گزارشگر:نویسنده: جمیل صـدیق/ 20 جوزا 1393 - ۱۹ جوزا ۱۳۹۳
اشرفغنی احمدزی نامزد انتخاباتِ ریاستجمهوریِ کشور، از چهرههاییست که به اندیشهورزی در ساحۀ حکومت داری و بهخصوص شناخت از جامعۀ افغانستان به خود میبالد. او در یکی از سخنرانیهای تلویزیونیاش گفت: «من میدانم چه کار باید بکنم». یعنی آگاهیِ من در حدی است که نیاز به توضیح ندارد و اگر در مواردی توضیح هم بدهم، کسی قادر به فهمِ آن نخواهد شد.
بدون شک، این حد از غرور و توهم میتواند بسیار خطرناک باشد. میگویند سقراط به این دلیل داناترین مردِ یونان شناخته شد که خود را نادانترین آدمها فکر میکرد. توهم دانایی، اثراتِ خطرناکی برای شخص و جامعه میتواند بهبار آورد. بسیاریها به دلیل همین توهم دانایی، کشوری را به نابودی کشاندهاند. از زیانهای مخربِ توهم دانایی، خود را بینیاز از مشوره و فکرِ دیگران دانستن است. آقای احمدزی هم وقتی منبر میرود، دیگر کسی را به رسمیت نمیشناسد. او فکر میکند که از همه بیشتر میداند و از همه آگاهتر است.
در لحن و بیانِ آقای احمدزی که بهشدت غیرعلمی و غیر اکادمیک است، نوعی سطحیگراییِ پوپولستیک موج میزند. او حتا قادر به تبیین علمیِ مسایل نیست، چه رسد که فکر تولید کند و در عرصۀ اندیشهورزی صاحب نام باشد.
آقای احمدزی از روزی که وارد افغانستان شده، خود را سکاندار تحولاتِ جدید در کشور میداند. او به این باور است که تحولاتِ سیزده سال گذشته بر اثر فکر و کارِ او به وجودآمده و نضج گرفته است و اگر او نمیبود، تحولات در افغانستان به گونۀ دیگری شکل میگرفت و اتفاق میافتاد. آقای احمدزی روند انتقال مسوولیت از نیروهای خارجی به ارتش و پولیس را، مهمترین دستاورد خود بعد از تیوریریزی اقتصاد جدیدِ افغانستان میداند که در زمان تصدی وزارتِ مالیه انجام شد. آقای احمدزی به این نظر است که اقتصاد بازار را در افغانستان وارد مرحلۀ تازهیی از شکوفایی کرده و بر این دیدگاه، بسی مسایلِ جدید و مبتلابه جامعۀ افغانستان را افزوده است.
اما در مورد روند انتقالِ مسوولیتهای نظامی، توهمِ آقای احمدزی حتا از عرصۀ اقتصادی نیز فزونی گرفته است. گویا ایشان از مشاوران ارشدِ ناپلیون بناپارت بوده باشند که در عرصۀ نظامی صاحبِ سبک و نظر اند. ولی با کمی تعمق به روند انتقالِ مسوولیتها میتوان اشکالاتِ جدی و حتا فاجعهبارِ آن را متوجه شد. بسیاری از کارشناسان عرصۀ نظامی، روند انتقالِ مسوولیتها را روندی ناکام و حتا غیرکاربردی عنوان میکنند. بسیاری از آگاهان مسایلِ نظامی باور دارند که آقای احمدزی حتا قادر به طرح و تدوینِ برنامۀ دقیق و عملیِ انتقالِ مسوولیتها نبوده است.
در اینجا تلاش میشود که بهصورت موردی، به پیامدهای برنامۀ انتقالِ مسوولیتها که عمدتاً برگرفته از دیدگاههای کارشناسان و نظامیانِ کشور است، پرداخته شود:
۱)افزایش تلفات: از مهمترین مسایلی که در روند انتقال مسوولیتها اتفاق افتاد، افزایش تلفاتِ نظامیانِ کشور بود. بدون شک زمانی که نیروهای امنیتی به صورتِ خودکفا بخواهند تأمین امنیت را به عهده بگیرند، میزان رویاروییهای آنها افزایش مییابد، ولی در جریان انتقال مسوولیتها افزایش تلفات به حدی بالا رفت که از میزان قابلِ قبول بیشتر بود و این موضوع سبب کاهش انگیزه در میان نیروهای امنیتیِ کشور شد.
۲) افزایش فشار بر نیروهای امنیتی: از دیگر تبعات انتقالِ مسوولیتها میتوان به افزایشِ بیش از حدِ فشار بر نیروهای امنیتیِ کشور یاد کرد. این نیروها بدون آنکه نسبت به گذشته در کارایی و کیفیتِ تجهیزاتشان تغییراتی وارد شده باشد، به رویارویی با گروههای سازمانیافته ناگزیر شدند. از جانب دیگر، گسترش حوزۀ صلاحیتهای نیروهای امنیتی بدون در نظرداشتِ امکانات آنها، سبب شد که بار مضاعفی را در جریانِ عملیاتها و تأمینِ امنیت متقبل شوند.
۳) افزایش ناامنی: به میزانی که روند انتقال مسوولیتها در کشور شتاب گرفت، به همان میزان ناامنیها نیز بیشتر شده است. جنگِ دیروزِ گروههای تروریستی اگر در مناطق جنوبی و شرقی کشور متمرکز بود، امروز به مناطق شمالی و غربی هم رسیده است. عدم مهار وضعیتِ امنیتی میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد. جنگ به میزانی که به ساحات تازهتر رخنه میکند، به همان میزان وقت، کارایی و نیرو میطلبد.
۴) وضعیت ابهامآمیز: روند انتقالِ مسوولیتها به وضعیتِ ابهامآمیز در کشور دامن زده است. این پرسش حالا به پرسشی کلیدی در میانِ شهروندانِ کشور تبدیل شده است که «فردا چه پیش خواهد آمد؟»
۵) افزایش نرخ بیکاری: از دیگر تبعات روند انتقال مسوولیتها، باید به افزایش نرخ بیکاری در کشور اشاره کرد. افزایش تلفاتِ نظامیان و غیرنظامیان، گسترش ساحاتِ ناامن و نگرانی نسبت به آینده، باعث به وجود آمدنِ رکود اقتصادی در کشور شده و این موضوع به رشد بیکاری در کشور کمک کرده است.
۶) بیعلاقهگی جامعۀ جهانی: از میان مهمترین دستاوردهای برنامۀ آقای احمدزی در عرصۀ انتقال مسوولیتها، باید به بیعلاقه شدنِ جامعۀ جهانی به وضعیتِ افغانستان اشاره کرد. افغانستان در شرایط بسیار حساسی تلاش میکند که از بُعد نظامی روی پای خود ایستاد شود. اما این تلاشها بدون کمک و همکاریِ جامعۀ جهانی به نتیجه نمیرسند. آقای احمدزی با طرح برنامۀ انتقالِ مسوولیت به گونۀ تکمحورانه، جامعۀ جهانی را نسبت به وضعیتِ کشور بیعلاقه ساخت.
آسیبشناسیِ وضعیت امنیتیِ کشور بدون توجه به برنامۀ انتقالِ مسوولیتها نمیتواند صورت گیرد. این برنامه به دلیل همان وضعیتِ نابههنجارِ روحی و روانی آقای احمدزی، به صورتِ ناقص و پُر از اشکالِ فنی انجام گرفت و حالا نیروهای امنیتی را در وضعیتِ ابهامآمیزی قرار داده است. آقای احمدزی از آغاز روند انتقالِ مسوولیتها بهدلیل توهمزدهگیِ علمی فکر میکرد که بیش از هر کسِ دیگری قادر است برنامۀ انتقالِ مسوولیتها را مدیریت کند و به همین دلیل، نقطۀ اتکای او در این روند، بهجای واقعیتهای جامعه، توهماتش بوده است.
Comments are closed.