the_time('j F Y');?>
بخش هفدهم
مهمانخانه شماره یک، چندقدم بالاتر از سطح دریاچه قرار داشت و در تاریکیِ کامل شب، مجبور بودیم که آهستهآهسته خود را از کنار چندصخره عظیم، به طرف بالا بکشیم.
محافظ مهمانخانه در زیر تاقچهیی نشسته بود. زمانی که با رهنما و نوکریوال به نزدیک وی رسیدیم، از زیر تاق بیرون شده به آهستهگی پرسید که “امر و خدمت باشد؟” نوکریوال هم از وی پرسید که “آیا در مهمانخانه جای کافی برای دو نفر که تازه آمدهاند، وجود دارد؟” محافط به لسان پشتو به آهستهگی گفت: “بلی در آخر برای دو یا سه نفر جای کافی وجود دارد، ولی مواظب باشید که آهسته راه بروید، زیرا سایرین خواباند.” با گفتن این جملات، شال بزرگی را که در دهن مغاره تاریک و بزرگ آویزان شده بود، بالا کرده گفت: زود داخل شوید که خطر بمباران وجود دارد.
در داخل مغاره بزرگ، اضافه از پانزده تن بدون لحاف و شال روی زمین سنگی صوف خوابیده بودند و ما را در آخرین قسمت مغاره که هوای آن خفقانآور و سنگهای روی فرش آن تیزِ تیز بود، جا دادند. نوکریوال آهسته سرش را به من نزدیک کرده، یک جوره بوت عسکری کهنه را که از پوستههای حکومت کابل به غنیمت گرفته بودند، به من داد و گفت: فکر میکنم زیاد خنک نیست، بدون شال میتوانی شب را بگذرانی. اینه این بوتها را بگیر و زیر سرت بگذار.» (۴۶(
بلی مجاهدین با چنین دشواری و دادن تلفات سنگین، توانسته بودند تا خوست را در محاصره دایمی نگهدارند و تا آخر نگذارند که نیروهای حکومت با خاطری آسوده در این شهر بهسر برند.
پیروزی مجاهدین در خوست
عملیات نامنظم بالای پوستههای امنیتی شهر خوست، انداختهای توپخانه بالای هر دو میدان هواییِ آنشهر و سرنگونیِ هواپیماهای ترانسپورتی و نظامی در فضای خوست، از طرف مجاهدین بدون وقفه ادامه داشت. نیروهای مجاهدین عملیات وسیعی را از شش جبهه بالای پوستههای امنیتی آن شهر به تاریخ ۱۴ مارچ ۱۹۹۱ آغاز کردند.
در این زدوخوردهایی که عملیات اخیر خوانده میشود، حملات مجاهدین تنها به شهر خوست محدود نماند، بلکه حملاتی هماهنگ بالای ولسوالیها و نقاط مهم در خارج از حلقه خوست نیز صورت گرفت که منتج به سقوط پایگاههای مهم در سایر نقاط ولایت خوست و پکتیا گردید.
به تاریخ ۲۲ مارچ، ولسوالی جاجی میدان بهدست مجاهدین افتاد و روز بعد از سقوط جاجی، به تاریخ ۲۳ مارچ، مناطق شیخامیر نیز به تصرف مجاهدین درآمد.
با سقوط این دو منطقه، تمامیِ قوتهای مجاهدین متوجه خوست گردید و آنها توانستند بعد از جلسات متعدد، جبهات اطراف را تقسیمات و بار عملیات بالای اهداف و پوستهها را بهدوش یک جبهه مشخص بگذارند. مولوی جلالالدین حقانی، قوماندان مجاهدین در ولایت پکتیا، در مصاحبهیی گفت: “مجاهدین شش جبهه را در اطراف شهر خوست جابهجا کردیم، طوری که از سمت شرق یک جبهه، از طرف جنوب دو جبهه، از طرف شمال و شمال شرق دو جبهه و از جانب غرب، یک جبهه مستقر گردید و تصمیم گرفته شد که بعد از شکستاندنِ کمربند اول، جلسه دیگر دایر و راجع به پلانهای بعدی صحبت شود.” (۴۷)
در دو روز اول جنگ، نیروهای حکومت کابل بهشدت از شهر دفاع میکردند و با وجود سقوط هواپیماهای ترانسپورتی، پیلوتان حکومت با مهارت سربازان تازهنفس و اسلحه را به میدان هواییِ جدید پیاده میکردند. مقاومت شدیداً ادامه داشت و راکتهای اسکاد و بمباران به اطراف شهر و مواضع مجاهدین، شب و روز میبارید. میخواهم در اینجا به ذکر خاطرات خویش از آن لحظهها بپردازم.
نگارنده برای تهیه گزارش، بهطور منظم به اطراف شهر خوست میرفتم و با وجود تجمع عظیم مجاهدین و هماهنگی کامل میان جبهات، به این گمان که این جنگ مانند سایر زدوخوردها نتیجه فوری نخواهد داد، به تاریخ ۳۰ مارچ از شهرک مرزی میرانشاه به طرف شهر پشاور حرکت کردم. حوالی ساعت ۹ شب به نزدیک پشاور رسیدم که یکی از رادیوها مصاحبهیی را با ضابط محمدعمر نماینده جبهات مولوی جلالالدین حقانی در پشاور، به نشر رسانید. ضابط عمر در مصاحبهاش که بهطور مستقیم به نشر میرسید، ادعا کرد که بنا بر آخرین اطلاعات رسیده، کمربندهای امنیتیِ شهر خوست در حال ازهم پاشیدن است و شهر خوست در آستانه سقوط قرار دارد.
اگرچه چنین ادعاهایی بارها شنیده میشد، اما اینبار نقل قول مستقیم از مولوی حقانی صورت گرفته بود و نامبرده در اواخر بسیار میکوشید تا اخبار ثقه و واقعی را در دسترس خبرنگاران قرار دهد.
زمانی که به پشاور رسیدم، یکه و راست به طرف نمایندهگی جبهات مولوی جلالالدین حقانی در حیاتآباد رفته، جویای احوال شدم. تماس مخابرویِ آنها با خوست برقرار بود و از عملیات جنگی خصوصاً سقوط هواپیماها، منظم اطلاعات میرسید.
صبح ۳۱ مارچ به طرف شهر خوست حرکت کردم و زمانی که به شهرک مرزی میرانشاه رسیدم، شام بود. در میرانشاه نوعی از هیجان به چشم میخورد و از پیروزی قریبالوقوع مجاهدین در خوست، خبر پخش شده بود. در میرانشاه بودم که ناگهان صدای فیر ماشیندارها و راکتها فضا را پُر کرد و هزاران گلوله به نشانه پیروزی شلیک شد و خبر رسید که کمربند امنیتی این شهر در جنوب، شکست و تانک مجاهدین به رهبری ابراهیم حقانی، برادر مولوی جلالالدین حقانی، وارد شهر گردیده است.
این خبر را میدیا یا ریاست خبررسانی افغانستان اسلامی که همانا اداره خبررسانی حکومت موقت بود، فوری پخش کرد. میدیا خبر کوتاه را به نشر رسانیده گفت: “میدان هوایی خوست بهدست مجاهدین سقوط نمود. به همین ترتیب، مجاهدینْ تپه مهم تختهبیگ را با تمام تجهیزات آن بهدست آوردند. شهر خوست کاملاً در تصرف مجاهدین قرار گرفت.” (۴۸)
Comments are closed.