گزارشگر:محمداکرام اندیشمند ۱ میزان ۱۳۹۳
حامد کرزی که هفتۀ آینده قدرت سیاسی را به جانشین خود منتقل میسازد، یکی از نادرترین و کمنظیرترین زمامداران سیاستباز اما بردبار در بازیهای پیچیدۀ سیاسی افغانستان شمرده میشود و به همان حد، یکی از ضعیفترین سیاستمداران و حاکمان تاریخ معاصر افغانستان در مدیریتِ نظام سیاسی و دولتی است.
کرزی در حالی زمامداری و ریاست جمهوری را پس از سیزده سال ترک میکند که یکی از فاسدترین دولتهای جهان را برای زمامداران و دولتِ پس از خود به میراث میگذارد.
احراز قدرت در فضای بیقدرتی:
حامد کرزی در قوس ۱۳۸۰(دسمبر۲۰۰۱) از ارزگان و قندهار با پرواز یک هواپیمای نظامی امریکا پس از آنکه در اجلاس بن بریاست ادارۀ موقت تعین شد، وارد فرودگاه بگرام گردید. کرزی هیچ محافظ مسلح از ارزگان و قندهار با خود نداشت و همچون یک آدم سادۀ دهاتی با پتوی که اطراف بدنش پیچیده بود، در فرودگاه بگرام با محمدقسیم فهیم، محمدیونس قانونی و …. که به استقبالش صف کشیده بودند، مصافحه کرد. جانشین احمدشاه مسعود برای حفاظت وی قطعۀ محافظان احمدشاه مسعود به نام قطعۀ کماندو را به نگهداریاش گماشت.
وقتی حامد کرزی در اول جدی ۱۳۸۰ (۲۲ دسمبر ۲۰۰۱) قدرت را از استاد برهانالدین ربانی رییس دولت اسلامی تسلیم شد، در انحصار رهبران و فرماندهان جبهه مخالف طالبان قرار داشت و در همه چیز دست نگر آنها بود.
جانشینان احمدشاه مسعود که پایتخت را در کنترول خود داشتند و در توهم ایجاد رابطۀ نزدیک با امریکاییها به سر میبردند، حامدکرزی را در ریاست دولت که فاقد قدرت نظامی و تجربۀ رهبری در دولت میپنداشتند، شریک و متحد دایمی خود در حکومت میشمردند و حتا با او در صدد تشکیل حزب سیاسی مشترک بودند تا بقای خود را در قدرت تضمین کنند. اما کرزی تضعیف و راندن آنها را از انحصار نظامی و سیاسی قدرت در پایتخت مستلزم مشروعیت و مقبولیت حکومت خویش در سطح داخلی و بینالمللی تلقی میکرد.
گزینش کرزی به ریاست حکومت مؤقت و یا رهبری دولت برای امریکاییها و انگلیسها و پاکستان به هویت پشتونی وی بر میگشت تا هم جامعه پشتون و هم طالبان از انتقال و تفویض رهبری دولت به پشتونها راضی و قانع شوند. اما موقعییت حامد کرزی در دورۀ مؤقت، او را بیشتر دست نشاندۀ فرماندهان جبهۀ مخالف طالبان و نیروهای امریکایی و غربی وانمود میکرد.
از زیردستی تا زبردستی در کرسی زمامداری:
کرزی که در واقع زمام داری خود را از حالت زیر دستی و دستنگری به جبهۀ متحد به خصوص جانشینان احمدشاه مسعود آغاز کرد، تدریجاً موقعییت خود را تغییر داد و به زمامدار زبردست در کرسی اقتدار تبدیل شد. او نه تنها فرماندهان جبهۀ مخالف طالبان را از میدان قدرت به زیر کشید، بلکه بسیاری از رهبران تنظیمهای اسلامی- جهادی را در حیطۀ نفوذ خود قرار داد و عملکرد آنها را مهار کرد.
حامدکرزی در دورۀ انتقالی، اقتدار نظامی و سیاسی جبهه متحد به خصوص جانشینان احمدشاه مسعود را تضعیف کرد و در لویه جرگه قانون اساسی عنان و کنترول امور و تحولات سیاسی را به دست گرفت. او قانون اساسی را مطابق تمایل و خواست خود مبنی بر نظام ریاستی متمرکز و مقتدر، تدوین و تصویب کرد. در اولین دور ریاست جمهوری خود محمد قسیم فهیم را از معاونیت و وزارت دفاع کنار زد. اندکی بعد به عزل داکتر عبدالله از وزارت خارجه پرداخت. در حالی که استاد ربانی رهبر جمعیت اسلامی در دور اول ریاست جمهوری حمایت خود را از نامزدی کرزی اعلان کرد و درحالی که رییسجمهور کرزی احمدضیا مسعود را به جای محمدقسیم فهیم معاون اول خود برگزید، اما در این دور هیچ فرد مورد نظر آنها را وارد کابینه نساخت.
مؤفقیت و مهارت دیگر رییسجمهور کرزی در تضعیف جبهۀ مخالف طالبان، به خصوص تضعیف جمعیت اسلامی، جداسازی و تجزیه در درون آنها بود. در سایۀ این سیاست، شمالی در برابر پنجشیر قرار گرفت، اسماعیل خان از حکومت هرات برکنار شد و افراد زیادی در درون جمعیت با ادعای رهبری و گروههای متعدد به وجود آمد. بسیاری از این افراد و گروههای متشتت جمعیت اسلامی و جبهه پیشین مخالف طالبان در تحت نفوذ رییسجمهور کرزی قرار گرفتند و در دسترسی به کرسیهای دولتی دست نگر او شدند.
هرچند از میان تمام رهبران تنظیمهای جهادی، گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی در بیرون از حکومت کرزی و در مخالفت با او قرار گرفت، اما رییسجمهور کرزی اکثریت قوماندانان و اعضای شورای اجرایی حزب مذکور را وارد حکومت ساخت و حزب اسلامی را جدا از رهبری حکمتیار در کابل شکل داد.
رییسجمهور کرزی در دور دوم ریاست جمهوری با مؤفقیتِ بیشتر عمل کرد. او رهبران احزاب را در کنترول خود آورد، بدون آنکه به آنها امتیاز قابل ملاحظه دهد. وی استاد برهان الدین ربانی رهبرجمعیت اسلامی که اقتدار سیاسی او را با حمایت از دکتر عبدالله به چالش کشاند، پس از انتخابات در جهت استحکام پایههای قدرت خود به کار گرفت به حدی که او را در این جهت قربانی کرد. حمایت عبدالرشید دوستم و حاجی محمد محقق را در دومین انتخابات ریاستجمهوری به دست آورد، اما پس از پیروزی در انتخابات خواستهای آنها را علیرغم تعهدات کتبی برآورده نساخت.
رییسجمهور کرزی در صدد جذب طالبان به دولت و صلح با آنها برآمد. او در تمام دورههای متوالی حکومتش تلاش کرد تا اعتماد طالبان را جلب کند. او طالبان را پیوسته برادر میخواند و آنها را فرزندان افغانستان خطاب میکرد. اما طالبان در تمام سالهای حکومت کرزی، او را وابسته و دست نشاندۀ امریکا میپنداشتند و به تمام خواستهای وی پاسخ منفی ارایه میکردند. علیرغم آن، رییس جمهور کرزی مؤفق شد با برخی از رهبران و فرماندهان طالبان رابطه ایجاد کند.
سیاستباز پیروز و سیاستمدار ناتوان:
حامدکرزی در بازیهای سیاسی و مهار افراد و گروههای مختلف مدعی قدرت از زوایای سیاسی، مذهبی، قومی و زبانی در افغانستان یکی از زمامداران مؤفق بود؛ اما در ایجاد دولت و حکومت موثر و پاسخگو و مدیریت سالم، با ضعف و ناکامی نمایان شد. ترویج و گسترش رشوت، تبعیض قومی، مذهبی و زبانی، بیعدالتی، نیپوتیزم (خویش خواری) و غارتگری در سالهای ریاست او بر دولت بیشتر از هر دولت در تاریخ معاصر افغانستان است. دولتِ تحت ریاست وی مبتنی بر ارزیابی سازمان شفافیت بینالمللی (Transparency International) در میان بیش از ۱۷۴کشور، و در کنار سومالیا و کوریای شمالی در صدر فاسدترین حکومتها قرار گرفت.
عمق وگستردهگی فساد در دولتِ تحت ریاست رییسجمهور کرزی از پژوهش مشترک سازمان ملل متحد و اداره عالی مبارزه با فساد اداری افغانستان در پایان سال۲۰۱۲عیسوی(۱۳۹۱)آشکار میشود که آمار پرداخت رشوت مردم به نهادهای دولتی چهار میلیارد دالر بود. پرداخت رشوت در این سال چهل درصد بیشتر از سال ۲۰۰۹ عیسوی افزایش داشت. و میزان پرداخت رشوت در سال ۲۰۰۹دو برابر سال ۲۰۰۶عیسوی بود. مقدار پول رشوت از یک ملیارد دالر در سال۲۰۰۶به ۲،۵ملیارد دالر در سال ۲۰۱۰و به چهار ملیارد دالر در سال۲۰۱۲افزایش یافت.
بازی با دموکراسی:
یکی از بازیهای کرزی در سیاست بازیهای او، بازی با دموکراسی بود. در حالی که کرزی ظاهراً از زمام داران مامور دموکراسی در افغانستان شمرده میشد و از نام و آدرس دموکراسی در پروسۀ انتخابات به ریاست جمهوری افغانستان رسید، اما در عمل، راه را به روی دموکراسی بست.
از نشانههای بسیار خوب دوران کرزی برای دموکراسی در افغانستان، آزادی بیان و مطبوعات و تدویر انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری بود. اما تبعات و ثمرۀ آزادی بیان که در کشورهای دارای نظام دموکراسی، اثرگذاری عمیق و گسترده بروی سلامت و پاسخگویی اداره و مدیریت دولت است، در دولتِ تحت ریاست کرزی به ظهور نرسید. انتخابات که در تمام دورهها و مراحلش همراه با جعل و تقلب برگزار شد و نهادهای برگزار کنندۀ آن خود، در نقش جعل کاران و متقلبین انتخاباتی به ویژه در انتخابات اخیر ظاهر شدند.
حامدکرزی در واقع و در عمل، به دموکراسی و ارزشها و روشهای آن وقعی نگذاشت. او خود را در نقش شاه، و احزاب سیاسی، نهادهای مدنی و رهبران و شخصیتهای سیاسی جامعه را در نقش خوانین و «مُشران» (بزرگان)جامعۀ سنتی قبیلهیی میدید و با شیوۀ ارباب رعیتی، در سیاست، اداره و مدیریت کشور عمل میکرد. از این جهت وی به تقویت احزاب سیاسی اعتنایی نکرد و اعتقادی به آن نداشت. در سایۀ چنین بیاعتنایی و بی باوری، قانون انتخابات نه با سیستم تناسبی و حتی مختلط، بلکه با نظام اکثریتی، تدوین و تصویب شد تا از نقش و تقویت احزاب سیاسی در افغانستان جلوگیری شود و جامعه، همچنان سنتی، ارباب رعیتی و قبیلهیی باقی بماند. آخرین نقش کرزی در این مورد در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و میانجگیری او با امضای توافق نامۀ سیاسی میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی نمایش یافت.
Comments are closed.