احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 2 حوت 1393 - ۰۱ حوت ۱۳۹۳
محمد بوعزیزی جوانیکه در نتیجۀ فساد و بیعدالتی خود را در سال ۲۰۱۰ در تونس آتش زد، تمامی کشورهای عربی را منقلب کرد.
بوعزیزی با آتش زدن خود، دولتهای مستبد و جابر تونس، مصر، لیبیا، یمن و مراکش را سرنگون کرد و تکانۀ تاریخی و بزرگ را در تمامی کشورهای عربی به وجود آورد.
محمد بوعزیزی ۲۶ ساله بود. او در شهر سیدی بوزید در ۲۵۰ کیلومتری جنوب شهر تونس پایتخت تونس از طریق سبزی فروشی پول بدست میآورد. زمانیکه پولیس امتعۀ او را از نزدش گرفت و با او بدرفتاری کرد، بوعزیزی بالای خود پطرول پاشید و در برابر ساختمان شهرداری خود را آتش زد. او، در حالیکه در میان شعلههای آتش میسوخت، فریاد میزد: «بس است فقر! بس است بیکاری!». دیگران هم از وی پیروی کرده اند. محمد میوه و سبزی میفروخت تا برای خرید کتابهایش پول بدست بیاورد. او میخواست به تحصیلات اش ادامه بدهد و خانوادۀ خود را کمک کند. بوعزیزی خواهان عدالت بود. نتیجۀ به آتش کشیدن او این بود که بخش قابل ملاحظۀ کشورهای عربی از چنگ استبداد، بیعدالتی، تبعیض و ظلم رهایی یابند و مردم خواهان به دست آوردن حقوق شان شوند.
حالا چهار سال بعدتر از به مرگ بوعزیزی که نتیجهاش دگرگونی کلان اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ عرب بود، اینجا در کابل جوانی خود را به خاطر «ظلم و بیعدالتی» به آتش کشیده است.
نزدیکان این جوان میگویند که او از نابسامانیهای اجتماعی و بیعدالتی در کشور به ستوه آمده بود و از بهر رساندن پیام دادخواهی به مردم خود را آتش زد.
عبدالصبور پدر فیروز در گفتوگو با طلوع نیوز پسرش را یک قهرمان میداند و میگوید که وی برای حرمت گذاشتن به خواهران و مادران این کشور خود را آتش زد تا پیام عدالت خواهی را به جهان برساند.
فیروز دانشجوی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی یکی از دانشگاهها در شهر مزارشریف بود؛ وی با دختری در کابل دلبستگی داشت و هر دو قرار گذاشته بودند تا پس از پایان دورۀ دانشگاه با هم ازدواج کنند.
اما این دختر روز ششم ماه دلو از برابر دروازۀ دانشگاه در ناحیۀ چهارم کابل ربوده شد.
نزدیکان این خانواده که میخواهد نامی از آنان گرفته نشود؛ میگویند که این دختر از سوی افراد ناشناس با استفاده از یک موتر دولتی ربوده شد و پس از ۱۵روز دوباره به خانهاش بازگشتانده شده است.
فیروز از این رویداد باخبر میشود، از مزار برای عدالت خواهی به کابل آمد و در نهادهای امنیتی شکایت درج میکند.
فیروز پس از نوشتن نامهیی برای پدر و اعضای خانوادهاش به روز جمعه ۲۴ماه دلو خودش را در برابر دروازۀ کاخ ریاست جمهوری به آتش کشید و «فریاد عدالت خواهی» سر میدهد.
او را به شفاخانۀ انتقال میدهند اما در شفاخانه جان میدهد.
عبدالصبور پدر فیروز اظهارداشت: «فیروز خود را آتش نزد که خود کشی کند؛ بلکه با این کار پیام بزرگی را به مردم نشان داد، تا مردم در برابر ظلم و بیعدالتی که از سوی زورمندان انجام میشود آرام ننشیند و حتی حکومت هم نمیتواند کاری در برابر آنان کند».
مسوولان دانشگاه آریانا در کابل نیز ربوده شدن یک دختر دانشجو را تائید میکنند.
درهمین حال شماری از اعضای مجلس و روزنامهنگاران از ربوده شدن این دختر و خودکشی این پسر سخت انتقاد میکنند.
میرداد نجرابی رییس کمیسیون امنیت داخلی مجلس نمایندهگان گفت: «دختر جوان را در کابل اختطاف کردند و ۱۵روز نزد اختطافگران میماند و بعد بالای او تجاوز میشود؛ این بزرگترین قربانی است که این خانواده از خاطر بیپروایی مسوولان امنیتی کابل میدهند و پسر جوان هم مجبور به آتش زدن خود میشود.»
پولیس کابل میگوید که دو تن را در پیوند به این رویداد بازداشت کردهاند و بررسیهایشان برای روشن شدن این رویداد بگونهی جدی ادامه دارد.
محمد فرید افضلی رییس بررسیهای جرمهای جنایی پولیس کابل ادامه داد: «ما سند و مدارکی داریم، آنکه در رسانهها پخش شده نادرست است؛ اما برای گسترش این پرونده و حفظ عزت خانواده ما نمیتوانیم جزیات بیشتری را به رسانه بگویم».
حشمت رادفر، روزنامه نگار میگوید که فیروز، نماد عدالتستیزی و انسانیتگریزی ساختارهای اجتماعی و تسخیر ساختارهای اداری، عدلی و قضایی و امنیتی کشور توسط نسلی از انسانهای منفعت اندیش، واپسگرا و ارزشگریز است.
او گفته است: روان جمعی جامعه ما به حدی تخدیر و تحقیر شده که توان احساس دردهای واقعی خود را از دست داده است. جامعهیی بیمار که ضد ارزشهای تصنعی و قلابی آن را از ارزشهای اصیل انسانی بدورش ساخته و تا بدان حد بیعاطفه، بیرحم و انسانیت ستیز شده که در قساوت، واپسگرایی و ضدیت با هنجارها و اززشهای انسانی، دست دشمنان طالبان، داعش، بوکوحرام، الشباب، القاعده و هرچه سامان و سازمان جهنمی و تندرو در دنیا است را از پشت بسته است.
او در صفحۀ فیسبوکش نوشته است: «به جامعهییکه در آن پیشانی برهنه یک زن در جادههای کابل بیشتر از بدنهای پاره پاره کودکان انتحاری و چشمهای ماتم زده کودکان نادار آن کارگر شهرداری که سه روز پیش قربانی ماین طالبان شد، حساسیت برانگیز است، باید گریست اما چشم میباید.»
فیروز در نامهیی که برای اعضای خانوادهاش نوشته از آنها پوزش خواسته و گفته است که وی هیچگاه نتوانسته بیعدالتی و بیعزتی بانوان کشورش را ببیند .
در نتیجۀ مرگ بوعزیزی در تونس، دهها میلیون انسان به پا خیستند و خواهان عدالت شدند؛ اما بهنظر میرسد مرگ فیروز در کابل، بازتاب آنچنانی نداشته است؛ چه رسد به اینکه دگرگونییی را در جامعۀ افغانستان به وجود آورد. او خودش را آتش زد تا عدالت در جامعۀ ما برپا شود و دامن ظلم، بیعدالتی و خودسری برچیده شود. اما شوربختانه روحیۀ جمعی نشان میدهد که دستیافتن ما به آرمانهای بزرگی که فیروز در سر میپروراند و خودش را به خاطر آن آتش زد، دشوار و حتا ناممکن است.
Comments are closed.