احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران/ 27 میزان 1393 - ۲۶ میزان ۱۳۹۳
جامعه شناسی، علم مطالعه جامعه و سازو کارهای آن است. این علم کمک میکند اتفاقاتی را که در حول و حوش ما در جامعه میافتد، بهتر بشناسیم و درک کنیم. جامعه شناسی کمک میکند که نسبت به فرضیهها و بدیهیات به دیدۀ شک بنگریم و صحت و سقم آنها را از راه مطالعه و تحقیق به اثبات برسانیم و اگر درست نباشند بر آنها مُهر ابطال بزنیم.
رهبران سیاسی گاهی حرفهای میزنند که احتمالاً خوشآیند مردم واقع میشوند. آنها به گونۀ عمدی چنین حرفهایی را حتا اگر بنیاد علمی و اثباتی نداشته باشد، بیان میکنند تا در دلهای مردم جا باز کنند. پوپولیسم به عنوان اصلیترین دشمن دموکراسی از همین جا آغاز میشود. رهبران پوپولستیک حرفها و سخنانی میزنند که طرف توجه مردم واقع شود، به عبارۀ دیگر این افراد با سخنان پُر جاذبه و مورد علاقۀ مردم آنها به گونهیی میفریبند.
در روز بزرگداشت از روز جهانی آموزگار اشرف غنی احمدزی رییس جمهوری افغانستان با رفتن به لیسۀ امانی این روز را به معلمان افغانستان تبریک گفت. او به معلمان کشور وعده داد که در زندهگیشان تغییرات وارد میسازد و این از تعهدات حکومت وحدت ملی است. او گفت که حالا زمان تغییر فرا رسیده و همه خود را باید آمادۀ تغییر سازند. آقای احمدزی در این سخنرانی به طالبان نیز اشارهیی داشت و از آنها خواست که دست از جنگ و کشتار بردارند. آقای احمدزی از طالبان خواست که مانع تحصیل و آموزش دختران نشوند. او گفت که یک دختر تحصیل کرده پنج نسل بعدی خانواده خود را میتواند تغییر دهد.
برای اثبات این فرضیه آقای احمدزی گفت که اگر میخواهید ثبوت آن را ببیند به « من نگاه کنید». رییس جمهوری افغانستان برای اثبات فرضیه «یک دختر تحصیل کرده میتواند پنج نسل بعدی را تغییر دهد» مادر بزرگ خود را که در هند بریتانوی تحصیل کرده، مثال داد. شاهد چنین مثالی برای ترغیب و تشویق دیگران به تحصیل و آموزش مثال خوبی باشد. ولی، از بعد علمی و جامعهشناسی نمیتوان برای آن پایههای اثباتی سراغ کرد. برای چنین فرضیههایی در جامعه شناسی، ادعاهای بدون اثبات میگویند. جیگیبلر جامعهشناس معروف بریتانیایی در کتاب کمنظیر جامعهشناسی خود موارد متعددی از ادعاهای بدون اثبات را مطرح میسازد. او مینویسد: «اگر مطالعات پژوهشی نقص داشته باشند، با تحقیقات بهتر میتوان آنها را اثبات کرد، اما مردم عادی نیز حکمهایی در بارۀ جامعه به زبان میرانند که به کُلی غیر قابل اثبات هستند، اگر نتوان اطلاعاتی گرد آورد تا صحت و سقم یک حکم را به اثبات رساند، آن گاه این حکم» غیرقابل اثبات» خواهد بود. عموماً، حکمهای غیر قابل اثباتی که در باره جامعه میشنویم آنهایی هستند که آن قدر مبهم اند که تقریباً تصورش را هم نمیتوان کرد که چگونه اثبات صحت و سقم آنها امکان پذیر خواهد بود. مثلاً: در قدیم، زندهگی سادهتر بود. «سادهتر چگونه؟ در روزگار قدیم، فن آوری به اندازۀ امروز پیشرفته نبود و گزینه شغلی کمتری نیز وجود داشت، اما آیا از این نکتهها میتوان نتیجه گرفت که زندهگی انسان در عمل پیچیدهگی کمتری نسبت به عصر حاضر داشت؟»
حکم رییس جمهوری نیز مشمول حکمهای بدون اثبات میشود، چون به هیچ صورت نمیتوان نتیجه گرفت که تغییرات به وجود آمده در خانواده آقای احمدزی منوط به «مادر بزرگ» او میشود. از سوی دیگر در منطق استثنا قاعده به شمار نمیرود. شاید موارد استثنایی را برای یک حکم پیدا کرد. ولی هرگز این موارد استثنایی به معنای شمولیت آن حکم بوده نمیتواند.
آقای احمدزی معلوم نیست که از کجا دریافته که تحول خانوادهگی او مربوط به تحصیل یافتهگی مادر بزرگ او میشود و حتا میتواند پنج نسل بعدی را نیز تغییر دهد؟
میگویند: «اگر بینی کلوپاترا کوتاهتر و یا بلندتر از چیزی بود که در عمل وجود داشت، تاریخ جهان چیز دیگری میبود». حکم آقای احمدزی در مورد مادر بزرگش شبیه به بینی کلوپاتراست. افسانههای از این دست که به افسانههای جامعهشناسی نامبُردار شده اند، به اندازه کافی در زندهگی انسانها حضور دارند و شاید برخیها به دلیل حُسن نیت نخواهند در صحت آنها تردید نشان دهند، ولی این گونه افسانهها به هیچ صورت نمیتوانند واقعیت داشته باشند. طرح چنین مسایلی از سوی رییس جمهوری آن هم در آغازین هفتههای حکومت وحدت ملی میتواند توهم زا باشد و جامعه را دچار سرگردانی کند.
مشکلات رییس جمهوری پیشین نباید به صورت مزمن گریبانگیرِ آقای احمدزی شود. برخورد آماری با مسایل نباید به چنان عادتی تبدیل شود که به شایعهسازی بینجامد. آقای احمدزی از گذشته و به دلیل موقعیتهای کاری خود عادت کرده است که با ارقام و اعداد بازی کند و گاهی استفادههای ریاضی گونه از مسایل اجتماعی باعث میشوند که او را به سمت پوپولیسم محض سوق دهند. پوپولیسم دشمن دموکراسی است و این مورد را آقای احمدزی باید به خوبی بداند. اقدامهای آقای احمدزی با آن جدیت سیاسیاش میتواند برای جامعۀ مأیوس دلگرم کننده باشد، اما استفادۀ ابزاری از شیوههای تخدیر اذهان در دراز مدت موضعگیریهای او را تضعیف خواهد کرد. راندن چاپلوسان درباری و برخورد انتقادی از عملکرد شهرداری کابل در میان شهروندان به استقبال رو به رو شده و این تلاشها باید در عمل خود را نشان دهند. هگل فیلسوف معروف سخن پند آموزی دارد که شاید به درد آقای احمدزی به عنوان کسی که پنج سال زمام امور کشوری مثل افغانستان را به دست خواهد داشت، بخورد. هگل میگوید: «به لبها نبینید به دستها نگاه کنید.»
Comments are closed.