گزارشگر:خواجه بشیر احمد انصاری/ 30 سرطان - ۲۹ سرطان ۱۳۹۳
بخش چهاردهم
روزه و سلامتی
جناب داکتر اسدالله شافی، تبصرۀ جالبی به مطلبِ من داشتند که میخواهم آن را در همینجا نشر نمایم. ایشان نگاشتهاند: «…به موضوع مهمی اشاره نمودهاید «رابطۀ طول عمر با خوردن وآشامیدن». از رهگذر دانش پزشکی، وقتی ما از طول عمر یک موجود زنده در شرایط طبیعی بحث میکنیم، در حقیقت از عمر یک حجره (سلول) داریم گفتوگو میکنیم.
یک حجرۀ زنده در حقیقت به یک دستگاه بزرگِ اورگانیزه میماند که به صدها فابریکۀ مختلفِ دیگر را در خود جا داده است و به شکل هماهنگ در حال کار و تولید اند. یکی از این فابریکهها که بهنام «میتوکاندری» یاد میشود، وظیفهاش تولید انرژی است. یعنی آنچه ما بهمصرف میرسانیم، در همین فابریکه به انرژی تبدیل میگردد و در حقیقت این همان انرژیست که ما بهخاطر پیشبرد زندهگی خویش به آن نیاز حتمی داریم.
حالا چیزی که به موضوع ما ربط میگیرد این است: هنگامیکه ما تغذیه میشویم تا انرژی لازم را بهدست آوریم، در حقیقت فعل و انفعال آن در همین فابریکه صورت میگیرد؛ یعنی به هر پیمانهیی که ما بیشتر تغذیه شویم، بههمان پیمانه فابریکۀ نامبرده بیشتر فعالیت کرده و انرژی بیشتری را تولید مینماید. نکتۀ خیلی مهم اینجاست که همانطور که یک فابریکه بیشتر کار و تولید میکند بههمان اندازه مواد زاید نیز تولید و روی هم انباشته میشوند، همین انباشته شدن مواد زایده در داخل حجره است که رفتهرفته سبب کاهش در کیفیت فعالیتِ حجرات گردیده که آن را علایم پیری مینامیم. یعنی پیری مساویست با تولید و انباشته شدن مواد زاید داخل حجرات.
از این گفتهها برمیآید که تغذیۀ کم و متناسب در انباشته شدن مواد زاید نقش بنیادین دارد. پس تغذیۀ کم و متناسب مساویست با طول عُمر بیشتر و با کیفیتتر.»
روزه آن مقدار انرژی بدن را که در روزهای عادی برای هضم مواد غدایی بهکار میرود، صرفه مینماید. زمانی که این نیرو را با نیروی روحانی برخاسته از فضای روزهداری جمع نماییم، تو گویی به منبع بزرگِ انرژی وصل شدهایم. زمانی که «مارتین کورنیکا» در سن هفتاد سالهگی (سال ۱۹۵۵ م) برندۀ مسابقۀ «تورنمنت جنوب غربی تینس» در امریکا اعـلام گردید، مـردم از او پرسـیدند که راز بزرگ این موفقیتِ غیرعادی در چه نهفته بوده است. او پاسخ داد: در روزه.
غذا گاهی بار دوش بدن انسان میشود، و رهایی از آن، رهایی از دردسری بزرگ است. رمضان موسم پاککاری پرزههای پیچیدۀ دستگاه بزرگ جسم و فصل آب کردنِ چربیهای طفیلی و ریشهکن نمودن مواد زاید در بدن میباشد.
امروز هزاران عالم و دانشمند در گوشه و کنار جهان به نگارش هزاران اثر علمی در باب روزه و فواید آن پرداختهاند؛ دانشمندانی که اساساً غیرمسلماناند. روزه را پیوندی است نیرومند با علم و دانش که قرآن کریم در آیت ۱۸۴ سورۀ بقره به این حقیقت اشاره نموده، میفرماید:
«وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
یعنی: اگـر روزه بگیرید، این برایتان بهتر است، اگر شما بدانید.
آری! جـادۀ دانستن و تفکر و اندیشهورزی، به مدرسۀ روزه منتهی میشود.
روزه و ترویج فرهنگ گرسنهگی
یکی از مفاهیمی که در لاشعور گروهی از مسلمانان جا گرفته، تقدیس گرسنهگی و تجلیل از فرهنگ گرسنهگی میباشد که روزه از نظر آنها چیزی جز تمرین گرسنه زیستن نیست.
یکی از تناقضاتی که از دیرزمانی دامنگیر مسلمانان گردیده، در ضرورت خوردن و فضیلت نخوردن بازتاب یافته است. ما از یکسو میبینیم که گرسنهگی در دو مرجع اصیل اسلامی «قرآن و سنت» عذابی بزرگ تلقی میشود. قرآن زمانیکه از نعمتهای خدا برای قریشیان یاد میکند، میفرماید:
[فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ * الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ]
«خدای این خانه را بپرستید که شما را هم از گرسنهگی و هم از ترس نجات داد.»
از دیدگاه قرآن کریم بسط امنیت غذایی و گسترش امنیت اجتماعی، دو رکن اصیل جوامع سعادتمند بهشمار میروند. گرسنهگی بهمانند بیماری و بدامنی و قحطی، یکی از آزمایشهای الهی به حساب میرود که آیۀ ۱۵۷ سورۀ بقره به آن اشاره دارد. آیۀ ۱۲۲ سورۀ نحل از چشیدن لباس گرسنهگی و بیامنی حرف میزند؛ تعبیر بلیغی که خواننده را وامیدارد تا درد گرسنهگی را با تمام حواس خویش بچشد. تعبیری که اشاره به هولناک بودن عذاب گرسنهگی دارد.
همچنان دیده میشود که پیامبر اسلام بهعنوان ترجمان عملی قرآن، پیوسته از گرسنهگی به خدا پناه برده و فقر و گرسنهگی و کفر را در یک ردیف قرار میدهد. در حدیثی که ابوداوود و دیگران روایت نمودهاند میفرماید که «خدایا من از گرسنهگی بهتو پناه میبرم.» اینکه پیامبر اکرم میفرماید، هستند کسانیکه با روزۀشان حاصلی جز گرسنهگی و تشنهگی به دست نمیآورند، میتواند اشاره به مفهوم منفی گرسنهگی داشته باشد. در این زمینه احادیث و شواهد فراوانی میتوان آورد.
آنچه در زندهگی و تعالیم پیامبر اسلام (^) دیده میشود، توصیه به حالتی است که در میان سیری و گرسنهگی وجود دارد. مسلمانها این حالت را چنین تعریف نمودهاند:
«نَحْنُ قَوْمٌ لا نَأکُلُ حَتّى نَجوعَ وَاِذا اَکَلْنا لا نَشْبَع»
یعنی، ما گروهى هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمیخوریم و پیش از آنکه سیر شویم، دست از غذا مىکشیم.
میگویند پس از آنکه ما به خوردن شروع میکنیم، بیست دقیقه طول میکشد تا فرمان سیری از سوی معده برای مغز صادر شود؛ به این مفهوم که مغز انسان دیرتر از سیر شدن اطلاع یافته و احساس سیری در مغز دیرتر بهوجود میآید.
آنچه گفته آمدیم از یکسو، و از سوی دیگر میبینیم که عارفان وارستۀ ما خیلی در فضیلت گرسنهگی گفته و نوشتهاند. مولانا تا جایی در این راه پیش میرود که میگوید:
ایـن دهـان بـستی دهـانـی بـاز شـد
و یا اینکه:
جـوع خود سـلطان داروهـاست هین
جوع در جان نِه، چنین خوارش مَبین
پرسشی که مطرح میشود، این تناقض را چهگونه میتوان حل کرد؟
در مدرسۀ عرفان، گرسنهگی تمرینی است در جهت شکستن بتِ لجامگسیختۀ شهوت. گرسنهگی در ادبیات عرفانی ما، به مفهوم زیر کنترل آوردنِ شکم است که راه را برای کنترل بیشتر نفس هموار میسازد، نه ذات گرسنهگی به مفهوم متداول آن. عارفان میگویند که اسیر بطن، اهل باطن نمیشود. رویکرد آنها در این زمینه رهایی از اسارتِ شکم و اسراف و تلذذ بوده، نه نفی سخن قرآن که میگوید:
«از خـوردنیهـای پاکیزهیی که بـرایتان ارزانی داشـتهایـم نوش جان کنید.»
شیخ اجل سعدی شیرازی معتقد بود که گرسنهگی قوت از پرهیز بستاند و بینوایی عنان از کف تقوا. ما مصداقهای زندۀ این سخن حکیمانۀ سعدی را در جوامع امروزی بهچشم سر میبینیم. او همچنان میگوید:
«اگر قدرت جودست و گر قوت سجود، توانگران را بَه خوشا میسر شود که مال مزکّا پاکیزه دارند و جامه پاک و عرض مصون و دل فارغ، و قوت طاعت در لقمۀ لطیف است و صحت عبادت در کسوت نظیف پیداست که از معدۀ خالی چه قوّت آید وز دست تهی چه مروّت وز پای تشـنه چـه سَیر آید و از دسـت گـرسـنه چه خیر.»
گرسنهگی اساس سیهروزیهای بزرگی در جهان ما به حساب میآید. امروز همین درد گرسنهگی است که افراد و ملتها را در پای دیو سرمایه به زانو در آورده و استقلال و اراده و آزادیشان را سلب نموده است. امروز فریاد معده در برخی از جوامع انسانی، بلندتر از فریاد وجدان آنهاست. گرسنهگی تأثیری بس زیانبار بر سلوک فرد و جامعه نیز دارد. گرسنهگی در تاریخِ ما گاهی به فروختن فرزندانِ دلبندِ گرسنهگان انجامیده است.
رمضان برای این نیست تا خود را آمادۀ گرسنه زیستن نماییم، رمضان برای آن است تا از درد قربانیانِ اهریمن گرسنهگی اطلاع یابیم. رمضان تمرینگاه مبارزه با دیو بد سرشت احتیاج است. رمضان «کمپاین»ی همهگانی برای ایجاد فضای مبارزه با قحطی و گرسنهگی و فقر و بینوایی با همۀ ارکان و ابعاد آن است.
روزه، موسم همدردی با گرسنهگان و مدرسۀ مبارزه با گرسنهگی است، نه زمینهساز ترویج فرهنگ گرسنهگی. تنها با ایستادن روی آتش است که میتوان درد سوختهگان را احساس و در جهت مبارزه با آتشسوزی تلاش کرد.
رمضان و تقویم قمری
مسلمانها بهسان تمدنهای دیگر تاریخ، زمان را بر مبنای دو معیار میسنجند که یکی آفتاب است و دیگرش مهتاب. آفتاب در قرآن به نام «آیت روز» و مهتاب به نام «آیت شب» معرفی شدهاند و مسلمانان عباداتشان را گاهی بر مبنای این میسنجند و زمانی بر بنیاد آن. بهطور مثال، اوقات نمازهای پنجگانه را بر اساس حرکتِ آفتاب تعیین مینمایند و موسم حج را بر بنیاد حرکت مهتاب. در اینمیان رمضان هم با سالنمای شمسی پیوند دارد و هم با تقویم قمری؛ به این معنی که آغاز و انجام روز و شب در ماه رمضان بر مبنای آفتاب است نه مهتاب، اما آغاز ماه را بر اساس حرکت مهتاب اندازهگیری میکنند. در جامعۀ بحرانی ما گروهی این تقویم را نکوهش مینمایند و جمعی آن تقویم را نادیده میانگارند؛ ولی رمضان با هر دو سالنما رابطهیی دوستانه و تکاملی داشته؛ نه طرفدار افتادن سایۀ تقویم شمسی بالای تقویم قـمری مـیباشد و نه هواخواه افتادن سایۀ تقویم قمری بر تقویم شمسی.
پرسش دیگری که مطرح میشود؛ چرا این ماه را بر مبنای سالنمای مهتابی محاسبه میکنند؟ در پاسخ باید گفت که چون تقویم قمری در هر سه سال، ماه رمضان را یک ماه پیش انداخته و رمضان در مدار سال گردش مینماید، به همین لحاظ تعیین رمضان بر بنیاد تقویم قمری ما را کمک مینماید تا هم در موسم گرما تمرین گرسنهگی نماییم و هم در فصل سرما، هم روزهای دراز را تجربه نماییم و هم روزهای کوتاه را. این دوره در ۳۳ سال تکمیل میگردد. به این معنی؛ کسی که در ۱۲ سالگی به روزه گرفتن آغاز نموده است، در سن ۴۵ سالگی خویش، روزهگیری در تمام فصول گرم و سرد و روزهای دراز و کوتاه سال را تجربه نموده است. آری! رمضان مدرسۀ تمرینهای دشوار و سنجیدهشده است.
در رابطه با روزه و حرکتِ مهتاب یک نکتۀ دیگر هم قابل یادآوری است. در احادیث پیامبر اسلام (^) آمده است که روزه گرفتن در «ایام البیض» که همان روزهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ شبهای مهتابی است، فضیلت زیادی دارد که ترمذی و نسائی و ابن حبان آن را در کتابهای حدیث خویش روایت نمودهاند. پرسشی که مطرح میشود؛ چرا روزه در این روزها؟ در پاسخ باید گفت که تنی چند از دانشمندان ساینس در غرب به این باور اند که در این شبها و روزها، سلوک و رفتار انسان دستخوش تغییر میگردد. داکتر گاریان فولد، که برای سیسال تمام مسوول بخش حالتهای اضطراری بیمارستان سینت واینسینت در سیدنی آسترلیا بوده است میگوید که در تمامی دوران وظیفهاش متوجه بوده که بیماران در این روزها حالتی عجیب و غیر عادی داشتهاند. داکتر کریسچن کجوچن از دانشگاه بیسیل که کهنترین دانشگاه در کشور سویس میباشد، با این دانشمند همنظر بوده و میگوید که در این شبها مردم ۲۰% کمتر خواب میکنند. آقای آدم فیزپتریک روانشناس شهر سیدنی میگوید که او تعداد بیماران روانی خویش را بر مبنای حجم مهتاب پیشبینی میکند. به این معنی که به هر اندازهیی که حجم مهتاب بزرگتر باشد، به همان اندازه بیماران بیشتری به او رو میآورند. او میگوید که انسانها در این شب و روز خیلی احساساتی میشوند، روابطشان دچار مشکل میگردد و تماسهایشان با دشواریهایی روبهرو میشود. به گفتۀ او در این مدت مـردم بیشتر نیاز به کمک دارند، چـون نمیتوانند خشم خویش را بهسان روزهای عادی کنترل نمایند. توصیۀ او این است تا مردم آمادۀ چنین وضعی باشند و به اصطلاح ما سر را خم کنند تا توفان بگذرد.
روزه در این روزهـا انسان را کمک خـواهد کرد تا اخلاق روزهداری را مـراعـات نموده، دسـت و زبان و احساساتِ خویش را در کنترل داشـته و تمـرین صـبر و شکیبایی نماید تا آنکـه توفان بگذرد.
من که از استخدام بیجای یافتههای علمی در راه تأیید عقاید و باورهای دینی نفرت دارم و آن را هم به زیان دین میدانم و هم به ضرر دانش، در زمینۀ پذیرش و یا عـدم پذیرش این یافتۀ علمی هم اصـراری ندارم، همینقـدر میگویم کـه مـوضوع را باید بیـشتر کافت و مسـلمانان خود باید به چنین نتایجی دست مییافتند که متأسفانه چنین نیست.
روانشناسی روزه
گناهان و جنایتها در بیشترین حالتها از سستی ارادۀ فرد نشأت میکند؛ چه این اراده برای ارتکاب خشونت باشد یا اعتیاد، قمار، خیانت و یا هر جنایت دیگر. بیارادهگی و شکست در برابر هوای نفس، مقدمۀ همۀ جنایتها شناخته شده است. اگر انسان نتواند بت نفس را بشکند، این کششها او را به سوی هر گناهی میتواند سوق دهد. انسان گنهکار خود را اسیر این غریزهها و انگیزههای نیرومند یافته و قدرتِ حرکت را از دست میدهد. افسردهگی و خودکشی و یا شکار وسوسههای فضیحتبار شدن، نتیجۀ دیگر این بیارادهگی است.
انسان دارای دو قوۀ خیلی نیرومندیست که اساس مصیبتهای فراوانی در جامعه میشود که یکی قوۀ غضبیه است و دیگرش قوۀ شهوانیه. هر که بتواند در لحظات هیجان و فوران، لجام این دو نیرو را در چنگ داشته باشد، یکی از شروط اساسی موفقیت در زندهگی را در دست داشته است.
کنترل نفس و هوا و هوس، قدم نخستین پیروزی در میدان زندهگی است. گروهی تصور میکنند که تمدن غرب شاید بر شانۀ همین خروسمشربان بیارده و بیخاصیتی بنا یافته که در کنار جادهها غنودهاند، بیخبر از اینکه این تمدن محصول کار و عرقِ مردان و زنانِ با اراده و سختکوش بوده است. رمضان، کورس تقویت اراده برای تمامی اعضای جامعه است. هر روزهداری در این ماه در برابر جاذبههای غریزه و شهوت مقاومت نموده و این تمرین برای یکماهِ تمام ادامه مییابد. ارسطو میگوید: انسان چیزی جز آنچه مکرراً انجام میدهد نیست و تفوّق در زندهگی بیشتر از آنکه به عملکرد برگردد، به عادت بر میگردد؛ عادتی که میتوان آن را تغییر داد. دانشمندان معتقد اند که برای شکستاندن عادتی حداقل یکماه باید تمرین نمود. آن عده از دانشمندانی که روزه گرفتن را برای امور بهداشتی هم توصیه نمودهاند، چهار تا هفت هفته را در سال سفارش نمودهاند.
Comments are closed.