مفهوم‌شناسی ارتباط در مکتب کنش متقابلِ نمادین

گزارشگر:مریم حسین یزدی/ 9 سرطان 1393 - ۰۸ سرطان ۱۳۹۳

بخش دوم و پایانی
mnandegar-3مردم ـ روش‌شناسان معتقدند واقعیات اجتماعی به وسیلۀ کنش‌گران در خلال تعامل‌های روزمره شکل می‌گیرند و نو به نو می‌شوند. هم‌چنین توجه اصحاب این مکتب، معطوف به شیوه‌هایی است که هر فرد فعالیت و احساسش را برای خود و دیگران بازگو می‌کند. از همین رو، دست‌یابی به معانی دقیق، بسیار مهم وحایز اهمیت است. در واقع جمله‌ها و واژه‌ها مواد اصلیِ کار مردم ـ روش‌شناسان است. آنان به زبان نه صرفاً به عنوان مادۀ خام، بلکه به عنوان موضوع تحقیق می‌نگرند. مثلاً در توصیف پدیدۀ نظم، اهمیت سخن در این است که مردم چه‌گونه جهان اجتماعی خود را به صورت نظم‌یافته می‌بینند و چه‌گونه تصورشان را از نظم به دیگران منتقل می‌کنند. (ادیبی، ۱۳۵۸، ۲۸۱) این گروه معتقدند که جامعه‌شناسی در اصل باید روش‌هایی را که اعضای یک جامعه برای درک و تفسیر دنیاهای اجتماعی خود و عمل کردن در آن‌ها مورد استفاده قرار می‌دهند، هدف مطالعه قرار دهند. (لطفی‌پور، ۱۳۷۱، ص ۲۵)

مردم ـ روش‌شناسان به نیت و قصد گوینده توجه می‌کنند و معتقدند که مردم اعمال و کنش‌های اجتماعی خویش را در قالب زبان بیان می‌کنند تا درک متقابلی از آن‌چه انجام می‌دهند، به وجود آورند.
رابطه بین دانش و عمل که در مردم ـ روش شناختی به آن تأکید می‌شود، تأثیر به‌سزایی در مطالعۀ زبان داشته است. سخن‌گویان گفته‌هایی را تولید می‌کنند با این تصور که شنونده‌گان به آن‌ها معنا خواهند بخشید، آن‌هم با روش استدلال عملی و روش‌هایی که به طور کلی در مورد اعمال اجتماعی به کار می‌برند. یعنی این‌که شنونده گفته را از طریق استدلال و قرار دادن در بافت موقعیتی خود معنا می‌کند، همان‌گونه که اعمال اجتماعی را معنا می‌بخشد. چنین روش و اعمالی است که به عاملین عمل اجازه می‌دهد تا بر اساس این باور که تجارب آنان با سایرین برای مقاصد عملی مشترک است، به پیش روند و معنای هر گفته را که تا حد بسیاری بنا بر قصد و نیت گوینده و بافتی که در آن قرار دارد مشخص شود، درک کنند. (شفرین، ۱۹۹۴، ص۲۳۴)
یکی از مردم روش‌شناسان به نام چارلز گودوین، این فرض زبان‌شناسان را که می‌توان جملات را جدا از فرایند کنش متقابلی که در آن واقع شده‌اند برسی کرد را انتقاد می‌کند. او بر آن بود که جملات از مکالمات ناشی می‌شوند. وی در اثبات ادعای خود می‌گوید: سخنران می‌تواند هم‌چنان که جمله را خلق می‌کند، به بازسازی آن بپردازد، حتا می‌تواند جملۀ خود را شکل دهد تا در لحظه‌یی مناسب از آن استفاده کند. حرف اصلی گودوین آن است که نمی‌توان صرفاً جملات را از دید سخنگویان در نظر آورد؛ زیرا آنان به شنونده‌ها در هنگام سخن گفتن بسیار توجه دارند و سخن خود را بر اساس واکنشی که از آنان می‌بینند، تنظیم می‌کنند. همان‌گونه که شنونده به‌طور شفاهی یا به وسیلۀ چهره و ایما و اشاره از خود واکنش نشان می‌دهد، سخنگو نیز جمله‌های خود را بر اساس کنشِ متقابل تغییر می‌دهد. وی از مطالعات خود چنین نتیجه می‌گیرد که در جریان آشکار شدن معنی، جمله‌ها بازسازی می‌شوند، بخشی بدان اضافه می‌شود و بخشی حذف می‌شود و یا به جای آن بخش جدیدی می‌آید و سرانجام جمله به عنوان محصول فزایندۀ پویای کنش متقابل بین گوینده و شنونده ظاهر می‌شود. (گودوین، ۱۹۸۱، ص۱۱۲)
مردم ـ روش‌شناسان اصطلاح شاخص متن را از علم زبان‌شناسی گرفته‌اند و معنای آن این است که جملات و واژه‌ها در بافت‌های مختلف، معانیِ متفاوتی دارند. مثلاً جملۀ «دارد باران می‌بارد.» در یک روز که می‌خواهیم به گردش برویم، پس از یک خشک‌سالی، هنگامی که رودخانه طغیان کرده و آب در ساحل جاری است، هنگام راننده‌گی و …، می تواند دارای معانی گوناگون باشد. گار فینگل معتقد است که هر فعل، کنش یا حرکت انسانی، بُعدی شاخص ـ متن دارد و در هر متن یا در هر فضای ارتباطی، معانی خاصی می‌یابد. پس برای شناخت هر کنش انسانی، باید به بافت و یا مجموعه‌یی که کنش در آن انجام می‌شود توجه کرد. مثلاً حالت خشم در یک فلم کمدی ممکن است تماشاگران را بخنداند، حال آن‌که همان حالت در یک فلم دراماتیک، ممکن است ایجاد اندوه و تأثر کند. (ساروخانی، ۱۳۷۰، ص۹۲۴)
در واقع دو نوع معنا وجود دارد: نخست، معنای شاخص ـ متن که اشاره به واژگان و جملاتی دارد که در تمام موقعیت‌هایی که به کار می روند، معنای ثابتی دارند، مثل معانی که در فرهنگ‌ها ثبت می‌شوند. دیگر این‌که، معانی به موقعیت‌ها یا بافتی که جمله در آن به کار می‌رود و دانش مشترک کسانی که صحبت می‌کنند، بسته‌گی دارند. هر قطعه‌یی از کلام صرفاً توصیف‌کنندۀ تعامل نیست، بلکه اشاره به بعضی مشخصات موقعیت هم دارد. به سخن دیگر، هر قطعه‌یی از کلام، شاخصی است برای بیش از آن‌چه واقعاً گفته می‌شود. در نتیجه، معنای هر تعاملی وابسته به مکان، زمان، اشخاص حاضر، قصد و نیت عاملان عمل و دانشی است که از نیات یک‌دیگر دارند. اصطلاح فوق در مطالعات مردم ـ روش‌شناسی بسیار اساسی است، زیرا تعامل اجتماعی به طور تفکیک‌ناپذیری با بافتی که آن تعامل در آن جریان دارد، پیوند خورده و صرفاً در بافت قابل درک است. این خود در عین حال یکی از مشکلات مردم ـ روش‌شناسی است، زیرا بنا بر منطقی که در تعریف این مفهوم به کار می‌رود، شخص نمی‌تواند درک کاملی از عمل اجتماعی خارج از بافت داشته باشد، هرچند افراد بر این باورند که می‌توان عمل را خارج از بافت وصف کرد و بر اساس همین باور نیز عمل می‌کنند. (آتول، ۱۹۷۴، ص۱۸۴-۱۸۸)

نتیجه‌گیری:
عمل انسان صرفاً به واسطۀ کنش متقابل ایجاد نمی‌شود، بلکه از کنش متقابل بین افراد نتیجه می‌شود. کنش افراد ناشی از آن تفکر فرد و تعریفِ او از موقعیت است؛ در این صورت تعریف موقعیت در شکل‌دهی کنش متقابل، تعیین‌کننده می‌باشد. کنش متقابل یعنی این‌که افراد در ارتباط با یک‌دیگر عمل می‌کنند و موجب ساختن عمل یک‌دیگر می‌شوند. کنش متقابل صرفاً به منزلۀ تأثیرپذیری از دیگران نیست، بلکه تأثیر و تأثر متقابل در جریان زمان و موقعیت‌های گوناگون است. در این صورت، یک عمل متحولِ در حالِ تغییر مطرح است، نه عمل ساده‌یی که در شرایط محیطی خاص تحقق پذیرد.
کنش متقابل نمادی، بر طبیعت کنش متقابل اجتماعی دینامیکی که در میان افراد اتفاق می‌افتد، متمرکز است. واحد مطالعه در این نظریه، کنش متقابل است، تصور فعال و موثر از انسان را ارایه می‌دهد و در این کنش متقابل، جوامع ساخته می‌شود و افراد نیز متحول می‌گردند.
از دیدگاه نظریه‌پردازان کنش متقابل نمادین، اجتماعی شدن به انسان‌ها اجازه می‌دهد تا توانایی اندیشیدن‌شان را پرورش دهند و به شیوه‌های متمایز انسانی بیاندیشند. انسان‌ها می‌توانند معانی و نمادهایی را که در کنش‌ها و کنش‌های متقابل‌شان به کار می‌برند، بر پایۀ تفسیری که از موقعیت می‌کنند، تعدیل یا تغییر دهند.
افراد در گفت‌وگوها و عمل‌کردهای‌شان بر اساس مبادلۀ معانی عمل می‌کنند. افراد به دیگران واکنش نشان نمی‌دهند، بلکه بر اساسِ نیت‌ها و قصدهای مبادله‌شده عمل می‌کنند. افراد از طریق ارتباط با هم، نیت یک‌دیگر را درمی‌یابند و این امر فهم عملِ کنش‌گران را به دنبال دارد. ارتباطات به افراد کمک می‌کند تا موقعیت‌شان را تعریف کنند. جنبه‌های برجستۀ موقعیت‌ها جنبه‌هایی هستند که توسط اشخاص درگیر در موقعیت برای معنابخشی به آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. طرف‌داران نظریۀ کنش متقابل نمادین، استدلال می‌کنند که عملاً همۀ کنش‌های متقابل میان افراد انسانی، متضمن تبادل نمادهاست.
هنگامی که ما در کنش متقابل با دیگران قرار می‌گیریم، دایماً در جست‌وجوی سرنخ‌هایی هستیم برای این‌که چه نوع رفتاری در آن زمینه مناسب است و این‌که چه‌گونه آن‌چه را منظور دیگران است، تعبیر کنیم. کنش متقابل نمادین، توجه ما را به جزییات کنش متقابل بین افراد جلب می‌کند و این‌که چه‌گونه از آن جزییات، برای فهمیدن آن‌چه دیگران می‌گویند و انجام می‌دهند، استفاده می‌شود. یکی دیگر از کاربردهای نظریۀ کنش متقابل، در تحلیل وضعیت‌های چهره به چهره است. این نظریه هم‌چنین می‌تواند نشان دهد که چه‌گونه شیوه‌های مختلف کنش متقابل نمادین، بر انتظارات مردم اثر می‌گذارد.
کنش متقابل نمادین، چهارچوبی نظری است که جامعه را محصول کنش متقابلِ افراد و گروه‌های جامعه می‌داند. طبق این چهارچوب، افراد برای برآوردن نیازهای خود در کنار و در ارتباط یک‌دیگر در نظر گرفته می‌شوند. به طور خلاصه، کنش متقابل نمادین، بر اهمیت ارتباط نمادین یعنی انواع اداها، اطوارها، نمادها و مهم‌تر از همه زبان تأکید می‌کند و زبان را نظام گسترده‌یی از نمادها می‌دانند و معتقدند این ارتباطات نمادین، در واقع در رشد فرد و جامعه نقشی کلیدی دارند. بر اساس دیدگاه کنش متقابل نمادین، انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند که با افراد دیگر بر مبنای نمادها یا معناهای مفاهیم مشترک، به تعامل می‌پردازند. از این‌رو کنش متقابل انسانی، کنش متقابل نمادین است.
منابع:
۱ـ ادیبی، حسین و عبدالمعبود انصاری (۱۳۵۸)، نظریه‌های جامعه‌شناسی، انتشارات جامعه، تهران.
۲ـ بلومر، هربرت، هربرت مید، جورج (۱۳۷۳)، در آینده بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی، توسلی، غلام‌عباس، نشر قومس، تهران.
۳ـ تاجیک، محمدرضا (۱۳۸۳)، گفتمان، پادگفتمان و سیاست، موسسۀ تحقیقات و توسعۀ علوم انسانی، تهران.
۴ـ توسلی، غلام‌عباس (۱۳۶۹)، نظریه‌های جامعه شناسی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، تهران.
۵ـ ریچموند، ویرجینیاپی (۱۳۸۷)، رفتار غیرکلامی در روابط بین فردی، موسوی، فاطمه، چاپ اول، نشر دانژه، تهران.
۶ـ ساسمن، لایل (۱۳۷۶)، تجربۀ ارتباطات در روابط انسانی، دعایی، حبیب‌الله ف انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۷ـ ساروخانی، باقر (۱۳۷۰)، درآمدی بر دایرهالمعارف علوم اجتماعی، انتشارات کیهان، تهران.
۸ـ شرام، ویلبر (۱۳۴۸)، ارتباط جمعی و رشد ملی، رشیدپور، ابراهیم، دانشگاه تهران، تهران.
۹ـ عضدانلو، حمید (۱۳۸۰)، گفتمان و جامعه، نشر نی، تهران.
۱۰ـ کورز، لیوییس (۱۳۶۸)، زنده‌گی و اندیشه‌های بزرگان جامعه‌شناسی، ثلاثی، محسن، انتشارات علمی، تهران.
۱۱ـ لطفی‌پور ساعدی، کاظم (۱۳۷۱)، درآمدی به سخن‌کاوی، مجلۀ زبان‌شناسی، سال نهم، شمارۀ اول.
۱۲ـ محسنیان راد، مهدی (۱۳۸۴)، ارتباط‌شناسی، چاپ ششم، سروش، تهران.

منابع انگلیسی:
۱)Attewell,p.(1974)Ethnomethodology since Gar finkel . In Theory and society . Elever scientific publishing co . Amestrdam . Netherlands.
۲) Edelsky,C(1981)»who›s Got Floor?» language hn society 10: 189
۳) Goodwin,C(1981) conversational organization:Intraction between speakers and hears .A. Y. Academic press.
۴) Schiffrin,D(1994)Approoches to discourse . Blackwell,Oxford .
۵) Wallace,A.R.and Alison ,W (1991)Contemporary sociological theory . New Jersey Pretice Hall .

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.