گزارشگر:احمدولی مسعود/ 9 قوس 1393 - ۰۸ قوس ۱۳۹۳
انفجارهای پُرسروصدای هفتۀ گذشته، فال نیکِ دولت وحدت ملی را در اذهان عامه به تعبیر قسماً بد تغییر داد. بسیاری از مفسرین در رسانهها، تغییر مهرههای امنیتی را در جهت برونرفت، تجویز نمودند.
اما در یک چشمانداز کوتاه، سرِ این رشته را پُر پیچ و دراز میبینم.
چندی قبل، از آرایش جدیدِ بازیگران خارجی در محور افغانستان یادآور شدیم و گفتیم این آرایش میتواند یک فرصت و یا هم یک تهدید باشد؛ بستهگی به سیاست و راهبرد دولت دارد که اگر بتواند صفآراییهای جدید و تضاد منافع را در چارچوب بازی کلان در محور منافع همهگانی، به همگرایی و تعادل برساند.
اما با مروری کوتاه بر سیر حوادث پی میبریم که با تهاجم قشون سرخ بود که موازنۀ سیاستِ حایلی و متعادلِ افغانستان در قلبِ آسیا و چهارراه منطقه برهم خورد و جایش را به دور جدید بازی بزرگِ جنگ سرد، تشدید رقابت میان نخبهگانی و افراطیگریهای ایدیولوژیک ـ سه محرکۀ بنیادی شکلدهی تاریخ و علل ناکامیِ تاریخی افغانستان ـ خالی کرد. متأسفانه این سیر تاریخی تا هنوز دقیقاً با همین محرکهها زنده است که کشور هیچگاهی به استقرار نمیرسد.
کنفرانس بن فرصتی گردید تا با تفاهم جامعۀ جهانی، رهبران افغانستان با اتخاذ سیاست روشن، راهبرد ملی و راهکار معتدل و متوازن، دولت مقتدر و ملی را شکل دهند که بدبختانه ندادند و ناکام شدند.
با اعلام دولت وحدتِ ملی روزنۀ جدیدی گشوده شد، اما راه دشوار و پُر خم و پیچ در راه است که اگر این سه محرکۀ اصلی در چهارچوب یک استراتژی بلندمدت به تعادل برسند، یعنی همگرایی نخبهگان افغانستان، منافع بازیگران خارجی و روند تفکرات دینی، تأمین امنیت و رسیدن به صلح پایدار را برای اولینبار به یک واقعیت تاریخی مبدل خواهد نمود.
ممکن با تغییر افراد در سلسلهمراتب امنیتی که در جایش قطعاً اهمیت دارد و یا هم تغییراتی به مقیاس مهارت و ابزارهای نظامی، روند ناامنی کمتر یا زیادتر گردد، اما این به هیچوجه به معنیِ تأمین امنیت در کشور نیست و نخواهد بود.
دولت وحدتِ ملی مأموریتی بس بزرگ، ملی و تاریخی را بهدوش دارد که بدون استفاده از نیروهای اندیشهورزِ کشور در ایجاد یک سیاست متناسب و راهبرد علمی، امکان موفقیت نخواهد یافت و این سریالِ ناتمام ادامه خواهد یافت، و مردم و نیروهای امنیتی، قربانی منافعِ دیگران و ندانمکاری مایان خواهند گردید.
Comments are closed.