گزارشگر:احمـد عمران/ 28 جوزا 1393 - ۲۷ جوزا ۱۳۹۳
دور دومِ انتخاباتِ ریاستجمهوری، خلاف انتظار با چنان موجی از تقلبهای گسترده انجام شده که حالا نمیتوان به نتایجِ آن امیدوار بود. نتایج انتخابات زمانی ارزش دارد که بر اساسِ رای پاکِ شهروندان اعلام شود. بحث تقلبهای گسترده در انتخاباتِ ۲۴ جوزا، حالا تنها محدود به تیم اصلاحات و همگرایی به عنوان معترض اصلیِ این روند باقی نمانده، بلکه اکثر نهادهای ناظر بر انتخابات طی روزهای اخیر، در رابطه با این مسأله موضعگیریهایی داشتهاند.
به باور اکثر نهادهای ناظر بر انتخابات، پیش از برگزاری و در جریان انتخابات، در بخشهای وسیعی از کشور تقلبهای سازمانیافته به هدفِ مهندسی آرا صورت پذیرفته است. مقامهای ولایت هلمند گفتهاند که میزان مشارکت در انتخاباتِ دور دوم، به نصف میزانِ دور اول بوده است. بر اساس گفتههای این مقامها، در دور اولِ انتخاباتِ ریاستجمهوری و شوراهای ولایتی، ۱۲۳هزار واجد شرایط رایدهی، در انتخابات شرکت کرده بودند که در دور دوم، این رقم به نصف کاهش یافته است. دلیلِ این امر را مقامهای ولایت هلمند، ناشی از بلند رفتنِ سطحِ تهدیدهای امنیتی و گرمای هوا عنوان کردهاند.
اگر صرفاً در ولایت هلمند میزان مشارکت در انتخابات اینقدر کاهش داشته، بدون شک در دیگر ولایاتِ کشور هم میزان اشتراک به اندازۀ دورِ اول نبوده است. در همین حال، برخی افراد مسوول در گوشه و کنارِ کشور که در انتخابات به نفع نامزد مشخصی دخالت کردهاند، از وظایفِ خود سبکدوش شدهاند. روز دوشنبه والی هرات در غربِ کشور اعلام کرد که یکی از ولسوالهای این ولایت را بهدلیلِ تقلب در جریان انتخابات، خلعِ وظیفه کرده است. به گفتۀ برخی شاهدان عینی، ولسوالِ او در هرات، کارمندان انتخابات را پیش از برگزاری روند انتخابات، به زور وادار به ترک موقعیتهایشان کرده و سپس صندوقها را به نفع نامزد مشخصی پُر کرده است.
اتفاقهایی از ایندست، آنقدر زیاد استند که بررسی آنها نیز بهسادهگی میسر شده نمیتواند. در همین حال، موضعگیریهای کمیسیونِ انتخابات نیز در روزهای پس از برگزاری دور دوم، بهشدت رنگِ جانبدارانه به خود گرفته است. رییسِ این کمیسیون بهجای تشخیص سره از ناسره و متقلب از غیر آن، به دفاع از کسانی اقدام کرده که در روز انتخابات عملاً به تقلب در انتخابات متهم شدهاند.
موضعگیری رییس کمیسیون در دفاع از ضیا امرخیل رییس دبیرخانۀ این کمیسیون، به عنوان فرد مظنون به مهندسی در آرا، چیزی جز حمایت از تقلب و جعلکاری بوده نمیتواند. در حالی که مسالۀ آقای امرخیل یک مسالۀ حقوقی است و باید از مجاریِ حقوقی مورد پیگیری قرار گیرد. اما خلاف آن، آقای امرخیل با خیالِ راحت نهتنها مورد بازپرس قرار نگرفته؛ بل بر اساس برخی شنیدهها، گاهی از ارگ ریاستجمهوری سر بیرون میآورد.
این نکته را هم نباید از یاد برد که در دور دوم انتخابات، دخالت رییسجمهوری در مسایل انتخاباتی نهتنها کاهش پیدا نکرده، بل بهصورتِ تصاعدی میزان جانبداریِ او بالا رفته است. حالا با قاطعیت میتوان اذعان کرد که آنچه در دور اول و دومِ اننخابات اتفاق افتاده، به هیچ صورت تصادفی نبوده است. در این موضوع دستهای زیاد و قدرتمندی دخیلاند و از آغاز تا به حال انتخابات را به نفعِ خود مدیریت میکنند. هدف اصلیِ گروه تمامیتخواه، یک چیز است و آن مصادرۀ آرای شهروندان به نفعِ یک تیم خاص که میتواند منافع آن را در پنج سال آینده نیز ضمانت کند.
زور و زر و تزویر، دست در دستِ هم دادهاند تا سرنوشتِ مردم را به نفعِ خود رقم بزنند. در اینمیان البته نقش آقای کرزی پُررنگتر از هر جناح و شخصیتِ دیگری متبارز است. خلاف آنچه که برخیها در مورد موضعگیریهای آقای کرزی میگفتند، این قلم از آغاز نسبت به عملکرد و نیاتِ رییسجمهوری در مورد انتخابات مظنون بود و حالا هم این شک بیشتر از گذشته بهجای خود باقی است.
آقای کرزی در بیشتر از یک سال گذشته، تلاشهای سازمانیافته و مدیریتشدهیی را برای خلقِ بحران در کشور با استفاده از فضای انتخابات بهراه انداخته است. آنچه که تا به حال شاهد آن هستیم، مو به مو سناریویی است که آقای کرزی و متحدانِ آن برای افغانستان نوشتهاند و دنبال میکنند. آقای کرزی عمدتاً به پیروزیِ هیچیک از دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری فکر نمیکند و نه هم خواهانِ چنین اتفاقی در کشور است. بر اساس سناریوی آقای کرزی، انتخابات بهجای ایجاد ثبات و آرامش در کشور، باید بحرانزا شود تا او با استفاده از فرصتِ بهدست آمده، بتواند همچنان بر اریکۀ قدرت استوار بماند.
به حرکتهایی نظیر آمادهگی برای مراسمِ تحلیف و یا تحولدهی قدرت، باید به دیدۀ شک نگریست. این حرکتها از دلِ یک سناریوی توطیهگرانه بیرون شده و هدفی جز انحرافِ اذهانِ عمومی ندارد. هگل فیلسوفِ معروف گفتۀ زیبایی دارد. او میگوید «به لبها نگاه نکنید، به دستها ببینید». حالا هم در مورد آقای کرزی، نباید فریبِ سخنان و ظاهرسازیهایش را خورد؛ بل در پس این ظاهرسازیها، چهرۀ واقعیِ یک قدرتطلبِ تمامعیار را باید تشخیص داد. اما این پایان کار نیست، به گفتۀ شاعر «گمان مبر به پایان رسید کار مغان / هزار بادۀ ناخورده در رگِ تاک است».
مردم افغانستان به هیچ صورت نمیخواهند اتفاقِ سال ۱۳۸۸ تکرار شود. تکرار تاریخ، اینبار به مرگِ دموکراسی و ارزشهای شهروندی منجر میشود و به همین دلیل خواستِ مردم در یک جمله خلاصه شده است و آن جمله که میتواند بنیاد تمامیتخواهی را در کشور براندازد این است: «این بار از رای خود با جانِ خود حراست میکنیـم!»
Comments are closed.