تلـخ‌تریـن طنـز زمانـه- صدای صلح و قانونیت در حلقوم یک تقلب‌کار

گزارشگر:علی پارسا/ شنبه 22 حمل 1394 - ۲۱ حمل ۱۳۹۴

برگزاری محفل بزرگی در قلب شهر کابل که در آن شعار «زنده‌باد حکمتیار» سر داده می‌شود و سخرانان آن از مصالحه بی‌قید و شرط با طالبان سخن می‌گویند، چندان هم شگفت‌آور نیست! حتا اگر در این محفل، قانون‌شکن و متقلب بزرگی چون ضیاالحق امرخیل از «قانون‌شکنی و آزار و اذیت مردم» بنالد، باز هم چندان متعجب‌کننده نخواهد بود! چون این جا کابل، پایتخت حکومت وحدت ملی است!
mnandegar-3در کشوری که ارگ آن برای گدایی صلح، سیاست خارجی خود را تا سطح تصمیم‌گیری‌های شورای علما تقلیل می‌دهد و مواضع کلان منطقه‌ای و جهانی خود را یک‌شبه بدل می‌کند، شعارهای حکمتیاری سر دادن و به طبل مذاکره بی‌قیدوشرط با طالبان کوفتن، چندان هم دور از تصور نیست. در کشوری که رییس‌جمهور آن در استراتژیک‌ترین نقطه جهان در واشنگتن، از سران طالبان رسماً پوزش می‌طلبد، چنین موضع‌گیری‌هایی از سوی وابستگان حکمتیار و تقلب‌پیشه‌گانی چون امرخیل دور از تصور نیست. در کشوری که شورای امنیت ملی آن برای جلب نیم‌نگاه پادشاه سعودی، پا به جنگ نیابتی یمن می‌گذارد و نه برای خشنودی خدا، بلکه برای خشنودی یکی از بزرگ‌ترین حامیان مادی و معنوی طالبان شمشیر می‌زند، توقع بیشتری هم نمی‌توان از نشست‌هایی چون نشست روز پنج‌شنبه داشت.
در این نشست که تحت عنوان «اسلام دین برابری؛ نه دین بنیادگرایی» از سوی حزب اسلامی در کابل برگزار شده بود، قطب‌الدین هلال نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری پیشین، بارها تاکید کرد که حکومت نباید برای مذاکره با طالبان پیش‌شرط بگذارد و به علاوه حکومت نباید برای مذاکره با طالبان بر طبل دستاوردهای نداشته‌اش بکوبد! به این ترتیب از دید این رهبر حزب اسلامی و کسی که سال گذشته در همین ایام منتظر جلب رای چندملیونی مردم بود، مردم و نظام جدید پساطالبانی در بیش از یک دهه گذشته با تمام تلفاتی که داده‌اند در عرصه‌های مختلف ارزشی و حقوق بشری هیچ دستاوردی نداشته است. عجیب است که این یاران آقای حکمتیار تا کنون چگونه با چنین رویکردی سر به شورش نگذاشته‌اند و به جمع رهبر مبارزشان نپیوسته‌اند. اگر آنها ارزش‌های انسانی جدید را که در قانون اساسی افغانستان مسجّل شده و همه مردم افغانستان تا امروز همواره برای آن قربانی داده‌اند را دستاورد قابل ملاحظه‌ای نمی‌دانند و بر قربانی کردن آنها به پای دشمنان کشور تاکید می‌کنند، با چه امیدی تا کنون حاضر به تبعیت از این نظام شده‌اند؟ مگر نه این است که آنها فرصت‌طلبانی هستند که در هر بازاری متاع خود را از طرق مختلف عرضه می‌کنند و با تغییر هر نظامی، آنها هم رنگ بدل می‌کنند.
آقای هلال و همه کسانی که در این محفل شعار «زنده‌باد حکمتیار» سر می‌دادند، باید بدانند که آنچه در این ۱۴ سال حتا از سوی آنها دستاورد تلقی نمی‌شود، ارزش‌های انسانی بزرگی است که مردم افغانستان حاضر هستند برای حفظ آنها تا پای جان ایستادگی کنند. آقای هلال اگر شکی در این مدعا دارد، به نتایج انتخابات گذشته برگردد و میزان رای خود و آرای همنوعان خود را با همیاری امرخیل باز شمارد. او بدون شک با این بازشماری –هرچند که با سخاوتمندی‌های امرخیل- همراه باشد، خواهد فهمید که مردم افغانستان چه می‌خواهند، به چه ارزش‌هایی باور دارند، از چه کسانی بیزاری می‌جویند و چه چیزی را دستاورد می‌انگارند!
در آن سوی دیگر حضور آقای امرخیل هم در این محفل و سخن گفتن او از قانون و قانون‌شکنی طنز دیگر زمانه شده است. امرخیلی که در صورت قانون‌گرایی حکومت وحدت ملی تا کنون باید با عنوان خائن ملی، آراسته می‌شد و در پشت میله‌های زندان با ملاقات‌کننده‌گانش از خاطره‌های خوش گوسفند چاق کردن سخن می‌گفت، حالا در قامت یک شخصیت ملی از ریشه‌های رشد مخالفان مسلح و دشمنان کشور می‌گوید. آقای امرخیل باید بداند که سخنان او هرچند هم که به ظاهر شیرین باشد و رنگ و بوی ملی داشته باشد، اما خاطرات بن‌بستی را که در کشور به وجود آورد انتخابات را بی معنا ساخت و کشور را به سطح سقوط رساند، همه مردم افغانستان و به خصوص تاریخ این سرزمین به خاطر خواهد داشت. سخن گفتن امرخیل از قانون و منافع ملی مانند مرثیه سراییدن ملاعمر در وصف حقوق بشر است که هر دو چیزی جز طنز تلخی برای مردم افغانستان و جهانیان نخواهد بود.
در حکومت وحدت ملی کنونی که دیده می‌شود حالا به انحصار اقتدارگرایی‌ها و تک‌روی‌های رییس‌جمهور غنی و حلقه نزدیکانش قرار گرفته، شکی هم نیست که استراتژی صلح آن براساس سخنان عالمانه آقای هلال و اظهارات وطن‌پرستانه آقای امرخیل پایه ریخته شود. وقتی رییس جمهور غنی قانع می‌شود که با جسارت کامل از هر بهایی کمتر از بهای جنگ برای صلح استقبال می‌کند، بی‌گمان ذهن به سمت خوش‌خیالی‌های هلال و امرخیل متبادر می‌شود. هرچند که شاید آقای غنی و یارانش حالا بیش از هر کس دیگری بفهمد که راهی را که در پیش گرفته نه به صلح ختم می‌شود و نه به رضای جامعه. او حالا باید به خوبی دریافته باشد که مردم حالا چندان هم خیر او امیدوار نیستند و تنها چیزی که از او می‌خواهند هم همین است که فقط با این بازی‌های مبهم و رازآلودت «شر مرسان»!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.