- ۲۳ قوس ۱۳۹۳
احمد عمران
هرچند بر اساس یافتههای ریاست امنیت ملی کشور، عامل انتحاری حادثه دردناک مرکزِ فرهنگی فرانسه در لیسه استقلال کابل به شبکه تروریستی حقانی تعلق دارد، اما نوشته احمدولی مسعود در صفحه رخنما(فیسبوک)ی او از ابعاد دیگرِ این حادثه خبر میدهد.
آقای مسعود در صفحه رخنمای خود با اشاره به حادثه مرکز فرهنگی فرانسه نوشته: «شدتگیری عملیاتهای انفجاری و انتحاری طی چند هفته اخیر، بهخصوص هدفگیری لیسه استقلال، گذشته از بازی ویرانگر طالبانی، میتواند نشانههایی از بازی بزرگتری در میدان رقابت افغانستان باشد. حضور پُرقدرت بازیگرانِ متعدد در اطرافِ ما و وجود مراکز مختلفِ قدرت در داخل ما، یکجا با دستیابی آسان به نیروی مصرفی طالبان در مارکیت انتحار و انفجار، سامانهها و مقدمات را در یک دور بازی بزرگِ جدید، مهیا ساخته است. انفجار استقلال، هشدارباشیست که رهبری نوپای دولت وحدتِ ملی را نسبت به هر زمان و هر چیزِ دیگر ملزم و مسوول میسازد تا هرچه زودتر حواسِ خود را جمع نموده و راههای جلوگیری از انکشافِ اوضاع را بررسی کنند. در آغازین کار، دولت وحدتِ ملی مسوول است تا با ارایه یک تعریف واضح، عامفهم و واحد از امنیت ملی کشور، مردم را در روشنی قرار دهد؛ کما اینکه مردم حق دارند بفهمند که در هر دو سطح داخلی و خارجی دوست کی و دشمن در کجاست.»
این سخنان که بدون شک در پوشش نوعی از دیپلماسی ارایه شدهاند، چهره دیگری از واقعیتِ جنگِ افغانستان را نشان میدهند؛ جنگی پنهان و کشنده که بازیگران در بیرون از مرزهای کشور در سطحی کلان در حال برنامهریزی آناند. آقای مسعود وقتی تشدید حملات انتحاری و انفجاری در کشور را «بازی بزرگتر» میخواند، به معنای این است که جنگ افغانستان علاوه بر بازیگران داخلی، بازیگرانی در خارج نیز دارد. البته تا این جای مسأله واضح است که گروههای دهشتافکن بدون همکاری حلقههای بیرونی قادر به انجام چنین حملاتی نخواهند شد و از جانب دیگر، بحث عوامل بیرونیِ جنگ افغانستان از دیرزمانی مطرح بوده و در بسیاری از موارد مقامهای کشور، شخصیتهای سیاسی و رسانهها از آن سخن گفتهاند.
اما نکته اساسی در نوشته آقای مسعود، جنگ استخباراتی و نیابتی است که در داخل با استفاده از «مارکیت انتحار و انفجار» سربازگیری میکند. آقای مسعود در نوشته خود بهصورت روشن در مورد این جنگ و به نوشته ایشان «بازی بزرگتر» چیزی ننوشته است، ولی همین چند سطر کوتاه نیز به اندازه کافی گویای وضعیتِ دراماتیک و بهشدت بحرانی کشور میتواند باشد؛ وضعیتی که به گفته ایشان دولت وحدت ملی را میتواند با مشکلات بیشتری روبهرو سازد.
در اینکه استخبارات منطقه در جنگ نیابتی افغانستان سهم و نقش معینی دارد، جای تردید نیست؛ ولی آقای مسعود آنگونه که از نوشته ایشان برمیآید، تنها اشاره به استخباراتِ منطقه ندارد. ایشان به گونه سربسته میخواهد از ابعاد کلانتر این جنگ سخن بگوید. با استناد به نوشته آقای مسعود، میتوان گفت که پای قدرتهای بزرگی در این جنگِ پنهان شامل است. اگر یک روی سکه تنها جنگ، کشتار و انفجاری است که طالبان و گروههای مشابهِ آن زیرنام مقدسات انجام میدهند؛ اما روی دیگر این سکه جنگی است که قدرتهای فرامنطقهیی در آن شرکت دارند. حالا اینکه این کشورها کداماند و در پی چه اهدافی استند، آقای مسعود در نوشته خود از آنها نام نمیگیرد، ولی میتوان حدس زد که بسیاری از کشورهایی که در افغانستان حضور نظامی و سیاسی دارند، در میان خود بدون چالش و تنش نیستند و افغانستان میدان خوبی برای زورآزمایی آنهاست.
آقای مسعود میگوید که این جنگ میتواند دولت وحدتِ ملی را در آغازِ کار به مشکل روبهرو کند. همین حالا نیز از چهرههای سران دولت وحدتِ ملی، این سردرگمی و مشکل را میتوان بهروشنی خواند. وقتی هنوز تعریفِ روشنی از دوست و دشمن وجود ندارد و دولت بهصورت یکجانبه در پی دادن امتیاز به گروههای دهشتافکن است، نمونه دقیق سیاستِ گنگ در دستگاه سیاسی افغانستان بوده میتواند. در همین حال تا هنوز مشخص نیست که رییس جمهوری و رییس اجراییه دولت وحدت ملی چه تعریفی از دوست و دشمن دارند و چهقدر این تعریف متفاوت است!
رییسجمهور غنی گروههای دهشتافکن را «مخالفان سیاسی» خوانده است؛ تعریفی که با واکنش تندِ بسیاری از سیاستمداران کشور مواجه شده است. داکتر رنگین دادفر سپنتا مشاور پیشین شورای امنیت کشور در گفتوگو با رسانهها ضمن غیردقیق خواندنِ چنین تعریفی گفت که «میان مخالف سیاسی و کسی که جنگ میکند، تفاوت وجود دارد. ما نمیشود موتر را طیاره بگویم.» به گفته آقای سپنتا مخالف سیاسی کسی است که اساساتِ نظام را قبول دارد و در یک چهارچوب قانونی برای آوردن اصلاحات مبارزه میکند. داکتر عبدالله رییس اجراییه اما تا هنوز موضع روشن در مورد گروههای مسلحِ مخالف از خود نشان نداده است. این موضوع میتواند بهنحوی نشانه عدم توافق میان رییسجمهوری و رییس اجراییه در مورد گروههای مخالف باشد.
در همین حال، آقای مسعود در نوشته خود از سران دولت وحدتِ ملی، خواهان تعریفِ واضح از امنیت ملی شده است. بدون شک چنین خواستی میتواند در روشن شدن موضع دولت در برابر مخالفانِ مسلح کمک کند. در سیزده سال گذشته دولت افغانستان تعریف واضح از امنیتِ ملی نداشته و به همین دلیل همواره افراد در این خصوص سخن گفتهاند. در دولت پیشین میان رییسجمهوری و مشاور شورای امنیت در تعریف امنیت ملی همسانی دیده نمیشد و این دو تن بنا به تفکرات شخصیِ خود هر کدام تعریف جداگانه خود را ارایه میکردند. دولت وحدت ملی برای اینکه بتواند در مبارزه با تروریسم و دهشتافکنی گامهای موثر بردارد، نیاز به ارایه سیاست یک دست و هماهنگ دارد؛ سیاستی که در آن حدود و ثغور دشمن مشخص شده باشد و امنیت ملی به شکل روشن بازتاب یافته باشد. سردرگمی در مبارزه با هراسافکنی به هیچ پایانِ روشنی راه باز نمیکند. دولت جدید برای اینکه دچار سیاستزدهگیهای دولتِ پیشین در این عرصه نشود، از همین حال باید وضعیت و سیاستِ خود را در برابر دشمنان کشور به گونه روشن و واضح از زبان رییسجمهوری و رییس اجراییه بیان کند.
Comments are closed.