- ۱۷ حوت ۱۳۹۳
احمد عمران
گشایش سال پنجم دور شانزدهم شورای ملی با مراسم ویژه و حضور رؤسای جمهورِ فعلی و پیشین و رییس اجراییۀ دولت وحدت ملی، خالی از حاشیههای دلچسپ و قابل مکث نبود.
نخست: حضور حامد کرزی رییسجمهوری پیشینِ کشور در این مراسم نکتههای جالبی را میتواند بازگو کند. آقای کرزی در زمان ریاستجمهوری خود به اکراه وارد مجلس میشد و یا در مراسم گشایش آن حضور مییافت. او که نسبت به انتخابات پارلمانی دیدگاههای خاصی داشت، نمیخواست آغاز به کارِ دور شانزدهم شورای ملی را انجام دهد و به همین دلیل هفتهها از این امر شانه خالی کرد و زمانی که مجبور شد تن به گشایش شورای ملی دهد، با جبین ترش و سخنان نیشدار به خانۀ ملت آمد. آقای کرزی چیدمان فعلی شورای ملی را قبول نداشت و به همین دلیل پس از برگزاری انتخابات پارلمانی، دادگاه ویژۀ انتخاباتی را بهوجود آورد و تلاش کرد از طریق این دادگاه، تعداد بیشتری از حامیانِ خود را وارد مجلس کند. اما این ترفند نیز کارا نیفتاد و سرانجام مجبور شد شورایی را که با اعضای آن مشکل داشت، بپذیرد. پذیریش رسمی مجلس از سوی آقای کرزی البته به معنای همراهی و همکاری او با این نهاد نبود. او تا روزی که به عنوان رییس جمهوری افغانستان بر اریکۀ قدرت قرار داشت، همچنان به رابطۀ گنگ و خصمآلودِ خود با مجلس نمایندهگان ادامه داد. اما حضور او در مراسم گشایش سال پنجم شورا دستکم این واقعیت را نشان داد که این روزها برای آقای کرزی روزهای دشواری است. او حالا که از اسب قدرت بر زمین افتاده، احساس تنهایی و انزوا میکند و به همین دلیل در هر محفل و مجلسی میخواهد حضور داشته باشد. دوم: سخنان اشرفغنی رییسجمهوری کشور در این مراسم حداقل برای آقای کرزی میتوانست سخنان جالبی نباشد. آقای کرزی در برابر خود فردی را میدید که به راهی جدا از راه او میرود. هرچند آقای غنی همواره در سخنرانیهای خود بر ادامۀ راه کرزی تأکید میورزد، اما مشخص است که در عمل، راهِ او با راه آقای کرزی در عرصههای مختلف تفاوتهایی دارد. یکی از این راهها، موضوع گفتوگوهای صلح و نزدیکی با پاکستان است که بهنحوی با مزاجِ آقای کرزی همخوانی ندارد. آقای کرزی در روزهای اخیر به گونههایی تلاش میکند که دیدگاههای منتقدانۀ خود را در امر صلح و روندی را که دولتمردان جدید آغاز کردهاند، نشان دهد. او نسبت به حضور طالبان در قطر چندان نظر خوشبینانه ندارد و فکر میکند که گشایش چنین دفتری میتواند به مواضعِ او صدمه وارد کند. در همین حال، آقای کرزی نسبت به نیات چین و پاکستان نیز همچنان مشکوک به نظر میرسد و گفته میشود که او بارها در دیدار با رهبران جدیدِ دولت هشدار داده است که از نزدیکی با این دو کشور بهویژه در امر صلح اجتناب ورزند. سخنان آقای غنی در روز گشایش سال آخر مجلس، بهنحوی ریختن آب سرد بر دستهای آقای کرزی میتوانست تعبیر شود. او زمانی از سیاستهای صلح خود سخن میگوید که فقط یک بار به پاکستان سفر کرده، اما بارها میزبان مقامهای ارشد نظامی و استخباراتی پاکستان در کابل بوده است. سخنان آقای غنی نشان میداد که او بهرغم متهم بودن به برخی پنهانکاریها در مسیر صلح، میداند چه راهی را میخواهد بپیماید؛ خلاف آقای کرزی که تا آخرین روزهای مأموریت خود به عنوان رییسجمهوری افغانستان نمیدانست که چه میخواهد و چه میکند. سوم: حضور رؤسای کمیسیونهای انتخاباتی از حاشیههای دیگرِ مراسم گشایش سال پنجم کاری شورای ملی بود. روسای کمیسیونهای انتخاباتی افغانستان، در صف اول در کنار مقامهای عالیرتبۀ کشور در این مراسم حضور داشتند. بخشی از سخنان آقای غنی و ابراهیمی رییس مجلس نمایندهگانِ کشور به موضوع اصلاحات در نظام انتخاباتی اختصاص یافته بود. آقای ابراهیمی بهصورت آشکار نارضایتی خود را از وضعیت اعلام کرد، ولی آقای غنی به گونۀ زیرکانه تلاش ورزید که با گفتن سخنان عام، تصویری دگرسان از وضعیت کمیسیونهای انتخاباتی و دیدگاه شخصیِ او در قبال اصلاحات انتخاباتی ارایه دهد. آقای غنی در سخنان خود بر ایجاد کمیسیون اصلاحات در نظام انتخاباتی اشاره کرد، اما از کلِ سخنان او میشد چنین استنباط کرد که او بهآسانی خواهان ایجاد تغییرات در ساختار کمیسیونهای انتخاباتی نیست. رؤسای کمیسیونهای انتخاباتی نیز در این نشست چنان آرام و مطمین به نظر میرسیدند که گویا در انتخابات کشور هیچ مشکلی به وجود نیامده و آنها به وظایف ملی و وطنی خود مطابق به قانون عمل کردهاند. چهارم: حضور داکتر عبدالله عبدالله رییس اجراییۀ دولت وحدت ملی نیز از حایشههای مهمِ دیگر مراسم گشایش دور تازۀ پارلمان باید به شمار رود. آقای عبدالله در این مراسم زیاد خرسند به نظر نمیرسید. شاید فضای تالار برایش چندان خوشایند نبوده باشد، هرچند که او احتمالاً یکی از معدود رهبرانِ افغانستان است که طرفدارانِ زیادی در شورای ملی دارد. حالا اینکه واقعاً چه مسایلی سبب شده بودند که آقای عبدالله چنان مغموم و گرفته به نظر برسد، مشخص نیست؛ اما جای شک نیست که مسایلی خاطرِ او را مکدر کرده بودند.
Comments are closed.