این‌بار جان در بدل رأی، نه رأی در بـدل نـان!

گزارشگر:حلیمه حسینی/ 19 جوزا 1393 - ۱۸ جوزا ۱۳۹۳

انتخابات به عنوانِ مکانیزمی که بتواند انتقالِ مسالمت‌آمیزِ قدرت را برای اولین‌بار در افغانستان تنظیم کند، بدون شک مورد حمایت و تأکیدِ همۀ شهروندان قرار دارد و هرکس که خلافِ این اصل حرکت ‌کند، به‌قطع دشمنِ این سرزمین به‌حساب می‌آید. اما در این میان، انتخابات خود به بزنگاهی تبدیل شده که همه می‌خواهند از این مجرا به مرادِ دل رسند و برای تداوم قدرت و سلطۀ خویش بر هست و نیستِ مردم، آن را معبری سازند که باید از آن گذشت تا برای پنج سالِ دیگر بتوان به زنده‌گیِ آن‌چنانیِ خود ادامه داد.mnandegar-3
هرچند که با گذشت زمان، مردمِ ما آگاه‌تر از آن شده‌اند که سکوتِ سرد را در برابرِ همۀ نابرابری‌ها و ناملایمات برگزینند و بر تقدیرِ زشت و سیاه از پیش سرشتۀ شده خویش، بگریند و به وضعِ موجود تن در دهند؛ اما هنوزهم شاهدیم که در برابر خواست و ارادۀ مردم، دشمنانِ این وطن از هیچ گزینه‌یی حتا قتل و ترور ابا ندارند و خواهان عقیم کردنِ این شور و شعورِ مردمی هستند.
این حقیقت را نمی‌توان نادیده گرفت که شهروندانِ امروزِ این دیار با تمام ساکنانی که پیش از این در این جغرافیا می‌زیسته‌اند، تفاوت دارند و مهم‌ترین تفاوتِ آن‌ها، رشد این جسارت و باور در میان‌شان است که آن‌ها می‌خواهند خود حاکم بر سرنوشتِ خویش باشند و به کسی مجالِ بازی با سرنوشت‌شان را ندهند. همین مفهوم و باوری که برای خیلی از شهروندانِ دولت‌های رفاه و سرمایه‌داری و سرزمین‌هایی که دموکراسی در آن‌ها رشد چشم‌گیر داشته است‌ـ از مسلمات و بدیهیاتِ فضای سیاسی‌شان به حساب می‌آید، بدون شک پیدایشِ آن برای مردمِ ما فرصت و زمان و هزینۀ زیادی را در بر داشته؛ از این‌رو باید برای پاسداری از آن با جان و دل کوشید.
مردمِ ما شجاعتِ حضور را به تصویر کشیدند، آمدند و در صحنۀ انتخابات نقش گرفتند، همۀ تهدیدهای امنیتی را به جان خریده و به اثبات رساندند که به آن حد از درایت و فهمِ سیاسی رسیده‌اند که دیگر برای حل‌وفصلِ منازعات و تقسیم و توزیع قدرت، به خانه‌جنگی و خشونت و سیاستِ حذف نه بگویند و با شرکت گسترده در پروسۀ انتخابات، از پیشرفت و مدنیت استقبال کننـد.
این موج از دموکراسی‌خواهی و انگیزه برای تعیین سرنوشتِ خویشتن خویش، یک سرمایۀ کلان سیاسی است که باید بر روی آن سرمایه‌گذاری شود و از این خمیرمایه و درون‌مایۀ موجود، برای تحکیم پایه‌های یک حکومتِ مردمی و همه‌گیر استفاده کرد. وقتی مردم جسارتِ حضورِ مدنی در صحنۀ سیاسی را یافته‌اند، وقتی این حد از شعور و درکِ سیاسی را به‌دست آورده‌اند که دیگر نمی‌توان از خصومت و خشونت در فضای سیاسی کار گرفت، یعنی بستر جامعۀ ما آمادۀ دور انداختنِ تار و پودهای پوسیدۀ سیاست‌ورزیِ گذشته و انداختنِ طرحی نو برای افغانستانِ نوین است. همۀ این پتانسیل‌‎ها و ظرفیت‌ها موجود است و بستر سیاسیِ افغانستان در بهترین و مردمی‌ترین شرایطش، آمادۀ حمایت از حکومتی‌ست که از دلِ خواست و ارادۀ جمعی برآید؛ اما اگر این‌بار هم انتخابات مهندسی و نتیجۀ آرا دست‌کاری ‌گردد و بازهم امیدهای مردم قلع و قمع شود، بدون شک بحرانی فراگیر و خطرناک و خزنده، همه را در خود غرق خواهد کرد و ناامنی و بی‌ثباتی سراسرِ کشور را در بر خواهد گرفت.
برای استفادۀ بهینه از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های ایجادشده در فضای اجتماعی و سیاسیِ افغانستان و جلوگیری از بروز بحران‌های احتمالی، میدان‌دار، دو نامزدی هستند که قرار است تا چند روز دیگر با برگزاری انتخابات، به رقابت‌ِ خویش پایان دهند و پس از آن، همراه با هواخواهان‌شان انتظار اعلام نتیجۀ انتخابات را بکشند. اما آن‌چه تکان‌دهنده و شاید نامبارک به نظر می‌رسد، این است که هوادارانِ دو طرف آن‌چنان برای برد و به باخت کشاندنِ طرف مقابل عزمِ خود را جزم کرده‌اند که کمتر روزنۀ امیدی را برای فردای بعد از باخت در فضای کنونیِ سیاسی برای یکدیگر در نظر گرفته‌اند. حال آن‌که در کشورهای مدرن و توسعه‌یافته، با مکانیزم انتخابات، گروهی را در رأس اداره و حکومت‌داری قرار می‌دهند و در کنارش، آن‌که در میدان به اصطلاح بازنده شده و رأی کمتری را کسب کرده، قدم به قدم، حکومت و کابینۀ شکل‌گرفته را حمایت و نظارت می‌کند، تا جایی که «دولت سایه» می‌سازند و به موازاتِ هم برای بهبود وضعیتِ کشور کار می‌کنند.
به نظر می‌رسد از هم‌اکنون، گروه‌ها و جریان‌هایی در بطنِ هواخواهی برای یکی، بذر نفاق و دشمنی و کینه‌ورزی را علیه دیگری در حال پاشیدن و گستردن هستند که بسیار خطرناک و و نگران‌کننده است. بدون شک بدون یک اجماع و وحدت ملی، کشتی زخمی و در حال به گل نشستنِ افغانستان را ساحل نجاتی نخواهد بود. امروز نیاز است که هر دو نامزد محترم در کنار پای‌بندی به اصول و ارزش‌های یک رقابتِ سالم و جوان‌مردانه، به فردای بعد از باخت و بُرد احتمالی نیز اندیشیده و تمام پل‌های پشت سر را خراب نکنند. بدون تن دادن به اندیشۀ تعامل و همدلی، هر کدام ولو با فاصلۀ رای بالا برندۀ میدان انتخابات شوند، برای ساختنِ یک حکومت و ادارۀ سالم و موفق و قدرتمند، نیازمند حمایت و همراهیِ تمام نیروها و ظرفیت‌هایی‌اند که اکنون میانِ دو تیم و گروه بخش شده‌اند و متأسفانه به‌خاطر عدم مدیریتِ صحیحِ رقابت‌های انتخاباتی، در تقابلِ شدید و حتا خصومت با یکدیگر قرار گرفته‌اند. اگر این روند ادامه یابد، ما در فردای انتخابات نه یک اپوزیسیونِ همراه و ناظر و حامی دولت، که یک رقیبِ زخم‌خورده و عقده‌مند را در مقابلِ خود خواهیم داشت که به‌جز سم‌پاشی و سنگ‌اندازی و بحران‌سازی، گزینه‌یی فرا روی خود نمی‌بیند.
باید دو رقیبِ باقی مانده در میدان انتخابات ۹۳، آن درجه از شعور و درکِ سیاسی را به خرج دهند که پیش از برگزاری انتخاباتِ دور دوم و نیز پس از آن، به وحدت ملی و منافع ملی، طرح و نظریه‌هایی چون تشکیل حکومتِ وحدت ملی و حکومت‌داری بر اساس تفاهم و تعامل میان همۀ اقوام و جناح‌ها و احزاب و جریان‌ها بیندیشند و به‌جای اندیشیدن به حذف یکدیگر، برای تعامل با هم و ساختنِ فردای روشن برای افغانستان برنامه‌ریزی کنند. چرا که این بار مردمِ ما با شعارِ جان در بدل رأی به میدان آمده‌اند، نه با تفکر و اندیشۀ رأی در بدل نان؛ و این تغییر و تحول به این معناست که دیگر هیچ زمینه‌یی برای نفیِ خواست و ارادۀ مردم باقی نمانده و هر کسی که بخواهد غیر از این رفتار کند، به‌حتم با شکست روبه‌رو می‌شود و دورِ دیگری بر ناکامی‌های تاریخیِ این دیار می‌افزاید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.