گزارشگر:احمد عمران/ 21 سرطان 1393 - ۲۰ سرطان ۱۳۹۳
جان کری وزیر خارجۀ امریکا به دنبالِ گفتوگوهای تلیفونیاش با نامزدهای انتخابات، به افغانستان آمد به این هدف که «گره از کار فروبسته»ی انتخابات بگشاید.
انتخابات زمانی وارد فاز بحران شد که تیم اصلاحات و همگرایی اعلام کرد که در دور دومِ انتخابات تقلبهای گسترده و سازمانیافته به نفعِ یک نامزدِ مشخص انجام شده است. به دنبال این اعتراض، تیم اصلاحات و همگرایی در یک اقدامِ کمسابقه به نشر فایلهای صوتییی اقدام کرد که در آنها برخی اعضای ارشدِ کمیسیون انتخابات و از جمله ضیاءالحق امرخیل رییس پیشین دبیرخانۀ کمیسیون انتخابات و شماری از مقامهای دولتی، تقلبهای سازمانیافته را مدیریت میکنند. انتشار این فایلهای صوتی سبب شدند که نگاه و برداشت از انتخابات در اذهانِ عمومی دستخوش تغییرِ همهجانبه شود. از ارگ ریاستجمهوری گرفته تا کمیسیونهای انتخاباتی و یک تیم انتخاباتی، همه در مظان اتهام قرار گرفتند که در انتخابات سالِ روان غیرجانبدار نبودهاند.
بحث تقلبهای سازمانیافته در محدودۀ جغرافیای کشور باقی نماند و بهزودی سازمان ملل و کشورهای حامیِ افغانستان در سطح جهان نیز متوجه وخامتِ اوضاع شدند. یان کوبیش نمایندۀ ویژه سازمان ملل مأموریت یافت که به بحران انتخابات رسیدهگی کند. در حال حاضر این سازمان توانسته با جریانهای اصلیِ انتخابات وارد گفتوگو شود و راهحلهای متعددی را برای بنبست سیاسیِ موجود جستوجو کند. سفر جان کری نیز در راستای همین تلاشها قابل توجه است. امریکا قرار نیست اینبار نیز چون سال ۲۰۰۹، فیصلۀ نهایی را در خصوصِ نتیجۀ انتخابات انجام دهد. اینبار وضعیت در کلِ کشور نسبت به سال ۲۰۰۹ تغییراتِ بنیادی را نشان میدهد. اینبار مردم افغانستان به صحنه آمدهاند که از رای خود پاسداری کنند. اگر در سال ۲۰۰۹ مصلحتهای ملی سبب شد که پیروز واقعیِ انتخابات از حقِ خود به نفع نامزد بازنده چشمپوشی کند و مردم افغانستان هم با درکِ همین حساسیتها نسبت به نتیجۀ انتخابات خاموشی اختیار کردند؛ ولی اینبار چنان از شور و هیجان ملی و وطندوستانه سرشار اند که دیگر نمیتوان آن را نادیده انگاشت. مردم اینبار تنها یک چیز میخواهند و آن عدالت در اعلام نتیجۀ انتخابات است.
داکتر عبدالله به عنوان نماد ارادۀ مردم، اینبار صدایی را بلند کرده است که برای جامعۀ جهانی و جناحهای مطرح در مسایلِ افغانستان حایز اهمیتِ استراتژیک است. داکتر عبدالله اینبار نمایندۀ اصلیِ مردمسالاری و حق انتخابِ سرنوشت بر اساسِ رای مردم است. حرکتِ داکتر عبدالله زمانی اهمیت یافت که بحث تقلب و رای واقعی در برابرِ هم قرار گرفتند. داکتر عبدالله نشانۀ رای واقعی است؛ نشانۀ دموکراسی و تحکیم حاکمیتِ قانون در کشور.
اگر بحثِ تقلبها مطرح نمیشد، خطرِ بزرگی ارزشهای نظام را تهدید میکرد. آقای کرزی در دوران حکومتِ خود با ارزشهای نظام به شکل بیرحمانهیی بازی کرده است. او از خود بهظاهر چهرۀ مردمی ساخت، ولی در عمل ضد مردمیترین نظام را رهبری کرد. این سلسله قرار بود همچنان ادامه پیدا کند. همواره یک گروه سیاسیِ خاص که هیچ پیوندی با هیچیک از اقوام و ملیتهای کشور ندارد، با پوششِ این قوم و یا آن قوم تلاش کرده که هژمونیِ خود را بر مردم حفظ کند. این گروه تنها میتواند یک تعریف داشته باشد و آن انحصارگرایی قدرت به نفعِ خود و همپیمانان است.
آقای کرزی تلاش کرد که اساسی را که گذاشته بود، بهنحوی دیگر حفظ کند. برای او برنده شدنِ این و یا آن نامزد مطرح نیست، او میخواهد که از افغانستان کشوری پارچهپارچه و ویران بسازد. دوستی از زبان برادرِ آقای کرزی نقل قول میکرد که گفته بود، من که با این مرد در یک خانه و خانواده بزرگ شدهام، تاهنوز او را بهخوبی نشناختهام که چهکاره است و چه میخواهد؛ پس مردم افغانستان او را به این آسانی چهگونه خواهند شناخت!
به گفتۀ برادر رییسجمهوری، او چنان شیفته و عاشقِ قدرت است که مرگِ دیگران برایش پشیزی اهمیت ندارد.
آقای کرزی بازی خطرناکِ خود را چنان با برنامه انجام داده بود که فقط یک تصادف توانست مشتِ او را باز کنـد. اما حالا دیگر نقاب از چهرۀ بهظاهر مردمی و آرامِ این مرد افتاده است. استالین واقعی درونِ او، خود را نشان داده است. آقای کرزی دیگر برای مردم افغانستان نماد ارزشهای مردمسالارانه نیست. مردم این نماد را در حرکتِ تاریخی و سرنوشتسازِ تیم اصلاحات و همگرایی بهخوبی بازشناختند.
سفر کری به افغانستان در راستای همین ارزشها انجام یافته است. آقای کری اینبار به افغانستان نیامده که دست زعیمِ آیندۀ کشور ما را بلند کند، بل او آمده که به عنوان دوست استراتژیکِ مردم افغانستان آنها را در یافتن و برقراریِ عدالت یاری رساند. در روزهای آینده بهصورتِ حتم شاهد موضعگیریهای سرنوشتسازِ تیم اصلاحات و همگرایی در راستای تأمین حقوقِ تضیعشدۀ مردم خواهیم بود. این حرکت تا زمانی ادامه مییابد که حق جایگاه اصلیِ خود را دوباره باز یابد و مردمِ شاهد پیروزی خود در انتخابات باشند. تکرار سناریوی سال ۲۰۰۹ که برخی تمامیتخواهان خوابِ آن را میبینند، فقط میتواند رویای شیرینِ یک دیکتاتور باشد؛ اما مردم افغانستان در ۱۶ حمل و ۲۴ جوزا به این دیکتاتور نه گفتهاند. با این حساب نمیتوان از سفر جان کری به افغانستان چنان تفسیرهای خوشباورانه را ارایه کرد. سفر جان کری به این دلیل اهمیت دارد که برای نخستینبار جامعۀ جهانی متوجه نقشِ تقلب در بازیهای سیاسیِ افغانستان شده است.
Comments are closed.