گزارشگر:احمد عمران/ 27 اسد 1393 - ۲۶ اسد ۱۳۹۳
حزب اسلامی به رهبریِ گلبدین حکمتیار، بهتازهگی به دولتِ آینده چراغ سبز نشان داده که در صورت تحققِ خواستهای این حزب، در کابل دفتر نمایندهگیِ سیاسی باز میکند.
قریبالرحمن سعید، یکی از چهرههای برجستۀ حزب اسلامی گفته است که خروج نیروهای خارجی، عدم امضای پیمان امنیتی با امریکا و اسلامیزه کردنِ دولت، از خواستهای این حزب به شمار میرود که در صورت تحقق، این احتمال وجود دارد که رهبری حزب دست از جنگ بردارد.
این اظهارات در حالی صورت میگیرند که در روزهای اخیر هیأتی به ریاستِ غیرتبهیر از سخنگویان حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، به کابل آمده بود و خواستهای مشابهی را مطرح کرده بود. حداقل گفته میشود که هیأت حزب اسلامی با رهبری تیم تحول و تداوم دیدار داشته و روی برخی مسایل توافقاتی نیز کرده است. هرچند این شایعه در کابل در زمانِ حضور هیأت حزب اسلامی قوت گرفت که احتمالاً با تیم اصلاحات و همگرایی نیز دیدار صورت گرفته است، اما سخنگویان تیم اصلاحات و همگرایی دیدار با هیأت حزب اسلامی را نپذیرفتند.
در همین حال، همایون جریر داماد گلبدین حکمتیار از مدتی به اینسو در کابل حضور دارد و برخی خبرهای تأییدناشده از دید و وادیدهای پشت پردۀ او با برخی رهبران سیاسیِ افغانستان بر سرِ زبانهاست. آقای جریر شخصیتِ مستقل از حزب اسلامیِ خود را حفظ کرده و کمتر گمان برده میشود که به نمایندهگی از این حزب وارد گفتوگوهای سیاسی شود؛ ولی به صورتِ رسمی اگر مذاکرات نداشته باشد، به دلیل تعلقاتِ خانوادهگی میتواند در نشستهای غیر رسمی، مواضع و طرحهای حزب اسلامی را بازتاب دهد.
چند نکته در مورد طرحهای حزب اسلامی که هر از گاهی از زبانِ نمایندهگان ارشدِ آن مطرح میشوند و هم جایگاهِ این حزب در تعاملات سیاسی افغانستان، قابل تأملاند:
۱- خروج نیروهای خارجی از افغانستان که جزوِ خواستهای حزب اسلامی است، موضوعی نیست که یک حزب سیاسی و سازمان در مورد آن تصمیم بگیرد. نیروهای خارجی در یک وضعیت پیچیدۀ سیاسی و امنیتی وارد افغانستان شدهاند و حضور آنها بهنحوی حافظ دستاوردهای سیاسی و اجتماعیِ سالهای پسین در افغانستان بوده است. هرچند نیروهای خارجی بر اساسِ یک قرارداد مشترک میان دو کشور وارد افغانستان نشدهاند، ولی حمایت شورای امنیت سازمان ملل متحد، حضور آنها را قانونمند ساخته است. بحث تداوم حضور و یا خروج نیروهای خارجی، تنها بحثِ افغانستان هم نیست. جناحهای سیاسیِ افغانستان دستکم باید به این نتیجه رسیده باشند که پیش از حضور نیروهای خارجی، چه مشکلاتی در منطقه و جهان وجود داشت و چهگونه نیروهای خارجی مجبور به حمله به افغانستان شدند. حضور و خروج نیروهای خارجی در حال حاضر به مردم افغانستان و دولتی تعلق دارد که باید در نتیجۀ آرای شفاف و عادلانۀ آنها ایجاد شود و یک مسالۀ دلبخواهی و سلیقهیی هم نیست؛ بل با شرایط و وضعیتی پیوند دارد که در افغانستان و منطقه میتواند وجود داشته باشد.
۲- خواست دیگرِ حزب اسلامیِ شاخۀ حکمتیار، عدم امضای پیمان امنیتی با امریکا بهوسیلۀ رییسجمهوری آینده است. آنچه از مواضع دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری میتوان فهمید، این است که هر دو نامزد در مورد امضای توافقنامۀ امنیتی تردید نشان نمیدهند. امضای پیمان امنیتی نیز چیزی نیست که در مورد آن حزب اسلامی تصمیم بگیرد و تعیین تکلیف کند. رییسجمهوری فعلی که امضای آن را نپذیرفت، چهقدر مورد حمایت رسمیِ حزب اسلامی قرار گرفت که رییسجمهوری آینده به اینگونه حمایت دل خوش کند. از جانب دیگر، امضای توافقنامۀ امنیتی نیز در یک نشست کلانِ مردمی مورد توافق قرار گرفته و نامزدانِ ریاست جمهوری با توجه به فیصلۀ مردمی، به امضای آن تمایل نشان دادهاند. آقای کرزی که در حال حاضر افتخارِ عدم امضای توافقنامۀ امنیتی را به خود اختصاص داده، در تضاد با تصمیمِ مردم این کار را کرده است. در این مورد نیز مردم افغانستان باید تصمیم بگیرند و این موضوعی است که بازهم به شرایط و وضعیتِ امنیتی و سیاسیِ افغانستان در آینده تعلق دارد.
۳- خواست دیگر حزب اسلامی، به مسالۀ ارزشهای نظام برمیگردد. حزب اسلامی میخواهد که نظام اسلامی شود. پرسشِ اصلی این است که هنوز این حزب تعریف روشنی از این خواست مطرح نکرده است. زیرا تا آنجا که مشخص است و از نام، قانون اساسی و دیگر ارزشهای نظامِ فعلی فهمیده میشود، این نظام، نظامی ارزشمحور و متکی بر اساساتِ اسلامی است و در این رابطه ـ به جز از افراطگرایان ـ کشورها و گروههای سیاسی متفقالقولاند. حالا اینکه حزب اسلامی چه نوع نظامی را اراده میکند، باید آن را به صورتِ مکتوب مطرح سازد و نه با کلیگوییهایی که چاشنی اهانت و توهین به مردمِ افغانستان و جناحهای دخیل در نظام فعلی را به همراه دارد.
۴- و اما نکتۀ آخر در مورد جایگاه حزب اسلامی در تعاملات فعلی و آیندۀ سیاسی و امنیتیِ افغانستان است. حزب اسلامی شاخۀ حکمتیار، هنوز در خواب جنگِ سرد بهسر میبرد و فکر میکند که از همان جایگاه و پایگاهی برخوردار است که در زمان جنگ با شوروی سابق برخوردار بود. آقای حکمتیار فراموش کرده است که افغانستانِ امروز با افغانستانِ آن زمان کاملاً فرق کرده است. امروز خواستها و مطالبات سیاسی مردم، چیزهای دیگری است و بر اساسِ این خواستها و مطالبات، اولویتها نیز دگرگون شدهاند. همین حالا حزب اسلامی به چندین شاخه تقسیم شده و گمان نمیرود که این تقسیم شدنها، بر وفقِ مرادِ رهبریِ آن بوده باشد. برخی رهبران حزب اسلامی با درک شرایط جدید سیاسی در جهان تلاش کردهاند که در گفتمان سیاسیِ خود تغییرات وارد کنند و از پایگاه عقلانیتِ معاصر به سراغ تحولاتِ ملی و جهانی بروند. این موضعگیریها را حتا در انتخاباتِ اخیرِ ریاستجمهوریِ کشور نیز بهروشنی شاهد بودیم.
Comments are closed.