احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 27 حوت 1393 - ۲۶ حوت ۱۳۹۳
بخش دوم و پایانی
نظریات مرتبط با رشد هویت و جوانی
دو نظریۀ متفاوت در اینباره بین دانشمندان متداول است: نظریۀ الگوی هنجاری ـ بحرانی و دیگری نظریۀ الگوی زمانی واقعهها. روانشناسان سنتی به الگوی اول و روانشناسان دیگر به ترکیب هر دو الگو با تأکید بر الگوی دوم باور دارند. رشد آدمی بهخصوص در سنین بالای ۲۰ سال را نمیتوان به صورت مرحلهیی یعنی در چهارچوب الگوی هنجاری ـ بحرانی تقسیمبندی کرد. به همین دلیل ترجیحاً از اصطلاح دورۀ رشد جوانی، بزرگسالی پختهگی و پیری استفاده میکنیم. تعیینکنندۀ چهگونهگی رشد در این دورهها وقایع زندهگی است که در هر دوره اتفاق میافتد و رشد افراد را با وجود شباهتهای آنان در یک دورۀ معین از یکدیگر متفاوت میسازد.
نوع وقایع زندهگی و زمان وقوع آنها، نقش مهمی در چهگونهگی تثبیت هویت جوانی دارد. مثلاً زمان وقوع ازدواج و چهگونهگی و ادامۀ آن، تأثیر بزرگی بر زندهگی روانی فرد میگذارد. و یا موقعیت تحصیلی و شغلی و یا ناکامی در آنها به این ترتیب حوادث محیطی، در مقایسه با تحولات مرحلهیی درونی، تأثیر بیشتری بر چهگونهگی هویت فرد در دورۀ جوانی بهجای میگذارد. ساختار هویت در دورۀ جوانی، همچنین، شدیداً متاثر از زمینههای اجتماعی ـ فرهنگی است. به هر حال، محتوای هویت فرد هر چه باشد، تثبیت آن عموماً در سنین جوانی رخ میدهد. در این دوره معمولاً استقلال کامل از والدین و تصمیمگیری شخصی و قبول مسوولیت زندهگی حاصل میشود.
توانایی جوانان برای در نظر گرفتن تمام جوانب مسایل و یافتن دانش نسبتاً وسیع دربارۀ هنجارهای اخلاقی و اجتماعی و آگاهی از ضرورت یکپارچه بودنِ شخصیت بزرگسالی، زمینههای لازم را برای آنان فراهم میآورد تا به تثبیت هویت و انسجام خود برسند. در این دوره، هویت شخصی آنان به صورت باورهای عمومی، ارزشها و طرح و برنامۀ مشخص زندهگی جلوهگر میشود. آنان هویتی مییابند که حاکی از وقوف به شایستهگیهای تحصیلی، تواناییهای بدنی، مهارتهای شغلی و باورهای اجتماعی است و نقشهای گوناگون خود در موقعیتهای مختلف را بهخوبی میشناسند و با تغییر موقعیتها آنان نیز نقش خود را تغییر میدهند.
تثبیت هویت و انسجام خود در بین گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی تا حد زیادی متفاوت از یکدیگر است. تحقیقات مارکوس وکیتایاما نشان میدهد که در فرهنگهایی که بر جنبۀ استقلال فردی تأکید میکنند، هویت افراد نیز بیشتر حالت فردگرایی، خودمختاری و اتکای به خود دارد. در حالی که در فرهنگهایی که بر وابستهگیهای جمعی تأکید میشود، حالات دیگری از هویت مانند جمعگرایی، وابستهگی، اتکای به غیر و جامعهمحوری مورد نظر جوانان قرار میگیرد.
این محققان میگویند جوانانی که فرهنگشان بر استقلال فردی تأکید دارد، افرادی متمایز، پیگیر در هدفهای شخصی، متمرکز بر اندیشهها و عقاید خویش بار میآیند. اما برعکس جوانانی که فرهنگ آنان بر ارتباط و وابستهگی افراد به یکدیگر تأکید میکند، فردی با سعی در سازگاری خود با اهداف دیگران میشوند که یاد میگیرند که در هر مورد ذهن دیگران را بخوانند و خود را بر آن منطبق سازند. این دو نوع هویت باعث میشود که مسایل جوانان متعلق به فرهنگهای مختلف با یکدیگر همانند نباشد.
در مورد دوم فرد آنهمه آزاد نیست که هر طور بخواهد فکر کند و یا هرچه را شخصاً میپسندد، انتخاب کند و به همین دلیل تثبیت هویت تا حد زیادی متأثر از الگوهای فرهنگی و اجتماعی و خانوادهگی است. به جز در میان جوانان طبقات مرفهتر و تحصیلکردهتر که عمدتاً بر استقلال فردی خود تأکید دارند.
منبع: شبکۀ رشد
Comments are closed.