گزارشگر:احمــد عمران/ 29 سنبله 1393 - ۲۸ سنبله ۱۳۹۳
به دنبال بنبستِ تازۀ بهوجود آمده در روند گفتوگوهای سیاسی میان تیمهای انتخاباتی، ارگ ریاستجمهوری آغاز به یک رشته اقدامهای ظاهراً مصلحتجویانه به هدفِ نزدیک کردنِ دیدگاهها کرده است؛ اقدامهایی که هرچند در ظاهرِ امر نشان از حُسن نیتِ آقای کرزی برای بهبود وضعیت دارند، اما در واقعیت هیچ انگیزۀ خیرخواهانهیی را دنبال نمیکنند.
آقای کرزی از آن جایی که در هیچ یک از اقدامهای خود تا به حال برای خیرِ کشور عمل نکرده، این بار نیز توقع نمیرود که بتواند مصدر خیری برای کشورِ در حالِ بحران شود. نشستهای فرمایشی و تشریفاتی از نوع آنچه که آقای کرزی برگزار میکند، به هیچ صورت نمیتوانند راهحل بنیادی و قاطع در مورد بنبستِ بهوجود آمدۀ انتخاباتی ارایه کنند.
نشستهایی از این دست که با کلیگوییهای بزرگمنشانه برگزار میشوند، صرفاً به درد اهدافِ سیاسیِ آقای کرزی میخورند که میخواهد نشان دهد نسبت به وضعیتِ موجود نگران است. داکتر عبدالله عبدالله نامزد ریاستجمهوری کشور پس از برگشت از یکی از نشستهای ارگ ریاستجمهوری به دوستی گفته است که: «من ندانستم این نشست برای چه منظور برگزار شد و آقای کرزی چه میگفت». اما این دوست به آقای عبدالله میگوید که آقای کرزی از برگزاری این نشست تنها یک هدف داشته که به آن رسیده، و آن هدف عبارت است از اینکه در رسانهها نشان دهد که با نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری نشست و برخاست دارد، نگران وضعیت است و تلاش دارد که کشور را از آنچه که بحران انتخابات به آن نام میدهند، نجات بخشد.
این برداشت از اقدامهای رییسجمهور کرزی برای پایان بخشیدن به بحران انتخاباتی، کاملاً با نیاتِ او همخوانی دارد و هر برداشتی غیر از این میتواند خلاف واقع باشد. آقای کرزی هم میداند که از چنین نشستهایی نمیتوان انتظار حل بحرانی را داشت که خود عامل اصلیِ آن است، ورنه تلاش نمیکرد که چنین نشستهایی برگزار شود.
اگر آقای کرزی ذرهیی نسبت به سرنوشت و آیندۀ کشور نگران میبود، کاری نمیکرد که انتخابات افغانستان به بزرگترین بدنامیِ آن تبدیل شود و مقامهای کشورهای قدرتمند در آن دخالت کنند. آقای کرزی از نخستین روزهای آغاز کارِ انتخابات ریاستجمهوری از یکسال به اینسو به گونۀ نظاممند و برنامهریزیشده در اخلالِ آن تلاش ورزیده و اگر واقعبینانه به مسایل توجه شود، تا به امروز در هدفهای خود موفق بوده است. آقای کرزی در آغاز ثبت نام، با طویل کردن فهرست نامزدان عملاً برنامۀ بحران را چید و در مراحل بعدی، گام به گام آن را مدیریت کرد. و زمانی که بحث بحران انتخابات در دور دوم انتخابات مطرح شد، بدون آنکه نشان دهد نگران وضعیت است، آرام در ارگ نشست و نظارهگرِ بیتفاوتِ رویدادهایی شد که میتوانستند کشور را به سوی خطرِ بزرگِ رو در روییهای نظامی بکشانند. آقای کرزی همۀ اینها را خاموشانه نگاه کرد و هیچ سخنی از تفاهم و حل بحران مطرح نکرد. وقتی که پای جامعۀ جهانی وارد قضیه شد، با نیش و کنایه آغاز به انتقاد کرد و با زیرکی رشتۀ اقدامهایی را روی دست گرفت که منجر به عدم رسیدن به یک توافق همهجانبه میان تیمهای انتخاباتی شد.
آقای کرزی مدیر اصلیِ بحران انتخابات بوده و حالا نیز به عنوان عامل اصلیِ مشکلات عمل میکند. کارنامۀ آقای کرزی در انتخابات سال ۱۳۹۳ روشنتر و آشکارتر از آن است که بخواهیم به حدس و گمان متوسل شویم. هر جا که بر سر راه انتخابات مشکلاتی اعم از تقلبهای گسترده و سازمانیافته و شکاف بیاعتمادیهای مزمن بروز کرده، بدون تردید میتوان رد پای آقای کرزی و اطرافیانِ او را تشخیص داد.
انتخابات افغانستان به دلیل عدم واقعگرایی تیمهای انتخاباتی به چنین حال و روزی دچار نشده، بل دلیل اصلیِ آن وضیعتیست که آقای کرزی آن را خلق کرده است. آقای کرزی هرگز نمیخواهد چنین چیزهایی اتفاق بیفتد:
۱) به هیچ صورت تمایل ندارد که یک نامزدِ پیروز در انتخابات وجود داشته باشد. اگر چنین میبود، انتخابات به دور دوم نمیرفت و نامزد پیروز آن مشخص بود.
۲) به هیچ وجه نمیخواهد که تیمهای انتخاباتی در میان خود به نتیجه برسند و بر مبنای طرح توافقشده، دولت وحدتِ ملی در کشور تشکیل دهند.
۳) به هیچ عنوان نمیخواهد که زمام کشور را به فردی تحویل دهد که از طریق انتخاباتِ مشروع به صحنۀ قدرت آمده است.
۴) به هیچ صورت حاضر نیست که کشور را به تیمی تحویل دهد که ارادۀ برخورد جدی با گذشته را دارد.
۵) هرگز نمیخواهد بدون ایجاد هرج و مرجِ سیاسی و نظامی از اریکۀ قدرت کنار رود.
اینها و شاید بیشتر از اینها برخی از اهدافی باشند که آقای کرزی در انتخابات سالِ روان مدیریت کرده و بحران آفریده است. حالا چهگونه از چنین فردی میتوان انتظار برد که بیاید و در جهت رفع بنبست و بحران، اقدامهای خیرخواهانه انجام دهد؟… چنین خواستی از آقای کرزی نه تنها اشتباه است که حتا بلاهتِ محض به شمار میرود.
در پایان میخواهم به گونۀ بسیار واضح چند پیشنهاد صادقانه برای تیم اصلاحات و همگرایی به عنوان قربانیِ وضعیت داشته باشم. در اینکه تیم اصلاحات و همگرایی قربانی وضعیت بوده، هرگز نمیتوان تردید کرد؛ ولی این تیم به همان اندازه اشتباهاتِ جبرانناپذیر نیز انجام داده است. اشتباه بزرگِ این تیم در سادهگیِ کودکانه و خوشباوریِ سیاسیِ آن بوده است. این تیم به صورتِ جبرانناپذیری فریبِ پیشنهادهای ارگ ریاست جمهوری برای شرکت در گفتوگوهای بیحاصلِ انتخاباتی در محوریتِ آقای کرزی را خورد. حالا اما هرچند بسیار دیر شده، ولی میتوان دستکم خود را برائت تاریخی داد و از مشکلاتِ بعدی جلوگیری کرد به این ترتیب که:
۱- تیم اصلاحات و همگرایی از اینپس در هیچ نشست و گفتوگویی در رابطه با مسایل انتخابات شرکت نورزد؛
۲- پیشنهادها و خطوط قرمزِ خود را به گونۀ نوشتاری اعلام کند و در اختیار طرفهای مختلف قرار دهد؛
۳- گفتوگوهای سیاسی میان دو تیم را همچنان به حالِ تعلیق نگه دارد و تنها شرط آن، امضای توافقنامه باشد؛
۴- از اشتباهاتِ گذشته درس بگیرد و فریب چربزبانیهای عدهیی طماعِ قدرت و شهرت را نخورد.
Comments are closed.