حملات درون‌آستینی و نیاز به یک تصفیه اساسی

- ۲۷ سنبله ۱۳۹۱

دیروز شش سرباز خارجی توسط فردی در لباس سرباز افغان در هلمند به قتل رسید و چند ساعت قبل از آن یک مأمور پولیس در ولایت زابل، چهار سرباز ناتو را کشته است. چند ساعت پیش از این حمله نیز، مردی که لباس پولیس افغانستان را به تن داشته، دو نفر از سربازان بریتانیاییِ ناتو را هدف قرار داده است. بدون شک که این حمله‌ها، اولین و آخرین مورد نیستند؛ زیرا تاهنوز برای جلوگیری از چنین حملاتی، تدابیر موثری در نظر گرفته نشده است.
تنها حمله به جان سربازان خارجی از داخل صفوف امنیتی کشور نیست که سبب نگرانی شده باشد؛ بلکه بارها نیروهای داخلی نیز مورد حملات مرگبار کسانی از هم‌قطاران‌شان قرار گرفته‌اند و یا این‌که کسی در لباس پولیس، سرباز ارتش را کشته و یا هم بالعکس. گفته می‌شود که بیش از ۵۰ نفر از نیروهای نظامی خارجی، بر اثر این حمله‌ها کشته شده‌اند؛ اما رقم دقیق تلفات نیروهای داخلی در چنین حمله‌هایی اعلان نشده است.
پیشتر در پیوند با این حمله‌ها، وزارت دفاع ملی کشور اعلان کرده بود که صدها سرباز مشکوک را از ارتش کشور بیرون و یا زندانی کرده‌اند. اما ادامه این حمله‌ها در این روزهای نزدیک، از میان صفوف پولیس، نشان می‌دهد که هنوزهم به تلاش‌های بسیاری نیاز است تا این‌ حمله‌های درون‌آستینی مهار شوند. چنان‌چه این حمله‌ها ـ آن‌گونه که قبلاً ناتو مطرح کرده بود ـ بیشتر در پیوند با علایق و اختلاف سلیقه‌ها بین سربازان افغان و خارجی باشد، می‌تواند به ساده‌گی مهار شود؛ اما نظر درست‌تر، همان نفوذ مخالفان و وابسته‌گان آی.اس.آی در لباس پولیس و ارتش به درونِ اندام‌های امنیتی‌ست که جلوگیری از آن را دشوار ساخته است.
اگر وزارت دفاع ملی کشور از صدها سرباز ارتش که به اتهام همکاری با نیروهای مخالف بازداشت شده‌اند تحقیق کند، به درستی درخواهد یافت که چه کسانی در سطح بلند این وزارت و نهادهای دیگر، در معرفی و تعیین این سربازان نقش داشته‌اند. زیرا در حالی که دشمن به‌سان موریانه، به ارگان‌های نظامی رخنه کرده و می‌خواهد آن‌ها را از کار بیاندازد، خاموشی و کم‌توجهی در این زمینه سبب می‌شود که با ناامیدیِ تمام به آینده این ارگان‌ها نگاه کنیم.
هم‌اکنون پیشنهاد ما به وزیر دفاع ملی، وزیر داخله کشور و رییس عمومی امنیت ملی که تازه از مجلس رأی اعتماد گرفته‌اند، این است که  برخی از شخصیت‌های کلیدی در اداره‌های تحت امرشان را به‌دقت زیر نظر قرار داده و هرگونه فعالیت مشکوک‌شان را به گونه جدی مورد تعقیب و بررسی قرار دهند و در صورت اثبات خیانت، آن‌ها را برکنار کرده و به پنجه قانون بسپارند. واضح است تا زمانی که راه ورود افراد نفوذی را از بالا قطع نکنیم، در سطوح پایین نیز به نتیجه‌یی نمی‌رسیم. از این پس، نهادهای امنیتی کشور باید تصفیه‌کاری در سطوح بلند را در ارگان‌های مربوط به خود، مورد توجه قرار دهند و افراد مظنون به همکاری با گروه طالبان، حقانی و گلبدین حکمتیار را هرچه زودتر از ارتش و پولیس ملی بیرون کنند و جای آنان را با افسران پاک و وطن‌دوست پُر کنند.
به همین‌گونه، وزارت داخله نیز نیک می‌داند که نفوذ دشمن در میان پولیس بسیار پیچیده و تنیده شده است، چنان‎که چندسال پیش کسانی از درون این وزارت برای طالبان اسلحه و مواد جنگی فراهم می‌کردند. بنابراین، شکی نیست که بررسی پرونده‌های گذشته و چه‌گونه‌گی تقرر و فعالیت برخی از بلندپایه‌گان در نهادهای امنیتی، ما را به سرنخ‌های مهمی می‌رساند؛ آن‌گاه دیده خواهد شد که چه کسانی از کجاها هدایت می‌شوند تا کارهایی را به نفع دشمنان انجام ‌دهند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.