احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 23 سرطان 1393 - ۲۲ سرطان ۱۳۹۳
پس از دو روز گفتوگو و چانهزنیهای انتخاباتی میان دو تیمِ اصلاحات و همگرایی و تحول و تداوم، به کوشش جان کری وزیر خارجۀ امریکا بُنبست بهوجود آمده پس از اعلام نتایج اولیه، شکست و ضمن اینکه تیم اصلاحات و همگرایی به مقاطعۀ خود با کمیسیونهای انتخابات پایان داد، روی مکانیزمِ حل مشکلِ انتخابات نیز توافقهای همهجانبه انجام شد؛ توافقهایی که میتوانند انتخابات را از مسیر انحرافی نجات داده و اعتماد به نتیجۀ انتخابات را ضمانت کنند.
مهمترین چالش دور دومِ انتخابات، زمانی کلید خورد که شایعات مبنی بر تقلبهای گسترده به نفعِ یک نامزد مشخص با ارایۀ اسناد و مدارکِ انکارناپذیرِ صوتی و تصویری از سوی ستاد انتخاباتی اصلاحات و همگرایی به واقعیت تبدیل شد و نتیجۀ اعلامشده از سوی کمیسیون انتخابات زیر سوال رفت. بزرگترین دستاورد تیم اصلاحات و همگرایی در نتیجۀ اعتراضهای گسترده به تقلبهای انتخاباتی که پای جامعۀ جهانی و سازمان ملل متحد را نیز وارد قضیه کرد، ابطال نتایجِ اولیه است؛ نتایجی که عملاً از راه مهندسی آرا و تقلبهای گسترده بیرون شده بود و میتوانست به ایجاد حکومتی غیرمشروع و غیرقانونی در کشور منجر شود که برای سالهای طولانی پیامدهای فاجعهبارِ آن پابرجا باشد.
میگویند «خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا میرود دیوار کج». خشت اولِ دیوار کجِ حکومتِ غیرمشروع را آقای کرزی برای نخستینبار با معماری کمیسیونهای تحت فرمانِ خود گذاشت و این سنتِ نامیمون به وسیلۀ دیگران و بازهم با مدیریتِ ارگ در انتخابات سالِ روان پیگیری شد. اعتراض تیم اصلاحات و همگرایی، تنها در محدودۀ انتخابات سال روان و وضعیتِ خود این تیم که بدون شک قربانی تقلب شده بود، باقی نیست. این اعتراض، یک اعتراضِ حقخواهانه به منظور تأمین عدالت در انتخابات به عنوان مهمترین شکلِ انتقال قدرتِ سیاسی بود. به همین دلیل وقتی اعتراض تیم اصلاحات و همگرایی نسبت به تقلبهای انتخاباتی بالا شد، تنها در محدودۀ هوادارانِ آن باقی نماند و باعث ایجاد شوک و نگرانی در لایههای مختلف جامعه و حتا در میان متحدان بینالمللی افغانستان و نهادهای جهانی شد.
تقلبی که در انتخابات افغانستان صورت پذیرفت، یکی از خطرناکترین شکلهای تقلبِ سازمانیافته بود که از نظر محتوا کمتر تفاوتی با یک کودتای نظامی داشت. مهندسی آرا بهوسیلۀ اعضای ارشد کمیسیون انتخابات و آنهم بهصورت سازمان یافته و پیش از برگزاری انتخابات، میتوانست فاجعهیی را رقم زند که برای دموکراسیِ نوپای کشور به عنوان مرگِ زودهنگامِ آن بود. حرکت اعتراضی و بهموقعِ تیم اصلاحات و همگرایی از این منظر اهمیت دارد و به همین دلیل نیز مورد حمایت جامعۀ جهانی و نهادهای بینالمللی قرار گرفت.
وقتی جان کری وزیر خارجۀ امریکا به افغانستان بههدف شکستنِ بنبستِ انتخاباتی وارد شد، در نخستین واکنش به مسأله گفت که انتخابات افغانستان «لنگ در هوا و نامتوزان» بوده است. لنگ در هوا و نامتوازن خوندانِ انتخابات از سوی وزیر خارجۀ امریکا، عملاً میتواند عمق فاجعۀ انتخاباتِ کشور را به نمایش بگذارد. تلاشهای دو روزۀ آقای کری و سازمان ملل متحد برای یافتن روش حلِ مشکل، عمدتاً متمرکز بر برقراری عدالت بود.
وقتی به موارد توافقی میان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در نتیجۀ گفتوگوهای آقای کری توجه شود، بهخوبی میتوان تمایل برای برقراری عدالت را لمس کرد. در توافقهای انجامشده دو بعد از مشکل انتخاباتِ افغانستان مورد توجه قرار گرفته و از نظر فنی و سیاسی تلاش شده است که تیمهای انتخاباتی با یکدیگر همکاری کنند. توافقهای موجود اگر با صداقت و بیطرفی پیگیری شوند، بدون شک به نتیجۀ مطلوب منجر خواهند شد. این توافقها شاملِ تفتیش صد در صدِ آرا تحت نظارت نهادهای بینالمللی با بالاترین معیارهای بینالمللی در کابل است تا در نتیجۀ آن، دولت وحدتِ ملی در کشور بهوجود آید.
بحث دولتِ وحدتِ ملی که از دیرزمانی بهوسیلۀ نخبهگانِ کشور به عنوان راهحل بحرانِ افغانستان مطرح شده، دیده میشود که حالا توجه جامعۀ جهانی را نیز به خود معطوف کرده است. پیش از این، بارها در نشستهای آجندای ملی طرحِ دولت وحدتِ ملی بارها از سوی جناب احمدولی مسعود رییس بنیاد شهید احمدشاه مسعود ـ قهرمان ملی کشور ـ به گونۀ تیوریک بیان شده و موضوعِ ایجاد دولت وحدتِ ملی به عنوان راهحلِ مشکل سیاسیِ کشور مورد توجه قرار گرفته است. آقای مسعود در این نشستها، فهمِ خود از دولت وحدتِ ملی را بر پایۀ اولویتهای سیاسیِ افغانستان با نخبهگان جامعه شریک ساخته و در گسترشِ این مفهوم، دیدگاههای نخبهگان را مورد عنایت قرار داده است. آقای مسعود بارها در نشستهای آجندای ملی تأکید داشته که شرایط افغانستان به گونهیی رقم خورده که بدون ایجاد دولت وحدت ملی نمیتوان به مشکلاتِ جامعه به گونۀ دقیق پاسح گفت. اما نکتهیی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که فهمِ توافقکنندهگانِ مذاکراتِ بنبست انتخابات، چهقدر با فهم آقای مسعود از دولت وحدتِ ملی نزدیکی دارد. چنین به نظر نمیرسد که این دو قرایت در عرضِ هم قرار داشته باشند، ولی بدون تردید در طولِ یکدیگر هم به گونۀ صد در صدی و کامل قرار نمیگیرند.
حالا که شرایط برای تحققِ یک دولت با پایههای وسیع در شکلِ وحدت ملی بهوجود آمده، خوب است که به جوانبِ دیگرِ گفتوگوهای بینالافغانی نیز توجه شود تا بحرانهایی که دامنگیرِ کشور میشوند، همواره پای متحدانِ افغانستان را برای حلِ آنها وارد قضیه نسازند. از قدیم گفتهاند «گرهیی را که با دست میتوان باز کرد، چرا با دندان باز کنیم».
Comments are closed.