گزارشگر:2 سنبله 1393 - ۰۱ سنبله ۱۳۹۳
بخش دوم و پایانی
نویسنده : Phanish Puranam
مترجم: مریم رضایی
یادگیری از شکست، موفقیت است
وقتی این مدل را انتخاب کردیم تا بدانیم چه پیش میآید، به این نتیجه رسیدیم که این پدیده دو دلیل اصلی دارد. اول اینکه اجرای بد استراتژی باعث میشود شرکتها نتوانند از شکست یا موفقیتِ خود درس بگیرند. وقتی یک استراتژی منجر به نتایج نامطلوبی میشود، مدیران از کجا باید بفهمند که مشکل از خود استراتژی بوده یا نقص در اجرای آن؟ اگر نتیجه خوب باشد، چهگونه باید فهمید که در واقع خود استراتژی خوب بوده است؟ این مسایل میتواند مدیران را به سوی تصمیم گیری نادرست تحت تأثیر نتیجۀ کار سوق دهد.
دوم، سازمان به طور کلی از انحرافاتی که از استراتژی فعلی به وجود میآید، به استراتژیهای بهتری دست مییابد و از آن منتفع میشود. این انحرافها اگر از نقطۀ مشخصی فراتر روند، مخرب خواهند بود، چون نمی گذارند سازمان ارزش استراتژیهای خوب را استخراج کند. هر گونه شکاف ارتباطی بین مدیران و کارمندان به طور خودکار عامل واگرایی است و تلاشهای مدیران ارشد برای یافتن استراتژی های جدید نیز در طول زمان انحرافاتی به وجود میآورد. فراتر از همۀ اینها، انحرافاتی که در نتیجۀ اجرای نادرست به وجود میآیند، در نهایت به حوزه مخربی کشیده میشوند.
آنچه میبینید، همان است که بهدست میآورید
نتایج بهدستآمده همچنین نشان میدهد که شرکتها نه تنها باید اجرای استراتژیک را توسعه دهند، بلکه باید سنجش دقیقتری از اثربخشیِ این اجرا داشته باشند. در واقع، مدیرانی که اثربخشی اجرای استراتژی را به طور دقیق میسنجند و تفسیر میکنند، بیش از سخنورانِ خوشزبانی که میدانند چهگونه با آن استراتژی ارتباط برقرار کنند، ارزش دارند. چرا؟! استراتژییی که با آن ارتباط برقرار میشود، ممکن است بهترین استراتژی نباشد؛ هرچند که انحرافاتِ ناشی از تعبیر غلط آنهم میتواند، بیضرر باشد. اما مدیری که هوشیار نباشد، ممکن است در جهتگیریها یا واقعیتهای غلط در مورد اقدامات صورت گرفته برای ادارۀ عملکرد فعلی، نقش داشته باشد. در واقع، مدیرانی که چشمان تیزبین دارند و میزان اثربخشی اجرای استراتژی را میسنجند، به شرکتهای خود کمک میکنند که بر نوآوری حاصل از اکتشاف پایین به بالا سرمایهگذاری کنند.
اجرای استراتژی و نوآوری
مدیران به طور غیرارادی میدانند که اجرای خوبِ یک استراتژی بسیار مهم است، اما اغلب فکر میکنند اگر خود استراتژی خوب باشد، اجرا هم خوب میشود. تحقیق ما قویاً نشان میدهد پولی که صرف توسعۀ اجرای یک استراتژی میشود، نه تنها یک اقدام استندرد از سوی شرکتها است، بلکه میتواند یک سرمایهگذاری نوآورانه در نظر گرفته شود. در این صورت، اجرای استراتژی در واقع مهمتر از شکلدهی آن است.
منبع: Knowledge INSEAD
Comments are closed.