گزارشگر:مجتبی امیری/ یک شنبه 7 جدی 1393 - ۰۶ جدی ۱۳۹۳
حملۀ تروریستی بر مکتبی در پشاور، خشم و انزجار بیسابقۀ مردم پاکستان را در برابر طالبان به دنبال داشت. پس از این حمله، رهبران سیاسی پاکستان تکان خوردند و یکصدا بر مبارزۀ قاطع بر ضد طالبان تأکید ورزیدند. حتا چهرههای مذهبیِ این کشور که حامی و پشتیبان گروههای تروریستی بودند و جنگِ طالبان را برحق میدانستند، بر حذف این گروه از صحنۀ پاکستان فتوا صادر کردند.
طی یک هفتۀ اخیر، صدها طالب مخالفِ مسلح اسلامآباد در حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا و عملیات هوایی ارتش پاکستان، جان باختهاند و ارتش پاکستان بیوقفه بر مواضع طالبان در مناطق قبیلهیی حملهور میشود.
دولت و مردم پاکستان، پس از رویداد خونین پشاور به خود آمدند و یکصدا بر پیکار با دشمنانشان تأکید ورزیدند. در همین راستا، یکشبه قانون منع اعدام را ملغا کردند و به تمام قوانین بینالمللی که پیش از این خود را مکلف به رعایت آن میدانستند، پشتپا زدند.
اسلامآباد به خوبی میداند که تنها راه چیرهشدن بر دشمن، قاطعیت و استفاده از قوۀ قهریه است. به همین دلیل، در چند روز پسین، بهرغم مخالفت نهادهای بینالمللی به ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد، حکم اعدام دهها تن از چهرههای مطرحِ طالبان پاکستانی صادر شده است. شماری از افراد تأثیرگذار این گروه به دار آویخته شدهاند و برخی دیگر در انتظار مرگ بهسر میبرند.
رهبران مخالف سیاسی حکومت نوازشریف از جمله طاهرالقادری و عمرانخان، با درنظرداشت وضعیت حساس حاکم در این کشور، راهپیماییهایشان را متوقف کردهاند و بر تشدیدِ حملات بر لانههای طالبان پاکستانی تأکید کردهاند.
رهبران پاکستان، دولتهای افغانستان و امریکا را نیز متقاعد ساختهاند که در جنگ با تروریستان آن سوی مرز، اسلام آباد را همکاری کنند. سفر رییس ستاد مشترک ارتش پاکستان به کابل و سفر رییس ستاد مشترک ارتش افغانستان و فرماندۀ کل نیروهای بینالمللی به اسلامآباد در همین راستا انجام شده است. پاکستان به خوبی از نقش کابل و واشنگتن در مبارزه با مخالفان نظامیاش آگاه است و از همینرو، این کشور بر کابل فشار وارد کرده که عملیاتهای خویش را در مناطق مرزی تشدید ببخشد. حکومت افغانستان هم وعده سپرده است که با اسلامآباد در زمینۀ مبارزه با تروریسم و افراطیت همکاری میکند. واشنگتن که عملاً عملیاتهای خویش را در آن سوی مرز افزایش بخشیده و دستِ همکاری با اسلامآباد داده است.
هرچند طالبان در پاکستان بستر کافیِ اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارد، بستریکه خود ارتش و سازمان اطلاعات این کشور در فراهمآوری آن نقش تعیینکننده داشته است؛ اما اگر عملیات ارتش پاکستان بر مواضع طالبان پاکستانی به همینگونه ادامه یابد، به زودی ریشههای گروه مخالف مسلح اسلامآباد خشکانیده خواهد شد.
روی دیگر سکه
پاکستان با آنانیکه شهروندان و اتباعش را میکشند، با تمام نیرو و قوت مبارزه میکند و طی چند روز معدود صدها تنشان را بازداشت میکند و دههاتن دیگر را به زندان میافگند تا بهگونۀ مخفی بهدار آویخته شوند. اما با گروههایی که شهروندان کشور همسایه، هم فرهنگ، هم دین و مذهبش را میکشد، نهتنهاییکه سرِ ستیز و خشم ندارد که حمایت و پشتیبانیشان نیز میکند.
از پاکستان که طی چند دهۀ گذشته دشمنی و خصومتش را با افغانستان ثابت کرده، گلایهیی نیست. گلایه از حکومتِ افغانستان است که تا اکنون دوست و دشمنِ خویش را مشخص نکرده است. همانندِ رویداد پشاور، دهها بار در افغانستان مردم بهگونۀ دستهجمعی کشته شدهاند. تنها در جریان یک سال اخیر، در دو رویداد خونین تروریستی در ولایت پکتیکا بیش از سهصد تن کشته و زخمی شدند. به همینگونه، در کابل و ولایتهای دیگر افغانستان نیز روزمره دهها تن از شهروندان نظامی و غیرنظامی بیرحمانه از سوی گروههای وابسته به استخبارات پاکستان کشته شدهاند و میشوند. این کشتارها، برخلاف پاکستانیها، هیچگاه حکومت و مردم ما را بیدار نساخت. حتا دولت پیشین افغانستان صدها تن از تروریستان متکرر را از بازداشتگاهها آزاد کرد تا صفوف دشمن را تقویت کرده باشد. قاتل کودکان و زنان این کشور را با «واژههای اخلاقی» نوازش داد تا بیشتر از پیش ماشین کشتار آنها را تقویت کرده باشد. عواملِ نفوذی استخبارات بیرونی را رشد داد تا تروریستان با حمایت و پشتیبانی آنها بتوانند عملیاتهای انتحاری و انفجاریشان را بهدرستی سر و سامان بدهند و به موفقیت برسانند.
اکنون، پاکستان با دولت جدید افغانستان بازی تازهیی را راه انداخته است و از کابل میخواهد که در راستای مبارزه با دشمنانش این کشور را کمک کند؛ اما خودش تروریستانی را که با مردم افغانستان در جنگند، میپروراند و رهبرانشان را در مراکز نظامی و استخباراتی خویش نگه میدارد تا از گزندِ حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در امان باشند. ملا عمر را در کراچی پاسبانی میکند و شبکۀ حقانی را به عنوان بخشی از سازمان اطلاعاتش تمویل مینماید.
در روزهای پسین، مواضع طالبان پاکستانی در دو سوی خط دیورند بهگونۀ مشترک از سوی واشنگتن، کابل و آسلامآباد مورد حمله قرار میگیرد و اما طالبانِ مخالف دولت افغانستان، در آرامش کامل در کویته، بلوچستان، پشاور و… بهسر میبرند.
حملات ارتش پاکستان بر مواضع طالبان، هیچگاهی به معنای قطع حمایت اسلامآباد از افراطیت و تروریسم نیست. زیرا در مقطع کنونی، تنها حربۀ دستداشتۀ اسلامآباد، تروریسم و هراسافگنی است و از همین مجرا، از جامعۀ بینالمللی امتیاز میگیرد و عمق استراتژیکش را در منطقه و افغانستان جستوجو میکند. اما افغانستان که قربانی تروریسم است، باید در مناسبات جدید امنیتی و سیاسی خود با حامی طالبان محتاط و مواظب باشد. حکومت افغانستان باید مشروط به یک سلسله پیشفرضها وارد معامله با اسلامآباد شود؛ چون در عملیاتهای ارتش پاکستان، یک طالب افغانی هم کشته نشده است. پاکستان گروهی از طالبان را تروریست میخواند و میکُشد و گروهی دیگر را متحد و ابزار خودش میپندارد و حمایت میکند. چنین رویکردی، نشان میدهد که این کشور هیچگونه برنامهیی برای قطع حمایت از تروریسم ندارد. دولت افغانستان باید بداند که همکاری یکجانبه در راستای مبارزه با تروریسم، هیچ دردی از دردهای مردم ما را دوا نکرده و نمیکند. چون عمقِ استراتژیک پاکستان تغییرناپذیر است. طالبان ابزار بیمصرف و کمهزینهیی برای برآوردهسازی اهداف استراتژیک اسلامآباد هستند و این کشور به این زودیها از حمایت این گروه دست برنمیدارد.
اما در این میان، بر حکومت افغانستان است که استراتژی واحدی در مبارزه با طالبان و گروههای هراسافگن داشته باشد. نگاه سلیقهیی و احساسی به طالبان باید عوض شود. چنین نگاهی چنانکه در گذشته نتیجه نداد، پس از این نیز ناکام خواهد بود. سیاست مبهم و پیچیدۀ حکومت گذشته در مبارزه با تروریسم باید کنار گذاشته شود و خطوط سرخ و سبز نیروهای امنیتی کشور مشخص شود.
رییس ستاد مشترک ارتش پاکستان با یک سفر به واشنگتن توانست حمایت این کشور را در زمینۀ مبارزه با طالبان پاکستانی به دست بیاورد که سپردن مسوول مالی طالبان پاکستانی به اسلامآباد، به خوبی نشان میدهد که واشنگتن اسلامآباد را در این راستا کمک میکند. اما کابل بهرغم امضای موافقتنامههای استراتژیک و امنیتی با واشنگتن و ناتو تا کنون نتوانست از پوتانسیل امریکا و سازمان پیمان اتلانتیک شمالی برای زیر فشار قرار دادن اسلام آباد در زمینۀ قطع حمایت از طالبان استفاده کند.
حتا امریکا اعلام کرده که دیگر طالبان را دشمن نمیداند و از هدف قراردادن ملاعمر و سایر اعضای گروه طالبان نیز خودداری میکند. اینجاست که ما پی میبریم عیب در خود ماست. ما ناکام استیم و باید پروندۀ ناکامی ما بسته شود. این کار در یک صورت ممکن است و آن اینکه همه یکپارچه در برابر طالبان و حامیانشان بایستیم و مجال نفوذ استخبارات خارجی را به درون نیروهای امنیتی و سیاسیمان بگیریم. چیزی که دشوار است؛ اما ناممکن نیست.
Comments are closed.