احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 7 دلو 1393 - ۰۶ دلو ۱۳۹۳
تایپوگرافی تکنیکی در گرافیک است که با حضور چاپ در عرصۀ نشر کتاب به وجود آمده است. با آمدن چاپ، برای تلطیف کردنِ کلماتِ چاپی که خشک به نظر میرسیدند، حرکاتی در بخشهایی از لغات و برجسته کردن آن ایجاد میکردند.
تایپوگرافی اصطلاحی است که این روزها در مجامع هنریِ گرافیکی زیاد شنیده میشود. گاهی آن را با خوشنویسی (کالیگرافی) اشتباه میگیرند.
در تایپوگرافی خوانا بودن مهم است، زیرا در زمینهیی استفاده میشود که اطلاعرسانی وجه بارز آن است، ولی در خوشنویسی زیبایی در اولویت قرار دارد.
عقیده بر این است طراحان وظیفۀ انتقال ذهنیاتِ خود و پیام موضوع را در طرحهایشان بر تصویر و حروف قرار میدهند. اینک خط، در روند تحولات جدید، وظیفۀ خود را خوانایی و سهولت نگارش نمیداند و کم و بیش به فُرمی زیبا تبدیل شده است که در درجه اول مفهوم نوشته را قبل از خوانده شدن، بیان میکند.
در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژهگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد، برخی آن را با «خط نگاره»، «خط نگاری»، «کالیگرافی» و «طراحی حروف» هم مسیر میدانند. در حالی که تایپوگرافی، اثری گرافیکی است که حروف، ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی که در آنها برای کشف ویژهگیهای بصری حروف انجام میشود، استفاده میکند.
اما طراحی حروف به معنای آن است که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون را داشته باشد. در حالی که تایپوگرافی هدف دیگری دارد، برخلاف مسوولیتی که در دنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین و خواناترین صورت، مفهوم خود را بیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فُرم یکجا به بیننده و خواننده القا شود.
اینک هنرمندان بدعت و شگفتی را به همراه زیبایی، از اهداف مهم بصری تعیین کرده اند، آنهم با سه اقدام مهم یعنی تغییر شکل در حروف (دفرماسیون)، اغراق در حروف (اگزجریشن) و سادهسازی حروف (استیلزیشن)؛ تا بتوانند زیبایی، قدرت ارایه و روح تبلیغگرای آن را بالا ببرند.
اما این روند در بعضی مواقع تا جایی پیش میرود که مانند نقاشی، به حروف به عنوان فُرم محض نگاه شده است. شاید این دید در نقاشی مشکلی نداشته باشد، اما هنرمند گرافیست در روند کاربردهای روزمره، زیبایی را با سودمندی و گویایی ترکیب میکند تا بتواند ذائقۀ بصری انبوه مخاطبان خود را که اغلب شهروندان معمولی هستند، تغییر و ارتقا دهد. در این صورت است که بیننده و مخاطب با مشارکت فعالِ خود در فهم و خواندن خط جدید، تلاش میکنـد و این یکی از مهمترین ویژهگیهای تایپوگرافی در خط معاصر است.
در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژهگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد، برخی آن را با «خط نگاره»، «خطنگاری»، «کالیگرافی» و «طراحی حروف» هممسیر میدانند. در حالی که تایپوگرافی، اثری گرافیکی است که حروف، ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی که در آنها برای کشف ویژهگیهای بصری حروف انجام میشود، استفاده میکند. اما طراحی حروف به معنای آن است که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون را داشته باشد.
تحولات فُرمی خط پارسی از سرلوحههای روزنامهها شروع شد و خوشنویسان که در آن زمان عهدهدار طراحی عنوان نشریات بودند، به این مهم آگاهی داشتند که با باید برای طراحی عنوان، زبان بصریِ جدیدی خلق نمود. آنها از خطهایی چون طغری و نستعلیق برای نوشتن عنوانها استفاده کردند و در ترکیب و نوع اتصالات آنها تغییراتی دادند. البته در پیشینۀ خوشنویسی خط فارسی نمونههایی از این گونه تلاش را به وفور میتوان در دورههای مختلف دید. تلاشی که برای ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته است و در آن خط و نقش به گونهیی همساز درهم میآمیزند.
طراحی عنوان، نوعی ویترین و نمایانگر فضا و روحیۀ مطلب است که امروزه کمتر به آن توجه میشود. از طرف دیگر، شاید هدف اصلی تایپوگرافی، سرعت بخشیدن به ارسال هرچه سریعتر پیام و برقراری ارتباط بهصورت زبان بصری نسبت به نوشتار عادی باشد و مضمونی که از تایپوگرافی در اذهان جای گرفته، آن است که حروف را به صورت درهم ریخته بر روی کار قرار دهند. در صورتی که تایپوگرافی چنین نیست. تایپوگرافی به معنای کشف ارزشهای بصری حروف برای بیان مفهومی جدید است و شاید به دلیل آنکه حروف چاپی فارسی به اندازۀ کافی دارای تنوع قلم و کاراکتر نیست، اهمیت هماهنگی شکل و حروف با موضوع، در میان فارسیزبانان بهدرستی شناخته نشده و کمتر کسی به این نکته توجه کرده است.
ولی به طور طبیعی، شکل حروف باید طوری انتخاب شود که دارای هماهنگی تصویری با محتوای آن باشد و در نتیجه، درک مطلب برایش بهتر و مطبوعتر میشود. همان طوری که «کیوستی واریس» چشمانداز فنلاند و گذشتۀ آن را سرچشمۀ طراحی هنری و گرافیک فنلاند میداند، ما نیز باید از جامعه و گذشتۀ هنریمان تأثیر بگیریم.
تایپوگرافی فقط جابهجا کردن خط کرسی حروف نیست و باید با ظرفیتهای حروف فارسی آشنا باشیم. حروف فارسی بهخاطر فُرم خاصی که دارد برخلاف حروف لاتین، اگر فواصل بین حروف برداشته شود و به هم نزدیک یا به یکدیگر بچسبند، خوانایی خود را از دست نداده و می توان فرمهای خاصی را از ترکیب فونتهای امروزی بر اساس ترکیبات خوشنویسیِ گذشته بهدست آورد. باید به این نکته توجه داشت که الفبا و حروف به عنوان نمادهایی که عهدهدار بار فرهنگی و عاطفی هستند، چیزی فراتر از نمایش الفبایی حروف هستند و این تجربیات برای حروفچینی صفحات نیست، بلکه برای طراحی عنوان فلم، کتاب، پوستر و … است.
برای رشد و پیشرفت تایپوگرافی، باید با شناخت و توجه به ملاکهای زیباییشناسیِ این هنر بر پایۀ گرایشهای بومی و میهنی، آن را در فضایی جهانی جستوجو کنیم و با فهم صحیح از هنر پارسی، به ویژه خوشنویسی، تایپوگرافی فارسی را از تایپوگرافی غربی متمایز کنیم.
منبع: پرشین پرشیا
Comments are closed.