انتخابات دارند. آنها میخواهند حرمتِ عزیزانِ از دست رفتۀشان و همچنین خونی که از بدنشان بر زمین ریخته شده را، فقط با رأی خود پاس داشته و به دشمنانی که اینگونه حقیرانه در صددِ سست کردنِ ارادۀ مردم برای تغییر سرنوشتشان هستند، درسِ عبرتی دهند که مردم افغانستان وارد عصر جدیدی از تفکر و اندیشۀ سیاسی شدهاند که خود سره را از ناسره جدا کرده و میخواهند به هر چه تفرقه و ترور و انتحار و خشونت و استبداد است، نه بگویند و برای این نه گفتن، حاضر به پرداختِ هر هزینهیی هستنند ولو اینکه این هزینه جانِ آنها باشد!
چند روز باقی مانده به انتخابات، روزهای حساس و سرنوشتسازی است. اگر نیروهای استخباراتی و امنیتیِ ما بهروشنی مشخص نسازند که حرکتهای تروریستی و ضد مردمی مانند آنچه که روز جمعه رخ داد، از سوی چه کسانی سازماندهی میشود، و اگر امنیت جانیِ نامزدان محترم تأمین نگردد؛ از دور خارج شدنِ هر کدام بر اثر حوادثی اینچنینی، بدون شک فاجعهیی عظیم برای روند دموکراتیزه شدنِ کشور خواهد بود و خلایی که در توازنِ این رقابت به وجود خواهد آمد، مشروعیت و مقبولیتِ حکومت آینده را کاملاً زیر سوال خواهد برد و حتا میتوان به جرأت حکم کرد که روی کار آمدن و شکل گرفتنِ یک حکومت تا مدتها بعد از یکچنین حوادث و فجایعی، ناممکن خواهد شد. از اینرو ترور یک نامزد، به تیری میماند که دو فاخته را همزمان بر زمین میاندازد؛ یکی را از لحاظ فیزیکی و دیگری را از بُعد روانی. و از این راه آنکه میرود، شهید و آنکه میماند، مبارزِ یکه و تنها و بیرقیب در میدان است که هیچ وجاهت و مشروعیتی ندارد!
تیوریسینهای بازیهای خطرناکِ اینچنینی بهخوبی آموختهاند که چهگونه کُلِ انتخابات را به آشوب و هرجومرج کشانده و دموکراسی و مردمسالاری را در این دیار سلاخی کنند. نیروهای امنیتیِ ما باید با تمام همت و قدرت، در حفظ جانِ نامزدان و تأمین امنیتِ مجالس و محافلی که برای کمپاینهای آنها در ولایات مختلف برگزار میشود، بکوشند و نامزدهای محترم هم خود باید با هوشیاری و سنجش و احتیاط بیشتر، نگذارند توطیهگرانِ داخلی و خارجی با یکچنین بازیهای هولناک، شکاف و خلایی را میان دو فضای ایجادشدۀ سیاسی که هر کدام باید برای دیگری محترم باشد، ایجاد کنند.
امروز یگانه راه حلِ بحرانهای زنجیرهیی افغانستان، رسیدن به وحدت و همدلیِ ملی است که در آن همه احساس کنند رأیشان به هر کدام صندوقی که ریخته شده است، قطرهیی حیاتبخش بوده که حیات و قدرت سیاسیِ کشور را تضمین کرده است و هر که برندۀ میدان شده، با مسوولیتِ بیشتر در کنار کسی خواهد بود که بازنده نه، بلکه یک همکارِ قوی برای دولتِ برآمده از دل صندوقهای رأی خواهد بود.
نیروهای امنیتیِ ما با یک بررسی و تحقیق درست، میتوانند عاملانِ این حادثه را شناسایی کرده و دستکم این وضاحت و شفافیت را به مردم بدهند که تمام تلاششان را به کار خواهند بست تا در روزهای آتی، ما شاهد یکچنین حوادثِ اسفناک و تلخی نباشیم. مردم باید این جرأت و جسارت را داشته باشند که روز ۲۴ جوزا یک بارِ دیگر به پای صندوقهای رأی بروند و نشان دهند که خواست و ارادۀ ملت بر همۀ توطیهها و دسیسهها پیـروز است!
Comments are closed.