احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:خالد نجوا / 8 قوس 1393 - ۰۷ قوس ۱۳۹۳
طرحِ شکلگیری سازمان همکاریهای کشورهای جنوب آسیا (سارک) برای نخستینبار توسط ضیا نور رحمان رییسجمهور بنگلادش در دهۀ ۱۹۷۰ پیشنهاد گردید. این پیشنهاد طی نشستی در نوامبر ۱۹۸۰ از سوی کشورهای هند، سریلانکا و پاکستان پذیرفته شد و نخستین نشستِ «وزیران خارجۀ هفت کشور مؤسسِ این سازمان (بنگلادش، بوتان، هندوستان، مالدیف، نیپال، پاکستان و سریلانکا) در سال ۱۹۸۱ در شهر کلامبو برگزار گردید. چند ماه پس از آن، طی نشسستی گسترده، همکاریهای منطقهییِ این سازمان بر پنج حوزه تمرکز یافت و در سال ۱۹۸۳ وزیران خارجۀ این هفت کشور طی نشستی در دهلی نو، اعلامیۀ اتحادیۀ همکاریهای منطقهیی کشورهای جنوب آسیا (SAARC) مبتنی بر همکاریها در راستای: ۱- کشاورزی و توسعۀ روستایی؛ ۲- همکاریهای علمی و تکنالوژیکی ارتباطات و هواشناسی؛ ۳- بهداشت و فعالیتهای مردمی؛ ۴- حمل و نقل و خدمات پستی؛ و ۵- هنر، فرهنگ و ورزش را منتشر کردند. بنا به پیشنهاد کشور هندوستان در سال ۲۰۰۵، افغانستان به عنوان عضو ناظر و در سال ۲۰۰۷ به عنوان عضو اصلیِ این سازمان پذیرفته شد و اعضای سارک به ۸ عضو ارتقا پیدا کرد.
کشورهای چین، جاپان، ایالات متحده، ایران، کوریا و اتحادیۀ اروپا عضو ناظر در این سازمان میباشند.
در این سازمان، کنفرانس سران کشورها و یا رییسان هر دو سال یک بار برگزار میشود و وزرای خارجۀ کشورهای عضو، سالی دو بار با هم اجلاس دارند و در شرایط فوقالعاده، با توافق کشورهای عضو، اجلاس اضطراری برگزار میکنند.
دبیرخانۀ سارک، نقش خود را در هماهنگی و نظارت بر اجرای فعالیتهای این سازمان و کانال ارتباطی بین سارک و دیگر سازمانهای بینالمللی ایفا میکند. کمیتۀ دایمی این سازمان که متشکل از وزیران خارجۀ کشورهای عضو است، بسیج منابع، تعیین اولویتها، نظارت و تصویب پروژهها، تأمین منابع مالی و کارِ نظارت و هماهنگی را عهدهدار میباشد.
کشورهای عضو سارک در سال ۲۰۰۴ طی موافقتنامۀ تجارت آزاد منطقۀ جنوب آسیا (سفتا) و در سال ۲۰۰۵، صندق پولی را جهت فراهمسازی تسهیلات تجارتی و ارتقای سطح معیشتی ایجاد کردند. کشورهای عضو سارک به دنبال همکاریهای اقتصادی، فراهم کردن تسهیلات تجاری، ترویج رفاه، همکاریهای متقابل و فقرزدایی طی اجلاسِ نهم توافق کردند که به مسایل سیاسی بهخاطر گسترش صلح و ثبات نیز بپردازند. همچنان سرانِ این سازمان در بیشترین نشستهای خود، مقابله با تروریسم را که آسیب جدی را بر کشورهای جنوب آسیا وارد کرده است نیز در دستور کار خود قرار داده است.
دستاوردهای سارک:
شکلگیری چنین سازمانی در جنوب آسیا با ایجاد تعامل منطقهیی، بزرگترین دستاوردیست که تا حال در منطقه صورت گرفته است. اختلافاتِ عمیق هند و پاکستان چندینبار این دو کشور را در آستانۀ جنگ قرار داده، اما کوششهای این سازمان سبب گردیده تا هر دو طرف کنار هم نشسته به تفاهماتی دست یابند. از جانب دیگر، عضویت افغانستان در این سازمان سبب شده تا راه ابریشم دوباره اهمیتِ از دست دادۀ خود را باز یابد و همچنین زمینۀ روابط کشورهای جنوب آسیا با جمهوریتهای آسیای مرکزی فراهم گردد.
هرچند طرحهای این سازمان تا کنون روی سیاههها باقی مانده است، اما آزمندیهایی وجود دارد تا این سازمان گامهای استواری را در کنار برنامۀ توسعۀ اقتصادی در تأمین امنیت، مبارزه با تروریسم و همکاریهای منطقهیی نیز بردارد.
موانع فراراه سارک:
سارک با توجه به رقابتهای منطقهیی و روابط خصمانۀ هند و پاکستان که دو عضوِ محوری این سازمان استند، نهتنها نتوانسته زمینههای منطقهگرایی، همکاریهای اقتصادی و باورمندی را میان اعضای این سازمان ارتقا دهد، بلکه بستر قطببندیهای جدیدی را در درون سازمان پدید آورده که این وضع سبب شده تا کشورهای محوری این سازمان به جستوجوی شرکای اقتصادییی بروند که از لحاظ سیاسی و امنیتی نیز با هم پیوندهایی دارند. این قطببندیها را میتوان در همکاریهای اقتصادی میان پاکستان (عضوی اصلی) و چین (عضو ناظر) در ایجاد بندر گوادر با توجه به اختلاف دیرینۀ این دو کشور با هندوستان، و یا در شکل وارونۀ آن، همکاری اقتصادی میان ایران و هند و همچنان سرمایهگذاریهای هند روی اعمار جادههای ترانزیتی ایران و تأسیس بندر چابهار، مشاهده کرد. همچنین پاکستان و هندوستان بر سرِ کنترول منابع آبی کشمیر و مراکز تولید انرژی در مسیر این آبها اختلافِ شدید دارند. هندیها پاکستان را لانۀ تروریسم میدانند و خود را قربانی صدور تروریسم توسط این کشور این اختلافها و مسایل همه روی هم فعالیتهای اعضای سارک را تحتالشعاع قرار داده و از موثریتِ آن کاسته و میکاهد.
افغانستان و سارک:
افغانستان از موقعیت جیواستراتژیک میان جنوب آسیا و آسیای مرکزی برخوردار است که این موقعیت سبب شده در محراق توجه قرار گیرد. کشورهای جنوب آسیا بهخاطر مسیر ترانزیتی امتعۀشان به آسیای میانه و بالعکس؛ حصول انرژی و مواد خام از کشورهای آسیای میانه، اهمیت ویژهیی به افغانستان قایل استند. پاکستانیها با توجه به عمق استراتژی نظام سیاسیشان، حاضر نیستند افغانستان را به هیچ بهایی به رقیب خود یعنی هندوستان واگذار کنند. اما هند در کنار اینکه افغانستان را متحد راهبردی خود در جنگ با تروریسم و تضاد با پاکستان میداند، پیهم تلاش میکند تا بازارهای افغانستان را از دست پاکستان و متحد این کشور (چین) بیرون سازد، به همین ملحوظ افغانستان را در سال ۲۰۰۵ به عنوان عضو ناظر به سازمان سارک پیشنهاد کرد و همکاریهای اقتصادی و نظامی خود را با این کشور توسعه بخشید و در عرصۀ آموزش و اعطای بورسیههای تحصیلی، انکشاف زراعت، ترانسپورت، جادهسازی، اعمار بندها و … با افغانستان به همکاری پرداخت. در کنار این قطببندیها و یارگیریها در درون سازمان سارک، کشورهای عضو اصلی این سازمان نیز تأثیر ژرفی روی ناهمکاریهای اعضای این سازمان و بهخصوص پاکستان و افغانستان گذاشته است. هندیها بهخاطر تضعیف منافع پاکستانیها در افغانستان و از میان برداشتن اهمیت ترانزیتی این کشور، به سرمایهگذاری روی بندر چابهار در ایران پرداختهاند تا از این طریق بتوانند افغانستان را از وابستهگی اقتصادی و ترانزیتی به پاکستان برهانند.
بنا بر این پسمنظرها، بسیار دشوار خواهد تا افغانستان بتواند میان کشورهای رقیب در این سازمان بیلانس بهوجود آورد و باورمندی کشورهای متخاصم را نسبت به عدم تهدید منافعشان از سوی افغانستان تقویت کرده، آنها را متقاعد سازد تا دست از فعالیتهای تخریبی کشیده، به همکاریهای اقتصادی و توسعهیی بپردازند.
Comments are closed.