اشتباه مرگ‌بار؛ دیروز توسط ارگ و امروز توسط امریکایی‌ها!

گزارشگر:5 سنبله 1393 - ۰۴ سنبله ۱۳۹۳

ناامنی‌های روزافزون، بی‌ثباتی و طولانی شدنِ انتخاباتی که برای ملت و مردمِ ما نه‌تنها ناامیدکننده بلکه در سطحِ بین‌المللی آثار و پیامدهای بدی برای افغانستان داشته است، همه و همه دست به دستِ هم داده‌اند تا ما با فرارِ مغزها و سرمایه‌ها از این دیار، نیازمند سرمایه‌های فکری و اقتصادی شویم. به هر طرف که می‌نگری، نوعی ناامیدی و یأسِ خانمان‌برانداز در چشم‌ها موج می‌زند و به‌خصوص نسل جوانِ ما برای برون‌رفت mnandegar-3از فشارها و مشکلاتی که فضای متشنج و ناامن و بی‌ثباتِ کشور بر آن‌ها وارد کرده است، در صدد گریختن به گوشه‌یی امن از این جهانِ پهناور هستند.

گفته می‌شود که دشمن شماره‌یکِ افغانستان و آرامش افغانستانی‌ها، تروریسم، طالبان، القاعده و دیگر دهشت‌افکنانی هستند که خواب‌وخوراکِ خوش و شیرین را بر مردمِ ما حرام کرده‌اند؛ اما عجب این‌که معضل طالبان، این دشمن شناخته‌شدۀ مردم ما، نه تنها در طولِ بیش از یک دهه بسیج بین‌المللی از میان نرفته است، بلکه روز به روز شاهد گسترش عمقِ فاجعه و گسترۀ بحران‌ها از این ناحیه هستیم.
تقسیم شدن طالبان به افغانستانی و پاکستانی در این‌میان قضیه را بغرنج‌تر ساخته است و تفکیک میانِ این دو، نوعی سردرگمی را به همراه آورده است. طالبانِ افغانستانی و پاکستانی!!… کدام بهتر است و کدام را امیدِ بازگشت است و می‌توان مشکل را با مذاکره و مصالحه نه با زبان گلوله و ادبیاتِ خشونت و خون با آن‌‌ها حل کرد؟ از این‌هم گامی به عقب‌تر، این پرسش مطرح است که طالبانِ پاکستانی در افغانستان چه می‌کنند و کارکردهای آنان در خود پاکستان چه بوده است؟ نقطۀ مشترکی که طالبانِ افغانستانی و پاکستانی را به هم گره زده، چیست؟ و یا در کل می‌توان ادعا کرد که این تفکیک و این نام نهادن، از پایه مخدوش است هر دو گروه با نام‌های مختلف اما با یک مکانیزم و برای اهدافِ مشترک فعالیت می‌کنند؟
شاید یکی از سودهایی که در طولِ این مدت از این شاخه شاخه شدن‌ها و نام گرفتن‌ها نصیبِ طالبان شده است، بحث رهاییِ آن‌ها از زندان‌های امریکایی‌ها و افغانستانی‌ها باشد. همه‌گان شاهد تلاش‌های دولت به‌خصوص شخصِ رییس‌جمهور کرزی برای رهایی طالبانِ افغانستانی از بند و زندان بوده‌ایم؛ همان استراتژی غلط و ناکارآمدی که با چراغ سبز نشان دادن به طالبان و کرنش و نرمی به خرج دادن به آن‌ها، و آزادی آن‌ها از زندان به امید اصلاح و بازگشت به دامان ملت، ادامه یافته و تا امروز هیچ نتیجه‌یی نداشته جز افزایش ناامنی‌ها و به مخاطره افتادنِ بیشترِ جان و مالِ این ملت از سوی کسانی که از بند رها شده‌اند و دوباره به جبهه‌های جنگ علیه این ملت بازگشته‌اند.
رییس جمهور کرزی گروهی را به نام طالبان افغانستانی، برادران ناراضی نام نهاد و تمام تلاشِ خود را به خرج داد که این برادرانِ ناراضی هر کجا که هستند، چه در بند و چه در خارج از بند، راضی و پروار و راحت باشند و برای بیرون آوردنِ آنانی که در بند هستند، با امریکایی‌ها به مذاکره نشست و زمینه را برای رهاییِ ده‌ها تن از سرانِ آن‌ها که در زندان بودند، مساعد ساخت. اما اکنون که امریکایی‌ها چند تن از طالبانِ پاکستانی را از بند رها کرده‌اند، همین طالب‌دوستان، علم مخالفت بلند کرده‌اند و بحثِ این‌که «چه تضمینی‌ست که این طالبان به جبهه‌های جنگ علیه ملتِ افغانستان و آرامش و ثباتِ این کشور بازنگردند؟» سوال خوبی‌ست و باید به آن‌ بدون شک پاسخ گفته شود. اما نکتۀ قابل توجه این است که وقتی ده‌ها طالبِ افغانستانی از بند و زندانِ بگرام آزاد می‌شدند، چرا این نگرانی‌ها مد نظر قرار نگرفت و هیچ این سوال مطرح نشد که چه تضمینی‌ست که این طالبان یک بار دیگر جان و آرامش مردمِ ما را تهدید نکنند؟
گذشتِ زمان به اثبات رساند که آزادی هر طالب، افغانستان و صلح و ثبات در آن را قدمی به عقب رانده و فضا را متشنج‌تر و ناآرام‌تر ساخته است. این که بی‌ثباتی در فضای سیاسی کشور چه آثاری داشته، شاید روشن‌ترین و واضح‌ترین اثر آن، هرچه فقیرتر شدنِ مردم و هر چه بی‌ثبات‌تر شدنِ فضای سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشور بوده است. و باید دید که این بی‌ثباتی و این بحران‌سازی‌ها بیشتر به نفع چه کسانی است که هرگز تحملِ حضور یک افغانستانِ با ثبات و مترقی ر ا ندارند. به نظر می‌رسد دست‌های پنهانی در کار است که فضا را هم ناامن بسازند و هم این ناامنی را عمیق‌تر و تکان‌دهنده‌تر از واقع حتا جلوه دهند تا با ترسی که در ذهن و قلب مردم ایجاد می‌کنند، با هر امیدی که می‌کشند و از بین می‌برند، فرصت‌ها برای داشتن و ساختنِ افغانستانی آرام و باثبات را از بین ببرند. و روزی که امیدها از میان برود و اراده‌ها برای ساختن و آباد کردن بمیرد، هیچ کمکِ مادی و نظامی حتا اگر ارزشی معادل میلیاردها دالر داشته باشد، نخواهد توانست این اضطراب و آشفته‌گی را از میان ببرد.
آن‌چه امروز می‌تواند راه‌گشا باشد این است که مردمِ ما خواهانِ شفافیت در سیاست‌گذاری‌ها و دوست و دشمن اختیار کردن‌ها هستند و باید به این خواست و ارادۀ مردم احترام گذاشته شود و طالبان چه از نوع پاکستانی و چه از دستۀ افغانستانی، به عنوان کسانی که خون مردمِ ما را ریخته‌اند و با ثبات و صلح در کشور دشمنی نشان داده‌اند، باید مورد خشم و مجازات قرار بگیرند، نه این‌که رها شوند و برای توجیه این رها شدن دلیل‌تراشی شود!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.