گزارشگر:حامد علمی - ۰۸ میزان ۱۳۹۱
بخش بیـستوپنجم
در این بخش، یکی از یادداشتهای نگارنده که هنگام رهایی سربازان در خوست، نوشته و به رادیو صدای امریکا فرستاده، نقل میگردد:
«حدود هزار سرباز که در جنگهای ده ماه قبل اسیر مجاهدین شده بودند، امروز طی مراسمی باشکوه که در غند جهادی ژور در ولایت پکتیا ـ مربوط قوماندان جلالالدین حقانی ـ دایر گردید بود، سند ترخیص دریافت نموده، آزاد شدند.
قوماندان جلالالدین حقانی در مراسم رهایی اسیران، بیانیهیی ایراد و علت رهایی اسیران را، عفو عمومییی خواند که قبل از تصرف خوست، اعلان نموده بود.
قوماندان حقانی گفت: هنگام تصرف خوست، حدود پنجهزار فرد مسلح از این شهر دفاع میکردند که با استفاده از آن عفو، تمامی ملیشهها با خانوادههایشان راهی پاکستان شدند و به تعقیب تصرف خوست، حدود سههزار مسلح بهدست مجاهدین اسیر گردیدند که از آن جمله، مجاهدینِ من حدود هزاروهفتصد سرباز به شمول یکصدونود صاحبمنصب و پنج جنرال را اسیر کردند، که امروز آخرین دسته سربازان اسیرشده رها میگردند.
حقانی افزود که عده زیادی از عساکر قبلاً رها شده و یا فرار نمودهاند و عدهیی دیگر، در اثر بیماری رها گردیدند.
حقانی اضافه کرد که در مورد سرنوشت افسران و پنج جنرال تا حال تصمیمی گرفته نشده و در چند روز آینده در مورد آنها نیر با قوماندانان مشوره خواهیم کرد، اما اینها نیز عفو گردیدهاند و هیچگونه تحقیقی از ایشان صورت نخواهد گرفت و مجازات نخواهند شد.
حقانی در اجتماعی که سخنرانیهایش با نعرههای الله اکبر استقبال میگردید، گفت سربازانی که در این مدت نزد مجاهدین اسیر بودند، از این پس برادران مجاهد ما هستند و اگر خواسته باشند، میتوانند در مراکز و یا پایگاههای ما خدمت کنند و به آنها به حیث مجاهد نظر خواهد شد، اگرچه قبلاً نیز هیچگونه شکنجه و اذیت نشدهاند.
حقانی عساکر را مورد خطاب قرار داده، اضافه نمود: شما در طول اقامتتان در نزد مجاهدین، دارای بهترین نمونه از صداقت بودهاید و اگر از طرف کدام مجاهدی اذیت شده باشید، بدانید که از نافهمیِ شخصیِ مجاهد بوده و من به نمایندهگی از تمام مجاهدین، از شما معذرت میخواهم.
وی علاوه کرد: هر سربازی که به خانهاش برمیگردد، لباس و مصارف راه را دریافت خواهد کرد و علاوتاً اگر هنگام دستگیری شما، کسی پول یا جنسی را از شما گرفته باشد، دوباره مسترد میشود. حقانی افزود باید علاوه کرد هر سربازی که به خانهاش برمیگردد، باید تعهد کند که دیگر به حکومت کابل خدمت نمیکند.
وقتی سخنان حقانی به اینجا رسید، سربازان به علامت، تایید دستهایشان را تکان داده و مرگ بر حکومت کابل گفتند.
این که چه تعداد از سربازان، شیفته رویه مجاهدین گردیدهاند، پرسش علیحده است؛ اما هنگام مصاحبههای من با سربازان، بهصورت جداگانه و دور از چشمان مسوولین امنیتی، اکثریتشان وقتی نام رهایی را میبردند، خوشی و غم در چهرههایشان نمودار میگشت و اظهار میکردند که از یک پدر معنوی دور میشوند.
قابل یادآوریست که بعد از تصرف خوست، اضافه از چهارصد سرباز و افسر، بهدست نیروهای محاذ ملی اسلامی افغانستان افتاده بود که تنظیم محاذ همه سربازان را در سه مرحله رها نمود و به جز چند افسر، کسی نزد آنها باقی نمانده است. همچنان قابل ذکر است که سرنوشت سایر اسیرانی که نزد دیگر تنظیمها هستند، بهدرستی معلوم نیست.» (۶۴)
پس از سقوط خوست
بعد از سقوط خوست، در میان دهها مشکلی که عبارت از دفن اجساد، احیای دوباره اداره، پاککاری از وجود هزاران مین، تنظیم نیروهای امنیتی، حفاظت نیروهای جهادی و اسیران جنگی از راکتهای اسکاد و بمباران… بود، دو مساله مهم در صدر برنامههای مجاهدین قرار گرفت. موضوع اول، نگرانی از وضعیت اسیران جنگی بود که اعاشه و نگهداری آنها و تهیه مواد دارویی و غذایی برایشان در شرایط جنگی توانفرسا مینمود؛ و موضوع دومی، استفاده موثر نظامی و سیاسی از شکست حکومت کابل بود که میان رهبران مجاهدین و طرفدارانِ جهاد افغانستان مطرح شد.
طوری که ذکر گردید، هزاران ملیشه خوستی هنگام سقوط این ولایت به طرف شهر گردیز یا مناطقی چون منگل، تنی، زرمت و اطراف آن فرار کردند و یا به اردوگاههای مهاجرین در آن سوی مرز پناهنده شدند. البته فرار از خوست تنها به ملیشهها و سربازان محدود نماند، بلکه دهها افسر بلندرتبه حکومت کابل نیز در میان فراریان قرار گرفته، خود را به ولایت همجوار و کابل رسانیدند.
چندین گزارش از فرار بلندترین مقامات نظامی و ملکی خوست رسید و گفته شد که قوماندان عمومیِ نبردِ خوست نیز با مهارت بسیار از چنگال مجاهدین فرار کرده است: «چند تن از جنرالان سهیم در جنگ خوست، بهصورت مرموزی از اسارت مجاهدین نجات یافته و اکنون به کابل رسیدهاند. دگر جنرال نظرمحمد معاون نجیب، برید جنرال سیدمحمدعلی درهنوری، برید جنرال احمدخان از جنرالهای ملیشه و میرزا محمدعالم حمیدی، عضو بیروی سیاسی حزب کمونیست با بیستودوتن از اعضای رهبری حزب که هنگام جنگ خوست در آنجا اقامت داشتند، از محاصره مجاهدین رها و به کابل برده شدهاند. جنرالان فراری و همراهانشان با طی طریق در مناطق کوهستانی منگل، خود را به گردیز رسانیده و از آنجا به کابل مواصلت کردهاند. همچنان میرزامحمد عالم حمیدی، عضو بیروی سیاسی در معیت بیستودو نفر از اعضای رهبری حزب کمونیست، بهصورت مرموزی به میرانشاه و از آنجا به پشاور انتقال و بعد از طریق جلالآباد، به کابل رسانیده شدهاند.» (۶۵)
اگرچه دهها تن فرار کردند، اما صدها سرباز و افسر در اسارت مجاهدین باقی ماندند. اکثریت این اسیران نزد مجاهدین مولوی جلالالدین حقانی بهسر میبردند. تنظیمهایی چون محاذ ملی اسلامی افغانستان و حزب اسلامی به رهبری انجنیر گلبدین حکمتیار نیز تعداد زیادی از افسران و سربازان حکومتی را به اسارت گرفتند.
تنظیم محاذ ملی اسلامی افغانستان، اضافه از چهارصدتن را به یکی از اردوگاههای خویش، در نزدیکی شهر پشاور که بهنام “غند ناوگی” یاد میشد، انتقال داد و در چندین مرحله آنها را آزاد ساخت. اما حزب اسلامی هیچگاه نخواست که نام و تعداد اسیران را انتشار دهد.
اینکه چرا حزب اسلامی نام اسیران خوست را انتشار نداد، به دو علت میتواند باشد: یکی اینکه رهبری حزب اسلامی ادعا مینمود که بیشترین موفقیتها را در خوست، مجاهدین گروه وی نصیب شدهاند، در حالی که این مساله واقعیت نداشت و تعداد کمِ اسیرانی که نزد ایشان بود، ثبوتی بر رد ادعاهای این حزب تلقی میشد؛ و یا شاید هم حزب اسلامی تصمیم داشت که تعداد زیادی از این اسیران را از بین ببرد، بنابران نمیخواست از عجله کار گرفته، اسمهای اسیران را انتشار دهد و در آینده مورد بازجویی قرار گیرد.
اما سایر فرماندهان و مجاهدین مولوی حقانی، از تعداد اسیران و تصمیمات مبتنی بر سرنوشت آنان، همواره اطلاعات پخش میکردند. یکی از فرماندهان جلالالدین حقانی که قوماندانی غند سلمان فارس یا قرارگاه معروف بری را به عهده داشت، در همان اوایل آمادهگیاش را برای تبادله با اسیران مجاهدی که در زندانهای حکومت کابل بهسر میبردند، اعلان کرد: “حاضر هستیم تا پنجاه افسر و پنجصد سرباز را که در غند سلمان فارس هستند، تبادله نماییم. برای این منظور اعلان میکنم که آماده تبادله میباشم.» (۶۶)
Comments are closed.