گزارشگر:24 عقرب 1393 - ۲۳ عقرب ۱۳۹۳
یکی از داستانهای مؤفقیت نظام سرمایهداری رهبری شده
مُدل اجتماعی-اقتصادییی که سنگاپور را از جهان سوم به جهان اول ارتقأ بخشید
بخش چهارم
خاطرات لی کووان یو
اقتباس و ترتیب: محمود کرزی
تحقیقاتـــی کـــه بهراه انداخته شد نشان داد که توطیۀ منظمی در جهت غارت داراییهای شرکت هاپار بهراه انداخته شده بود. برعلاوه، معلوم شد که این توطیه جزء کوچکی از تقلبهای بزرگتری بود. فعالیتهای جنایتکارانۀ سلیتر-واکر از سنگاپور به مالیزیا، هانکانگ و بالاخره به لندن که ذخیرهگاه نهایی این دزدی بزرگ بود میرسید. سلیتر و همکارانش، با استفاده از شعبات هاپار در هانکانگ، سهام ثبت شده در آن شهر را خریداری و به شرکت سپایدار که در مالکیت کامل سلیتر-واکر قرار داشت به فروش میرسانیدند. سود غیرقانونییی که از این راه بدست میآمد، میان مدیران شرکت سلیتر-واکر تقسیم میشد. کسانی که مسوولیت این عمل غیرقانونی را به عهده داشتند عبارت بودند از جیم سلیتر، ریچارد تالینگ، رییس شرکت هاپار، و اوگلیوی واتسن، آمر اداری آن شرکت. واتسن نخست به لندن و سپس به بلژیکفرار کرد، کشوری که ما با آن قرارداد بازگرداندن اشخاص فراری را نداشتیم. سلیتر و تارلینگ ساکن لندن بودند. ما تقاضا کردیم که آنها غرض حضور در محکمه به سنگاپور برگردانده شوند؛ ولی مقامات انگلیس به تقاضای ما در مورد برگرداندن آقای سلیتر پاسخ مثبت ندادند. در عوض، پس از سه سال دعوا در محکمههای لندن، بالاخره وزیر داخلۀ برتانیه در سال ۱۹۷۹م امر برگرداندن تارلینگ را در ارتباط به پنج اتهام صادر کرد. این پنج اتهام در جملۀ هفده اتهام، اتهاماتی بودند که جزئی بوده و سبکترین جزاها را دربرداشتند. تارلینگ مورد محاکمه قرار گرفت و برای شش ماه به زندان فرستاده شد. سالها بعد، او سِمَت گورنر بانک انگلستان را از دست داد. گوردن ریچاردسن(یکی از وکلای دعوای محاکمۀ تارلینگ) از اینکه نتوانسته بود تارلینگ را به جزای اعمالش برساند اظهار تأسف نمود(ولی اظهار تأسف او خیلی دیر بود و برای سنگاپور سودی نداشت).
شهـــــرت نیـــــک ادراۀ پـــــولی سنگـــــاپور (MAS) در ارتباط با قاطعیت و دقـــــت در کــــار، زمـــــانی در سالهـــــای ۷۰ و ۸۰ مــــورد آزمـــــایش قــــرار گـــــرفت که این اداره از دادن اجازۀ فعالیت به بانک کریدیت و کامرس انترناسیونال یا بیسیسیآی (Bank of Credit and Commerce International) ابا ورزید.سهمداران این بانک را که توسط یک شهروند پاکستانی در لوکسمبورگ ثبت شده بود، اعضای خانوادههای شاهی عربستان سعودی، بحرین، ابودابی، و دوبی تشکیل میدادند. این بانک دارای ۴۰۰ شعبه در ۷۳ کشور جهان در اروپا، شرق میانه، افریقا و امریکا بود. این بانــک در ســـال ۱۹۷۳ درخــواستی اجــازۀ فعالیت در سنگاپور را به عمل آورد. از آنجایی که بانک سابقۀ طولانی فعالیت نداشت(آغاز کار آن محض به سال ۱۹۷۲ میرسید) و میزان پشتوانۀ سرمایهیی(capitalization) آن کافی نبود، ما درخواستی آنرا برای مجوز فعالیت رد کردیم. بانک موصوف در سال ۱۹۸۰م درخواستی خود را تجدید کـــرد.ادارۀ پـــولی سنگاپور این درخواستی را نیز رد کرد؛ به نظر این اداره، اعتبار بینالمللی بانک ضعیف بود.
با وجود این، بیسیسیآی از ارادۀ خود صرفنظر نکرد. در سال ۱۹۸۲، وان اونن که ما را در امر بوجودآوردن بازار دالر آسیایی کمک کرده بود در مورد درخواستی بیسیسیآی جویای معلومات شد.در عین حال، مدیران بانکهای مرکزی متعدد به کوه بینگ سینگ (KohBeng Seng) که مدیریت دیپارتمنت بانکداری و مؤسسات مالی ادارۀ پولی سنگاپور را به عهده گرفته بود، گفته بودند که آنها در مورد سلامت بیسیسیآی چندان اطمینان ندارند. بنابرین، زمانی که وان اونن با من ملاقات کرد من بهتر دیدم از موقف کوه بینگ سنگ حمایت نمایم.
بیسیسیآی بدون اینکه مأیوس شود بار دیگر از طریق هرالد ویلسن(صدراعظم اسبق برتانیه) پیش آمد. نامه سفارشییی که ویلسن در این ارتباط عنوانی من نوشته بود، به نظرم عجیب آمد. طوری که او، برخلاف معمول، نامه را امضا کرده بود نشان میداد که او این نامه را محض برای خوشحال ساختن دوستی نوشته و از اصل مطلب آگاهی ندارد.
تقلبها و خلاف رفتاریهایبیسیسیآی منجر به ضــررهای عظیمی برای سایر بانکها شد و تا زمانی که بحران به پایان رسید اثــرات ســـوء بــزرگی بر همه مراکز مالی/پولی بر جا گذاشت. در هنگام بسته شدن، بیسیسیآی از قرضه دهندگان و حسابداران خود به اندازۀ ۱۱ ملیارد دالر قرضدار بود. سنگاپور بدین علت از این بحـــران بدور مـــاند که مــا حاضر نشدیم معیارهایی را که پذیرفته بودیم قربانی مصلحتها و دوستیهای روزمره نماییم.
ادارۀ پولی سنگاپور درخواستی جواز فعالیت بانک ملی برونای را نیز رد کرد. این بانک توسط یکتن چینایی معروف که ساکن سنگاپور بود و کو تیک پات نام داشت، اداره میشد. کوتیک پات بانک ملی برونای را خریداری کرد و در سال ۱۹۷۵ برادر سلطان برونای، شهزاده محمد بولکیاه را که رییس بانک بود، واداشت تا تحریراً از ادارۀ پولی سنگاپور تقاضای جواز فعالیت شعبۀ آن بانک را به عمل آورد. چند ماه بعد، مکتوب دیگری به ما اطلاع داد که برادر دیگر شهزاده محمد، شهزاده سوفری بولکیاه معاون اجرایی بانک نامبرده تعیین شده است. از آنجایی که آقای کوتیک توسط خانوادۀ شاهی برونای حمایه میشد، ادارۀ پولی سنگاپور تصمیم نهایی را به من محول کرد. من از تصمیم ادارۀ پولی سنگاپور مبنی بر رد درخواستی آن بانک حمایت کردم و این تصمیم را بار دیگر در سال ۱۹۸۳، زمانی که بانک تجدید درخواستی نمود، تکرار کردم.
سلطان در سال ۱۹۸۶ فرمان عاجل بستن بانک ملی برونای را صادر کرد.حدس تقلب و بینظمی در قـــرضههای بانک، که بالغ به ۱٫۳ ملیارد دالر میشد، بالا گرفت و صاحبان حسابات برای خارج کردن پولهای خود به بانک هجوم بردند. معلوم شد که آقای کوتیک پولهای این بانک را در راه مقاصد شخصی خود، منجمله خرید سهم اکثریت ستاندارد چارتر بانک لندن، مورد استفاده قرار داده بود. پسر بزرگ او که رییس بانک بود در برونای توقیف شد. بانکهای سنگاپور، عمدتاً بانکهای خارجی، ۴۱۹ ملیون دالــر به بـــانک ملی برونای قرضه داده بودند. آقای کوتیک پس از دو سال توانست این قرضهها را دوباره بپردازد.
ادارۀ پولی سنگاپور تحت رهبری گاه بینگ سینگ توانست که تطبیق نظارت محکم و دقیقِ مؤسساتِ مالی/پولی، سنگاپور را در امر تبارز به حیث یک مرکز پولی/مالی جهان کمک نماید. ادارۀ پولی سنگاپور چهار بانک بزرگ کشور را تشویق کرد تا بانکهای کوچکتر محلی را خریداری و در خود مدغم نمایند تا بزرگتر و قویتر شده و بتوانند با بانکهای بزرگ بینالمللی رقابت نمایند. مودی، دفتر درجه بندی شرکتهای مالی امریکا، چهار بانگ بزرگ ما را از نگاه قوت و میزان سرمایه، در شمار بهترین بانکهای جهان رده بندی نموده بود.
در سال ۱۹۸۵ ادارۀ پولی سنگاپور مجبور شد در امر مدیریت بحرانی که بر بازار اسهام کشور (SES) مستولی شد کمک نماید. قضیه از این قرار بود که محتکرین سهام، خاصتاً شرکت تان کون سوان، اسهام شرکت Pan Electric Industries Ltd و سایر شرکتهای مالیزیایی را به قیمت بالاتر از ارزش واقعی بازار آنها بحیث ضمانت نزد شرکتهای اسهام ما به امانت گذاشته بودند و وعده داده بودند که بهتاریخ معینی در آینده آنها را با قیمت بلندتری مجدداً خریداری نمایند.زمانی که بازار اسهام نزول کرد و پول آنها تمام شد، شرکتهایی که اسهام را نزد قرضه دهندگان ما گذاشته بودند نتوانستند اسهام مزبور را به قیمتی که قبلاً روی آن موافقه صورت گرفته بود، دوباره خریداری نمایند.این امر سبب شد تا شرکتهای بزرگ ما که به خرید و فروش اسهام اشتغال داشتند و عضو بازار تبادلۀ اسهام ما (Stock Exchange of Singapore) بودند، با مشکل عدم سیالیت و قلت پول مواجه شوند. بازار تبادلۀ اسعار سنگاپور (SES) برای سه روز مسدود شد؛ در عین حال، مأمورین ادارۀ پولی به رهبری کوه بینگ سینگ همراه با چهار بانگ بزرگ سنگاپور به عملیات بیست و چهارساعته دست زده و صندوق اضطراری ایرا بوجود آوردند. اینصندوق۱۸۰ میلیون دالری به نجات تاجران اسهام شتافته و از ورشکستگی آنها و سقوط بازار اسهام سنگاپور جلوگیری بعمل آورد. مساعی کوه بینگ سینگ بازار تبادلۀ اسعار سنگاپور (SES) را قادر ساخت تا از سقوط سیستماتیک بازار جلوگیری نموده و اعتماد سرمایهگذاران را احیأ نماید. این وضع برای سنگاپور بسیار پیچیده و خطرناک بود.
برای اینکه از تکرار چنین واقعهیی در آینده جلوگیری کرده باشیم، قانون صنعت اسهام (Securities Industry Act) را تعدیل نموده و شرایط احتیاط برای شرکتهای فروش اسهام را قویتر ساختیم. این امر، حمایت از مشتریان را در برابر ورشکستی شرکتهای فروش اسهام افزایش بخشید. این شرکتها، بالنوبه، برای اینکه سرمایۀ خود را افزایش دهند، با یکدیگر مدغم شده و بدین ترتیب توانایی مالی خود را تقویت بخشیدند. ما شراکت و سهمگیری خارجیها را در شرکتهای سنگاپوری عضو SES اجازه دادیم. برعلاوه،شرکتهایی را که ملکیت شان کاملاً در دست خارجیها بود ولی مهارتهای مورد ضرورت ما را عرضه کرده میتوانستند، جواز فعالیت در سنگاپور را دادیم. به علت همین اقدامات مدبرانۀ ما بود که بازار اسهام سنگاپور (SES) بحرانی را که بهتاریخ نزدهم اکتوبر سال ۱۹۸۷ بر بازارهای اسهام جهان مستولی گردید، به آسانی و خوبی سپری نمود. در این روز، که بهنام دوشنبه سیاه معروف شده است، بازار اسهام جهان سقوط کرد و بازار اسهام هانک کانگ مجبور شد فعالیت خود را برای چهار روز متمادی متوقف و مسدود سازد. ولی، در نتیجۀ ثبات سیستم و مقررات مؤثر، بازار اسهام سنگاپور در این روز متقبل صدمهیی نشد.
پیشرفت مهم دیگریکه نصیب مرکز پولی/مالی سنگاپور شد همانا ایجاد بازار پولی بین المللی سنگاپور ((Singapore International Monetary Exchange یا SIMEX)) بود.بازار طلای سنگاپور (Gold Exchange of Singapore) در سال ۱۹۸۴ معاملات خود را به معاملاتی توسعه داد که بر اساس قیمت پیشبینی شدۀ طلا در آینده صورت میگرفت. چنین معاملات بهنام گولد فیوچرز (gold futures) یاد میشوند. این انکشاف جدید، معامله در اوراق بهادار آینده (financial futures) را نیز امکانپذیر ساخت. در نتیجه، بازار طلای سنگاپور به بازار پولی بین المللی سنگاپور (SIMEX) تغییر نام داد. برای جلب اعتماد مؤسسات مالی بین المللی، ما SIMEX را بربنای مدل بازار امتعۀ شیکاگو (Chicago Mercantile Exchange) بنانهادیم. در این بازارقیمتها با صدای بلند اعلان شده و بهگوش همه شرکت کنندگان بازار رسانیده میشوند. برعلاوه، ما بازار امتعۀ شیکاگورا متقاعد ساختیم که سیستم تصفیۀ حساب متقابل را با SIMEXقبول نماید؛ این امر سبب شد تا تجارت در دو بازار(شیکاگو و سنگاپور)، بهطور بیست و چهارساعته دوام داشته باشد. این شیوۀ انقلابی به سرمایهگذاران اجازه میداد تا بدون تقبل مصارف اضافی (margin)، معاملۀ اسناد بهادار را در شیکاگو شروع و در سنگاپور بهپایان برسانند؛ و یا برعکس، معامله را در سنگاپور شروع نموده و در شیکاگو ختم کنند. کمیسیون تجارت امتعه بر اساس قیمتهای آینده در ایالات متحده (US Commodity Futures Trading Commission) این قرارداد میان ما و شیکاگو را مناسب تشخیص داده و برآن مهر تائید گذاشت. سیستم تصفیۀ حساب متقابل از زمان ایجاد SIMEX تا کنون بدون هیچنوع مشکلی به فعالیت خود ادامه میدهد. زمانی که نیک لیسن یکی از تاجران SIMEX مربوط به شرکت بیرینگز (Barings)، در سال ۱۹۹۵ در یک عملیات احتکاری شاخص آیندۀ نیکای(شاخص قیم آیندۀ اسهام جاپان) بالاتر از یک میلیارد دالر ضرر کرد، هرچند او سبب تباهی بانک بیرینگز شد، ولی سایر اعضای SIMEX و مشتریان شان از این جهت صدمهیی ندیدند. این امر بدون شک مرهون ثبات دورنی SIMEX و درایت مدیران آن بود.
Comments are closed.