احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:پوهاند دكتور اميرشاه حسنيار - ۰۴ میزان ۱۳۹۱
حامد کرزی در یکی از سخنرانیهای خویش گفته بود: «نظام آموزشی افغانستان نسبت به کشورهای منطقه، ۹۰ سال عقبماندهتر است؛ نظام آزمون کانکور، یک روش کهنه است؛ زبان آموزشی در رشتههای طب و انجنیری باید انگلیسی باشد… عامل عدم رشد اقتصادی ما، این است که تحصیلات در رشتههای مهم به زبان انگلیسی نیست که آموزش علوم به آن آسان باشد و یا بهدست آوردن کتاب آسان باشد».
کاربرد معیارهای دوگانه، یکبامودوهوا و ضدونقیض در گفتارهای آقای کرزی بسیار مرسوم است. یک نمونه جالب و جدید از اینگونه تناقضگوییها، فرمان شماره ۴۵ـ ۵ اسد ۱۳۹۱ است. در بخشی از این فرمان، حامد کرزی دستور میدهد که در مورد تقویت زبانهای ملی و حذف اصطلاحات نامانوس بیرونی، اقدام نماید. حامد کرزی در سخنرانی ۳ سرطان ۱۳۹۱ خود، بر بهکار گیری زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی فاکولتههای طب و انجنیری، تاکید میکند و از سوی دیگر، در فرمان شماره ۴۵، بر تقویت زبانهای ملی و خذف اصطلاحات نامانوس بیرونی، تاکید میورزد. که این نشانه عینی معیارهای دوگانه وی با مسایل زبانی است.
در این نوشتار تمرکز تحلیلی خود را به عنوان کسی که تجربه طولانیمدت در امور تحصیلات عالی و تحقیق دارد، به غیر عملی بودن پروژه «بهکارگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان تدریس در رشتههای طب و انجنیری» محدود خواهم کرد؛ زیرا بررسی هر یک از گفتارهای حامد کرزی، خود موضوع مقالات بسیاری است که در این فرصت نمیگنجد.
تجربه دهه۴۰ خورشیدی:
در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ زبان تدریس در فاکولته ما (زراعت) به زبان انگلیسی بود؛ اما این روش با ناکامی مواجه شد. علل ناکامی این روش را باید در فکتورهای مختلفی جستوجو کرد. از جمله چنددستهگی استادان، چنددستهگی محصلان و سیاسی شدن دانشگاه.
چنددستهگی استادان:
استادان در دهه ۴۰، به سه دسته تقسیم شده بودند: نخست، استادان امریکایی که از طریق تیم توامیت یونیورستی و ایو میگ برای تدریس آماده بودند؛ دومی، استادان افغانی که دانشآموختهگان امریکا بودند؛ و سومی، استادان افغانی که دانشآموختهگان آلمان و ترکیه بودند. امریکاییها به زبان انگلیسی لکچر میدادند. شماری از استادان تحصیلکرده امریکا به زبان انگلیسی و شماری دیگر از استادان تحصیلکرده امریکا با وجودیکه تسلط کامل به زبان انگلیسی داشتند، به زبان فارسی لکچر میدادند. تحصیلکردهگان آلمان و ترکیه به زبان فارسی لکچر میدادند. این چنددستهگی استادان، باعث هرجومرج فرهنگی شده بود. رقابتهای منفی میان استادان باعث گردید تا بهترین استادانِ ما چون دکتر محمدحسین نعیمی، دکتر صمیمی و دکتر فقیرمحمد زمری، فاکولته را ترک کنند. در افغانستان بعضی اوقات لیاقت زیاد بلای جان آدم میشود. به عنوان مثال: پوهاند دکتر محمدیاسین عظیم، قربانی لیاقت خود شد و از روی اجبار فاکولته را ترک گفت. داکتر عظیم که ما را علم وراثت (Genetics) درس میداد، با محصلان رابطه نزدیک و صمیمانه داشت و در اولین روز کلاس، نام دهها محصل را به خاطر میسپرد.
چنددستهگی محصلان:
تفاوت محصلان روستایی و شهری از یکسو و محصلان مکاتب مسلکی از سوی دیگر، محصلان را به دستههای محتلف تقسیم کرده بودند. کدام هماهنگی میان نصاب درس مکاتب و دانشگاه وجود نداشت. این در حالی است که نظام تعلیم و تربیه و نظام تحصیلات عالی از هم جدا نیستند. تعلیم و تربیه بستری است برای دانشگاه، و دانشگاه محلی است برای حضور مثمر افراد جامعه.
تعداد ما در صنف اول (۱۳۴۱) ۸۴ نفر بود، اما در سال ۱۳۴۴ بیستوچهار نفر فارغ التحصیل شدیم. این تلفات ۷۱ درصد چند دلیل داشت. یکی بیعلاقهگی طبقههای مختلف جامعه به مسلک زراعت؛ زیرا در آنزمان رشته زراعت در جایگاه پایین تحصیلات عالی قرار داشت. به عنوان مثال: پدرم دلسوزانه ارشاد میکرد که این مسلک آخروعاقبت ندارد و شما بهتر است حاکم بشوید، علاقهدار بشوید. اما در آنزمان کاتب هم بد نبود.
اما دلیل عمده اینهمه ناکامیها، تدریس به زبان انگلیسی بود. به عنوان مثال پس از آنکه در سال ۱۳۴۳ زبان تدریس به زبان فارسی دری تبدیل شد، فیصدی ناکامان بهطور قابل ملاحظهیی کاهش یافت.
سیاسی شدن دانشگاه:
۱ـ دانشگاه به سیاستگاه در برابر نظام شاهی تبدیل و محصلان بهجای فعالیتهای صنفی و مدنی، به مبارزات سیاسی و حکومتی سوق داده شدند. وظایف احزاب سیاسی به اتحادیه محصلان، محول و این اتحادیه، به محلی برای تربیت کدرهای سیاسی بدل شد. رادیکالیزم چپی به طور عمد فضای سیاسی دانشگاه را فراگرفته بود. تعداد زیادی از محصلان که عضویت سازمانهای چپی را نداشتند، به حامیان خاموش آنها تبدیل شده بودند. شماری از این چپیها، پیروی اتحاد شوروی سابق و شمار دیگری، پیروان چین بودند. جهان سوسیالستی از نظر آنها بخشی بود که باید به سوی آن روان میشد. چپیها علت فقر و عقبماندهگی را امپریالیسم امریکایی میدانستند، آنها تدریس به زبان انگلیسی را جادهصافکنِ فرهنگ امپریالیسم میدانستند.
اما اکنون شماری از آن چپیها، جای امریکا و شوروی را تغییر دادهاند؛ یعنی امریکا را جایگزین شوروی کردهاند. اکنون ما در افغانستان خودآگاهی جدید نسل جوان را میبینم که میخواهند معضلاتشان را بیان دارند. امروز در افغانستان، جنگ و مباحثههای ایدیالوژیکی میان گروپهای مختلف سیاسی، به جنگ میان آرمانهای نسل جدید و نسل قدیم تبدیل شده است. اما رخنه کردن افکار طالبانی در محیط دانشگاهها نیز بعید از امکان نخواهد بود.
امروز پیچیدهتر از دیروز:
جامعه دانشگاهی امروز ما، چه از نظر ساختاری و چه از نظر ترکیب استادان، به مراتب پچیدهتر از دهه ۴۰ خورشیدی است. در آنزمان یک فاکولته انجنیری (مودل امریکایی)، یک فاکولته پولیتخنیک (مودل روسی)، یک فاکولته طب به مودل فرانسوی و یک فاکولته طب به مودل امریکایی وجود داشت. اما امروز پیش از ده فاکولته انجنیری و ده فاکولته طب برعلاوه یک دانشگاه طب و یک دانشگاه پولیتخنیک در افغانستان وجود دارد. جدیدترین تفاوت میان امروز و دیروز، ترکیب استادان است. استادانی که دیپلومهای غیابی دارند، استادانی که در سالهای اشغال از دانشگاههای شوروی سابق فارغالتحصیل شدهاند، استادانی که از دانشگاههای تنظیمی و یا در دوره طالبان فارغالتحصیل شدهاند، تقریباً در همه دانشگاههای افغانستان حضور دارند.
در طی دهسال اخیر، واژه جدیدِ «دیپلوم آنلاین» به ادبیات دانشگاهی راه یافته است، در حالیکه عبارت «خودخوان» منطقیتر از «آموزش آنلاین» از راه دور است. اما این دیپلوم کاملاً یک دیپلوم تجارتی است.
پس کمبود استادانی که بتوانند به زبان انگلیسی لکچر بدهند، یکی از موانع اصلی در راه تطبیق طرح حامد کرزی است. اگر کرزی در نظر داشته باشد استادان انگلیسیزبان از کشورهای خارجی استخدام نماید، دو مشکل عمده وجود دارد: یکی، پیدا کردن استادان (به معنای مدرن آن) در رشتههای انجنیری و طب بسیار مشکل است؛ و دوم، با استادان موجود که اکثرشان تسلط کامل به زبان انگلیسی ندارند، چه کار خواهند کرد؟
ترکیب جامعه محصلان از ترکیب جامعه استادان هم پیچیدهتر است. محصلان با پیشزمینههای متفاوتی، در یک صنف پهلوی هم مینشینند؛ محصلان برگشته از ایران، محصلان برگشته از تاجیکستان، محصلان برگشته از پاکستان، محصلان روستایی و محصلان شهری. آموزش زبان انگلیسی در مکاتب افغانستان طوری است که متعلم شش سال انگلیسی میخواند، اما نتیجه نمیگیرد. دلیلشهم آن است که معلم حرفهیی زبان انگلیسی وجود ندارد. این در حالیست که کوچه پسکوچههای شهر کابل در تسخیر کورسهای انگلیسی است. استفاده از کورسها هم برای کسانی میسر میگردد که معمولاً وضع مالی خوب دارند. اما تکیلف زحمتکشان شهری و روستازادهها که استعداد دارند ولی امکانات مالی ندارند، چه میشود؟
زبان فارسی
نمونه نخست:
حامد کرزی در بخشی از سخنرانیهای ۳ سرطان ۱۳۹۱ خود، افزوده است: «عامل عدم رشد اقتصادیِ ما این است که تحصیلات در رشتههای مهم به زبانی نیست که آموزش علوم به آن آسان باشد، یا بهدست آوردن کتاب آسان باشد.»
یکی از زبانهای تدریس در ا کثر دانشگاههای افغانستان، زبان فارسی دری است. زبان فارسی نه تنها دارای واژهگان تخصص علمی و فرهنگی است، بلکه به زبان علمی لاتین (latin) نیز کمک کرده است. به عنوان مثال: اسم درخت پسته فارسی است، این اسم به زبان لاتین که زبان بینالمللی علمی است، لاتنیزه(latiniza) شده است؛ پس نام علمی درخت پسته افغانستان pistacia vera است که… ادامه صفحه ۶
تکرار یک تجربه…
اسم جنس (genus) آن فارسی است. یا اسم درخت بلوط Quereus bogoot است که اسم نوع (species) آن فارسی است.
نمونه دوم:
زبان تدریس در ایران زبان فارسی است. اما ایران در طی دو دهه اخیر به پیشرفتهای زیاد علمی نایل آمده است. به عنوان مثال، انجمن سلطنتی بریتانیا میگوید که ایران سریعترین رشد علمی را دارد. در فاصله بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸ دانشمندان ایرانی ۱۳۲۳۸ مقاله علمی چاپ کردهاند، در حالیکه این رقم در دوره قبلی ۷۳۶ مقاله بوده و این رشد هجدهبرابری را نشان میدهد.
جمعبندی:
مشکل عقبماندهگی، زبان یا کتاب نیست؛ بلکه مشکل عقبماندهگی، استاد است که نمیتواند تحقیق کند و آخرین دستاوردهای علمی جهان را به کلاسهای درسی بیاورد. و مشکل عقبماندهگی اصلیِ ما، نبود یک پلان استراتژی ملی برای انکشاف علوم و فناوری توسط دولتهاست. حامد کرزی هند و پاکستان را بدون توجه به زمینهها و شرایط اجتماعیِ کشورِ ما مثال میآورد، بیتوجه به این حقیقت که شرایط پاکستان و هندوستان آنزمان با شرایط کنونی کشور ما فرق دارد.
گفتنی است که کشورهای هند و پاکستان، برنامههای کلان ملی برای انکشاف علوم و فناوری داشته و دارند و تنها با داشتن زبان انگلیسی، به ساختن بمب اتوم دست نیافتهاند.
بدون تحول بنیادین و نوسازی نظام تحصیلات عالی، افزایش تحقیق در رشتههای طب و فناوری، بازنگری و بهروز رسانی نصاب درسی، تعطیل یا ادغام فاکولتههای غیرموثر یا ناموفق «زبان گردشی» بینتیجه خواهد ماند. به تمام زبانهای ملل باید احترام گذاشت و از تمامی دستاوردهای علمی آنها بدون تعصب باید استفاده کرد. اما در عین حال، نباید یک زمان خارجی را جایگزین یک یا دو زبان ملی کرد. رییس دولت نمیتواند و نباید سرخود و یا با تحمیل نظرِ خود یا بر اساسِ اهداف سیاسی خود، زبان تدریس را در دانشگاهها تعیین نماید. بهتر است این تصمیمات در جامعه علمی به بحث و بررسی گذاشته شود و نظرات دانشگاهیان نیز مطرح گردد.
Comments are closed.