از صلحِ کرزی تا صلحِ غنی

گزارشگر:11 عقرب 1393 - ۱۰ عقرب ۱۳۹۳

محمد اشرف‌غنی رییس‌جمهوری کشور در روزهای سفر به چین، از کشورهای جهان خواست که در امر تأمین امنیت و برقراری صلح، افغانستان را کمک کنند. او بر گفت‌وگوهای بین‌الافغانی به عنوان اصلی‌ترین راه رسیدن به تفاهم و پایان جنگ تأکید ورزید.
آقای غنی از آغاز کارِ ریاست‌جمهوری تا به حال در چند مورد طالبان و گروه‌های مسلحِ مخالف را مخاطب قرار داده و از آن‌ها خواسته است که به جریان صلح بپیوندند. لحن و ادبیاتِ آقای غنی در هنگامِ مخاطب قرار دادنِ طالبان، با لحن و ادبیاتِ آقای کرزی رییس‌جمهوری پیشین افغانستان، برخی تفاوت‌ها را نشان می‌دهد.
آقای کرزی همواره طالبان را «برادر» خطاب می‌کرد و از آن‌ها با التماس و تضرع می‌خواست که دست از جنگ بردارند. آقای کرزی به چهره‌ها و افراد خاصی تعلقِ خاطر داشت و فکر می‌‎کرد که از طریقِ آن‌ها می‌تواند طالبان را وادار به گفت‌وگوهای صلح سازد. تأکید بر رهاییِ ملا عبدالغنی مشهور به برادر از سران سابقِ طالبان که در پاکستان زندانی بود، و ملا معتصم آغاجان از چهره‌های پیشینِ طالبان که در حال حاضر در ترکیه به‌سر می‌برد، می‌توانند از این نمونه‌ها باشند.
آقای کرزی نسبت به برنامه‌های کشورهای متحدِ افغانستان و به‌ویژه امریکا و آلمان در مورد مذاکراتِ صلح به‌شدت بدبین بود و فکر می‌کرد این کشورها به دنبال منافعِ خود، می‌خواهند از طالبان بهره‌برداری کنند. گشایش دفتر طالبان در قطر، با چنان واکنش تندِ آقای کرزی روبه‌رو شد که حتا مناسباتِ افغانستان با کشورهای غربی را تحت‌الشعاع قرار داد. آقای کرزی گفت‌وگوهایی را که به‌رهبری آلمان‌ها با برخی از سرانِ طالبان صورت می‌گرفت، نوعی مداخله در امور داخلی افغانستان تعبیر می‌کرد و از این کشور و کشورهای نظیرِ آن خواست که به صلح به‌رهبریِ دولت افغانستان احترام بگذارند.
آقای کرزی فکر می‌کرد که با رهاسازی طالبان از زندان‌ها می‌تواند آن‌ها را نسبت به خود خوش‌بین سازد. آقای کرزی با ایجاد شورا و نهادهای ویژه می‌خواست مدیریتِ صلح را به گفتۀ خودش افغانیزه کند. آقای کرزی از طریق پاکستان و گاه با سیاستِ تضرع و التماس و به گفتۀ مشاور پیشین امنیت، مهمانی دادن، تلاش می‌ورزید که پایگاه‌های شورشیان را در آن سوی مرزها ببندد و آن‌ها را وادار به گفت‌وگو و مذاکره کند.
این سیاست‌ها هرچند با سماجت از سوی رییس‌جمهوریِ پیشین تا آخرین دقایقِ حکومت‌داری او دنبال شدند، ولی در عمل ناکارآمدی و عدم موثریتِ خود را در طول ده سالِ اخیر ثابت کردند. آقای کرزی خلافِ وعده‌های همیشه‌گیِ خود در عرصۀ صلح و تأمین امنیتِ افغانستان، با شکستِ بزرگی روبه‌رو شد؛ شکستی که هنوز پیامدهای آن دامنِ کشور را رها نکرده است.
اما سیاست‌های تازۀ دولت وحدتِ ملی آن‌گونه که ظاهراً خود را نشان می‌دهند، تفاوت‌هایی با سیاست‌های قبلی دارند. می‌گویم «سیاست‌های دولت وحدتِ ملی»؛ چون به گونۀ منطقی در سیاست‌های کلانِ کشور نقش رییس‌جمهوری و رییس اجراییه به یک میزان می‌تواند قابل محاسبه باشد. مسلماً با تشکیل دولت وحدت ملی، نگاه و ادبیات به صلح تغییر یافته و دیگر طالبان و گروه‌های شورشی در این ادبیات، «برادران ناراضی» نیستند، بل از آن‌ها به عنوان «مخالفان سیاسی» نام برده می‌شود. در همین حال، دولت وحدتِ ملی تلاش دارد نقش چین را در بحثِ صلح به عنوانِ یکی از بانفوذترین کشورهای منطقه بر پاکستان پُررنگ سازد؛ چیزی که در گذشته به فراموشی سپرده شده بود.
سیاست‌های صلحِ دولت وحدتِ ملی الزاماً به گونۀ کیفی و ماهوی باید از سیاست‌های حکومتِ پیشین متفاوت باشد. در این سیاست‌ها باید نگاه به صلح، نگاهی استراتژیک باشد که بتواند به تعریفِ واضح از دشمن بپردازد و برنامه‌یی گام به گام را تدوین کند. دولت وحدتِ ملی نیـاز به بازبینی و بازنگری در سیاست‌های صلح و گفت‌وگو دارد و اگر چنین نشود، بدون شک برنامۀ صلح به یک نتیجۀ قناعت‌بخش نخواهد انجامید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.