گزارشگر:9 قوس 1393 - ۰۸ قوس ۱۳۹۳
بخش سوم
عبیـدالله مهدی- دانشجوی دورۀ ماستری رشتۀ شهرسازی و مدیریت شهریِ دانشگاه پولیتکنیک فرانسوا ربیلی- فرانسه
پیشنهاد میگردد که در یک گام اساسی، بستر دریا پاکسازی شود و پس از آن، در مناطقی مانند فروشگاه و مندوی، مسجد شاه دو شمشیره، مسجد پل خشتی و ساحۀ مرادخانی، بر روی کانال و برابر با سطح سرک کنار دریا، پارکینگ و تشنابهای عمومی عصری ساخته شود. برای عبور آب و احتمال زیاد شدنِ آن طی سالهای آینده، فضای زیر این ساختمان کافی است. این ساحات در مرکز شهرِ کابل قرار دارند و به تعداد بسیار زیاد، ساختمانهای دولتی و تجارتی، بازار و مکتب در آن واقع شده است. ولی تعداد ایستگاه و تشناب عمومی بسیار کم است. اگر طوری که مطرح شد، در این ساحات و بر روی دریا پارکینگ و تشناب عصری ساخته شود، چهار فایدۀ بزرگ نصیب مردم و دولت میگردد: ۱ـ از ریختن زباله به بستر دریا جلوگیری میشود؛ ۲ـ مشکل کمبود ایستگاه/پارکینگ و تشناب عمومی رفع میگردد؛ ۳ـ پول عاید پارکینگها و تشنابها به خزانۀ دولت سرازیر میشود؛ ۴ـ به صدها نفر فرصتِ کار مهیا میگردد.
مشکلات اجتماعی
بخشی از مشکلات شهرِ کابل را مسایل اجتماعی تشکیل میدهد. در ادامه، هر یک از این مسایل را میشکافیم و روی راهحلهای منطقی و درازمدتِ آن تمرکز میکنیم.
۱ـ مهاجرت و جابهجایی
طوری که در بالا نیز گفته شد، هجوم سیلآسای مهاجرین از خارج کشور و نیز جابهجایی مردم از ولایتهای دیگر به جانب شهر کابل، نفوس این شهر را چندینبرابر کرده است. ساختمانهای خودسر و غیرپلانی و غیرمعیاری در هر گوشه و کنارِ شهرِ کابل ساخته شدهاند. خدمات شهری و ساختمانهای عامالمنفعه و حتا جاده نیز به کلی در این ساحات یا وجود ندارد و یا غیر قابل استفاده است. تخریب این خانهها و کوچاندن اجباری باشندهگان به هیچ صورت، طرح منطقی و عملی نمیباشد. هر طرحی که روی دست گرفته میشود، باید نتیجۀ نهایی آن «پلانی شدنِ ساحاتِ غیرپلانی» باشد. پیشنهاد میگردد که برای دریافت راهحل اساسی و همیشهگی در گام نخست، تحقیق و پژوهشی درست و اساسی روی مناطق غیرپلانی صورت گیرد. تعداد باشندهگان این مناطق، مساحت منطقه، ترکیب سنی و گروهی، پیشه و وظیفۀ باشندهگان، چهگونهگی وضعیتِ دسترسی به برق و آب و غیره مورد تحقیق قرار گیرد. گام بعدی این پروژه، میتواند کارهای عملی مانند ایجاد سرکهای معیاری و پخته، با ایجاد کمترین خساره و تخریبِ کمترین تعداد خانه، باشد.
۲ـ فرهنگ شهرنشینی
در سیزده سال اخیر، شهر کابل هم رشد نفوس و هم توسعۀ شهریِ چندبرابر داشته است. اما در کنار این توسعه، باید بالای غنامندی و پرورشِ فرهنگ شهرنشینی نیز تلاش صورت میگرفت. به همان اندازهیی که ساختن ساختمانهای جدید و جادههای زیبا و فراهم ساختن خدمات شهری وظیفۀ شهرداری است، ترویج و آموزش فرهنگِ استفاده از شهر نیز وظیفۀ شهرداری است. ساختن و سپس تبلیغ و تشویقِ مردم به استفادۀ درست از هر دستاورد و مجبور ساختنِ مردم به رعایت آن، یک گام بزرگ در رشد فرهنگ شهرنشینی خواهد بود. یک تحقیق در فرانسه نشان میدهد که رعایت کردنِ اشارههای ترافیکی، چهقدر میتواند در ایجاد تغییر مثبت و نظم در تمام زندهگی و ابعاد اخلاقی و فرهنگی مردم تأثیر مثبت بگذارد. تجربههای شهرهای موفق نشان میدهد که شهرداریها میتوانند در پرورش فرهنگ و تغییر عادتهای سنتی و روستایی به فرهنگِ شهری نقش کلیدی داشته باشند. پیشنهاد میگردد که شهرداری کابل، در ترویج و تبلیغ فرهنگ، تشویق مردم به رعایت قانون و ایجاد انگیزۀ کمک به دولت، یک برنامۀ مدون را روی دست بگیرد. مناطق مشخصی از شهر باید به مراکز فرهنگی مانند کتابخانههای عمومی اختصاص داده شود و شهرداری کابل این مناطق را در اختیار وزارت فرهنگ قرار دهد. تا زمانی که فرهنگ روستانشینی تبدیل به فرهنگ شهرنشینی نشود، ساختن ساختمانهای لوکس و جادههای قیمتی بینتیجه میماند. همانطوری که سی سال پیش فقط یک کتابخانۀ عامه در شهر کابل وجود داشت، هنوز هم فقط یک کتابخانه وجود دارد. میتوان نتیجه گرفت که هیچ تلاشی در جهت رشد فرهنگ کتابخوانی و تشویق مردم و ایجاد فرصت صورت نگرفته است. یکی از راههای اساسی برای رشد فرهنگ شهرنشینی، ایجاد یک مضمونِ مشخص در نصاب درسیِ معارف در این مورد بوده میتواند.
۳ـ دسترسی به خدمات شهری
یکی از شاخصهای اساسی تفکیک شهر از روستا، خدمات شهری است؛ مانند ترانسپورت شهری، تفریحگاههای داخل شهر، ساختمانهای عامالمنفعه، جاده و سرک و غیره. در حال حاضر، دسترسی به خدمات شهری و عامالمنفعه، در حد بسیار پایینِ آن قرار دارد.
ترانسپورت شهری: از جملۀ اساسیترین خدماتی است که باید در شهرها وجود داشته باشد. شهر کابل، به صورتِ قطعی چنین خدماتی ندارد. بیشتر مردم از تکسی استفاده میکنند و یا اینکه یک تکسی را چند نفر با هم کرایه میگیرند. موترهای بزرگتر و نیز مینیبسها، مربوط دولت نیستند و مسیرهای کامل و حلقهیی را طی نمیکنند. نتیجۀ این جریان، تولید بیش از حدِ دود و آلوده شدن هوا، مصارف بیشتر از حد نیاز، آلودهگی صوتی و بندش جریان ترافیک در اثر فشار تعداد زیاد موتر است. در این قسمت پیشنهاد میگردد که شهرداری کابل به همکاری وزارت ترانسپورت، طرحی را روی دست بگیرد و نظام ترانسپورت شهری را بار دیگر بسازد. باید ایستگاههای معیاری برای بس و تاکسی در تمام جادههای عمومی طوری ساخته شود که در فاصلۀ هر پنجصد متر، یک ایستگاه واقع شده باشد.
Comments are closed.