- ۱۸ قوس ۱۳۹۳
دیروز میعاد مأموریت جنگیِ ناتو در افغانستان پایان یافت. طبق قرار، پس از این، روش کارِ ناتو در افغانستان تغییر خواهد کرد. به این معنا که از این به بعد، مأموریت ناتو دیگر عملیاتی و جنگی نخواهد بود، بل بیشتر آموزشی و تربیتی میباشد. چاک هاگل وزیر دفاع امریکا تأکید کرده است که ایالات متحده به قیمت خون سربازانش، ارتش افغانستان را آموزش داده است و این امر به هیچوجه برگشتپذیر نیست. در همین حال، داکتر عبدالله عبدالله رییس اجراییِ حکومت وحدت ملی گفته است که تغییر مأموریت ناتو، یک امر عجولانه و شتابزده است و افغانستان هنوز در کنار آموزش نیروهای امنیتیاش، به همکاری جنگی و عملیاتیِ ناتو نیاز مبرم دارد.
از این خبر به بسیار سادهگی میشود اعترافِ مقاماتِ دولت وحدت ملی را دلیلی بر ناتوانی نیروهای امنیتیِ افغانستان خواند و به ادامۀ فعالیت جنگی ناتو خوشبین شد؛ اما این سخن بسیار سادهانگارانه خواهد بود، چون کمتر کسی به ادامۀ فعالیت جنگی ناتو در افغانستان خوشبین است و تقریباً میتوان گفت که همهگی خواهان پایانیافتنِ مأموریت نیروهای ناتو و ایالات متحده در کشور اند. زیرا با حضور ناتو در کشور، گویا ادامۀ جنگ حتمیست و همچنان دهها نگرانی و چالشِ دیگر نظیر گسترش بدگمانیِ همسایهها و قدرتهای منطقهیی نسبت به افغانستان نیز حتمی خواهد بود.
اما از سوی دیگر این نکته نیز قابل توجه است که بهراستی نیروهای امنیتیِ کشور توانایی مبارزۀ قاطعانه در برابر تروریسم را ندارند، به چند دلیل:
یکی آنکه همه شاهد گسترش حملات خشونتبار طالبان در سراسر کشور هستند. این مسأله نه تنها که با روی کار آمدنِ دولت وحدت ملی قابل مکث است، بل در زمانِ دو دور تصدیِ آقای کرزی نیز بهخوبی مشهود بود. حالا بماند که چرا و چهگونه؛ اما در هر صورت، ناتوانی نیروهای امنیتی را نشان میدهد و نیز این نکته را که ناتو و ایالات متحده هم در انجام موفقانۀ مأموریتشان در افغانستان ناکام بودند.
نکتۀ دوم، عدم موجودیت یک استراتژی مدون در امر مبارزه علیه تروریسم است که تا کنون نه افغانستان آن را داشته و نه هم کشورهای عضو ناتو بر تدوینِ آن پافشاری کردهاند. به همین دلیل بود که دولتِ گذشته یک روز تروریستان را برادر خواند و روز دیگر آنان را دشمن قلمداد کرد. سوگمندانه دولتِ کنونی نیز در همین امر، پا جای پای آقای کرزی گذاشته و هنوز بر تطبیق چنین سیاستی پافشاری میکند. بنابراین، میتوان گفت که چنین مسألهیی امر مبارزۀ قاطعانه در برابر تروریسم را با چالش مواجه ساخته است.
مسالۀ سوم، عدم تجهیز و آموزشِ درستِ نیروهای امنیتی افغانستان است. گزارشهای زیادی وجود داشته که هنوز نیروهای امنیتیِ افغانستان کمبود اسلحه و تجهیزات نظامی دارند. این کمبود هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی گزارش شده است. به عنوان مثال، هنوز واحد هوایی ارتش از ناحیۀ کمبود هواپیماهای جنگنده رنج میبرد و یا سلاحهای سبک سربازان ارتش، از کیفیتِ بالایی برخوردار نیستند. حالا اگر یک بررسی دقیق در این امر صورت بگیرد، مطمیناً ضعف کیفی و کمیِ نیروهای امنیتی چه در ارتش چه در پولیس و امنیت بهسادهگی آشکار میگردد.
مشکل دیگر از ناحیۀ نفوذ دشمن در نیروهای امنیتی است. همین چند روز پیش وزیر داخلۀ پیشین اعلام کرد که در نهادهای امنیتی کشور، جاسوسان استخباراتِ منطقه رخنه کرده و البته این یگانه اعتراف هم نبوده است. پیش از آن، رییس جمهورِ پیشین و سایر مقامات امنیتی کشور بارها بر این امر اعتراف کردهاند. از اینرو، این مشکل را میتوان دلیلِ دیگری بر ناتوانی نیروهای امنیتی در امر مبارزه با تروریسم دانست.
در نهایت میتوان این نتیجه را گرفت که شاید نگرانی مقامات دولت وحدتِ ملی زیاد بیجا نباشد، چون طرح پایان یافتنِ مأموریت جنگیِ نیروهای ناتو و ایالات متحده در افغانستان، در پی یک سیاستِ لجوجانه و شتابزده از سوی کرزی مطرح شد. حالا در حوصلۀ این مقال نیست که روی چندی و چونیِ آن بحث شود اما در هر صورت، باید نگرانی دولت وحدت ملی در نظر گرفته شود و پایان یافتنِ مأموریت جنگی ناتو در افغانستان نیز لاجرم بر منطقِ مشخصِ خودش استوار میباشد.
Comments are closed.