احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلاممحمد محمدی/ دو شنبه 24 حمل 1394 - ۲۳ حمل ۱۳۹۴
یمن کشوریست در جنوبغرب قارۀ آسیا که در شمال و شمال شرقِ آن، عربستان سعودی و عمان قرار دارد و از استقامتهای جنوبغرب و شرق محاط به آب است.(۱) به استناد اطلس جغرافیایی، حدود ۹۹ درصد مردمِ یمن مسلمان و از اینمیان، ۶۰ درصدِ آنها سنی و باقی شیعهمذهباند. از نظر نژادی ۹۲ درصد عرب، بیش از ۳ درصد سومالی، ۱ درصد سیاهپوست و بقیه مربوط به سایر نژادها استند. یمن دارای ۵۵۵هزار کیلومتر مساحت است و به استناد آمار سال ۲۰۰۴، ۲۰ میلیون و ۷۰۰هزار جمعیت دارد.(۲) کشوری که در آغاز قرن شانزدهم به تصرفِ ترکهای عثمانی درآمد و در سدۀ نوزدهم استعمار بریتانیا در جنوبِ آن نفوذ کرد و بخشهایی از آن نیز زیر سلطۀ مصر قرار گرفت. سلطۀ ترکهای عثمانی در سال ۱۸۷۲ بر یمن شمالی مسلم شد و تا جنگ نخست جهانی(۱۹۱۴ – ۱۹۱۸) ادامه یافت. استعمار بریتانیا در سال ۱۸۳۹ عدن و مربوطاتِ آن را مکمل اشغال کرد و تا اوایل قرن ۲۰ سراسر یمن جنوبی را تصرف و امارتهای آن را تحتالحمایۀ خویش ساخت.(۳)
در جریان چهار سال جنگ نخست جهانی، هنوز هم عثمانیها بر یمن شمالی تسلط داشتند، اما از متن آن در سال ۱۹۱۸ دولت شاهی مستقل یمن شمالی (غالباًً زیستبوم حوثیها) بهوجود آمد. دولت استعماری بریتانیا (مسلط بر جنوب یمن) دولت شمالی را به رسمیت نشناخت و درصدد اشغال یمن شمالی برآمد، اما بر اثر مقاومت حوثیها ناکام شده مجبور گردید در سال ۱۹۳۴ طی قراردادی دولت شمالی یمن را رسمیت بشناسد.(۴)
استعمار بریتانیا درحالیکه عدن (پایتخت یمن جنوبی) را به پایگاه بزرگ نظامی خود مبدل کرده بود، در سال۱۹۳۷ رسماً آن را مستعمرۀ خویش اعلام کرد و درسال ۱۹۵۹ بر آن شد تا در میان رژیمهای تحتالحمایۀ جنوب عربی خود «فدراسیون جنوب عربی» را ایجاد نماید که سه سال بعد در (۱۹۶۲) به ایجاد این فدراسیون موفق گردید. اما جنبشهای ضد استعماری در حال اوجگیری بودند.(۵)
در ۱۴ اکتوبر ۱۹۶۳ مبارزین یمن جنوبی بهرهبری جبهۀ ملی، قیامِ گستردهیی را علیه استعمار انگلیس آغاز کردند. در ۳۰ |۱۱| ۱۹۶۹ حکومت استعماری انگلیس در یمن جنوبی سرنگون و نظام جمهوری مستقر شد و در سال ۱۹۷۰ به «جمهوری دموکراتیک مردم یمن» با گرایش سوسیالستی مسما گردید و دشمنی غربیها علیه این کشور جدیتر شد.(۶)
در یمن شمالی از سال ۱۹۱۸ (حصول استقلال) تا ۱۹۶۲ نظام شاهی برقرار بود، همچنین جنبشهای ضد شاهی اوج میگرفت و «حوثیها» به حیث پیشوایان مذهبی زیدیه قدرت در این کشور را به عهده داشتند. در انقلاب ۲۶ دسمبر ۱۹۶۲ نظام شاهی سرنگون شد و نظام جمهوری روی کار آمد. سنیهای بنیادگرای مذهبی، قدرتِ بیشتر یافتند و زیدیها ناخرسند شدند.(۷)
از انقلاب ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۰ خانوادۀ آل سعود در عربستان سعودی که دشمن آزادی، دشمن نظام و عدالت اجتماعی بودند، مدت هشتسال در امور داخلی یمنِ شمالی دخالت و از مخالفان سرسختِ مسلح نظام جمهوری، حمایت کردند. تا اینکه در سال ۱۹۷۰ بر اثر مداخلۀ دولت سعودی و استعمار غرب، طی کودتای نظامی، نظام جمهوری منحل شد و شورای نظامی ادارۀ استبدادی را بهدست گرفت و در ۱۹۷۸ پس از هشتسال استبداد نظامیان طرفدار سعودی، دوباره نظام جمهوری بهرهبری علی عبدالله صالح بهوجود آمد.(۸)
بهدنبال فروپاشی جماهیر شوروی، نظامهای متمایل به سوسیالیزم یکی پیِ دیگر در جهان مضمحل گردید، نظام دموکراتیکِ مردمی یمن جنوبی نیز زیر فشار کشورهای استعماری و دولت سعودی سقوط نمود، شمالیها بهرهبری علی عبدالله صالح در حمایتِ بیرونیها ابتکار اتحاد یمن را بهدست گرفته، در سال ۲۲-۵-۱۹۹۰ اتحاد دو یمن (شمالی و جنوبی) تأسیس شد و دولت واحد «جمهوری عربی یمن» بهوجود آمد.(۹)
هرچند علی عبدالله صالح خود زیدی بود، اما بر اثر مخالفت یکی از پیشوایان خانوادۀ مذهبی زیدی بهنام «حوثی»، زیدیها بر ضدحکومت استبدادی علی عبدالله صالح متحد گردیده بهمبارزه برخاستند و درسال ۲۰۰۴ وارد مبارزۀ مسلحانه علیه دولت مرکزی یمن شدند، «صالح» آنها (زیدیهای هممذهب خود را) تروریست خوانده، به سرکوب شدید آنها اقدام کرد و هزاران تنِ آنها را بهقتل رساند.
در سال ۲۰۱۰ که به «بهار عربی» مسما شده است، در کشور عربی یمن نیز علیه علی عبدالله صالح قیام صورت گرفت و صالح از کشور پس از ۳۲ سال حکمروایی فرار کرد.(۱۰)
هرچند در یمن عبدِ رُبه منصور هادی بهقدرت رسید، اما حوثیها دارای قدرت و نفوذ بیشتری شدند؛ زیرا دولت مرکزیِ «هادی» توان اعمال قدرت را نداشت. نیروهای مخالف منصور هادی چون: حوثیها، جنبش انصارالله و نیروهای طرفدار عبدالله صالح رییسجمهوری مخلوع و فراری و گروههای دیگری که هرکدام اهدافی خاص داشتند، علیه او متحد شده، در سپتمبر ۲۰۱۴ «صنعا» پایتخت یمن را متصرف و در جنوری سال ۲۰۱۵ وارد کاخ ریاست جمهوری یمن شدند. حوثیها که گاهی طرفدارِ خودگردانیِ مناطق خویش بودند، حالا که پایتخت کشور را گرفتهاند، آرزوی رهبری کل یمن را دارند.(۱۱)
وقتی حوثیها نزدیک پایتخت شدند، منصور هادی پایتخت را به شهر «صنعا» (پایتخت یمن جنوبی سابق) منتقل کرد و زمانی که حوثیها نزدیک صنعا شدند، وی به عربستان سعودی گریخت.
عربستان سعودی تحت حمایت کشورهای بزرگِ استعماری وقتی نفوذ خود را در منطقه به خطر دید و نگران سرایت افکار آزادیخواهانه به کشور خود شد، در همکاری با تعدادی از کشورهای عربی و کشورهای استعماری غیراسلامی ارتش ۱۵۰ هزار نفری را برای مداخله در یمن آماده کرد و حملات نظامی بر صنعا را آغاز کرد که تا کنون صدها کشته و مجروح بهجا گذاشته است.
به گزارش رسانهها، ایالات متحده از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ بمبهای خوشهیی فراوانی را به عربستان سعودی فروخته است، و حالا سعودی آنها را بر سرِ مردم مسلمان یمن میریزد. این عمل دولت سعودی «جنایت جنگی» خوانده شده است.
به گزارش سخنگوی نیروهای سعودی: اگر انصارالله و نیرویهای علی عبدالله صالح تسلیم هم شوند، آنها به حملاتشان در یمن ادامه خواهند داد.(۱۲)
حوثیها چه کسانی هستند و چرا پای ایران به میان آمده است؟
حوثیها پیروی فرقۀ مذهبیِ زیدیهاند. زید فرزند علی بن حسین معروف به امام سجاد بود و امام سجاد چهارمین امام شیعیان جهان میباشد که در سال ۹۴ هـ ق به دستور ولید بنعبدالمالک اموی مسموم شد و به شهادت رسید.
زید بنعلی از خانواده و اهل بیت پیغمبر بزرگ اسلام (ص) بود که زیر فشارهای سیاسی بارها به دربار هشام بن عبدالملک اموی برده شد. وی میکوشید هشام را نصیحت کند تا از ظلم و فسق و فجور دست بردارد، اما موثر واقع نشد. او را یک بار از کوفه نیز اخراج کردند، ولی به اثر نامههای پی در پی کوفیان به کوفه برگشت و در سال ۱۲۲ هـ ق علیه دولت فاسد و مستبد هشام اموی قیام را آغاز کرد؛ زیرا موصوف یک هفته قبل از موعد معینشده قیام را آغاز کرده بود و گروههایی که به وی وعدۀ همکاری در قیام را داده بودند، بهوقت لازم نرسیدند. حرکت زید با شکست مواجه گردیده، خود و یارانش پس از سه روز مقاومت مانند یاران امام حسین شهید شدند.(۱۳)
پیروان زید بعدها فرقۀ مذهبییی بهنام «زیدیه» ایجاد کردند. طرفداران فرقۀ زیدیه بیشتر در یمن شمالی و شمال ایران حضور دارند، آنها از جملۀ شیعیانِ ۱۲ امامی نیستند. مذهب شیعیه دارای فرقههای متعددی مانند زیدیه، کیسانیه، افتحیه، غالیه، اسماعلیه… است.(۱۴) وقتی رابطۀ یمن بعد از فرار «منصور هادی» با کشورهای همسایه بهویژه سعودی خراب شد و کشورهای عربی شامل حلقۀ دولت سعودی سفارتخانههای خود را در یمن بستند، رابطۀ حوثیها با دولت اسلامی ایران بیشتر و نزدیکتر شد، میان صنعا و ایران خطوط هوایی ایجاد و تهران بهحمایتِ آنها پرداخت.
چرا داکتر اشرفغنی کاسۀ داغتر از آش برآمد؟
از لحاظ سیاسی، دو تیرِ کاملاً خطا از تفنگ داکتر غنی که دانشمندی جهانی نیز خوانده شده، برآمده و درایتِ سیاسیِ دولتِ وی را به باد داده است.
تیر نخست در امریکا رها شد، آنجا که گفت: از طالبان باید معذرت خواهی شود. یعنی اینکه مردم از کسانی که ۲۱ سال است علیه آنها مرتکب ترور، قتل و کشتار، انفجار، انتحار، سربریدن، سوزانیدن… میشوند، معذرت بخواهند. این تیر هوایی مانند بمبی ناپال در جامعه منفجر شد و از زمین و آسمان، مردم این سخن را تقبیح کردند.
دومین تیر خطا از ارگ، در رابطه با لشکرکشی و تجاوز آشکارِ نظامی عربستان سعودی بر کشور مستقل یمن رها شد. آقای داکتر غنی از تجاوز سعودی بالای یمن حمایت کرد و موجب عصبانیت مردم افغانستان شد. تحلیلگران و آگاهان، این اظهارت ارگنشینان را محکوم و با آن مخالفت کردند. زیرا هیچ کشوری به حرمین شریفین تجاوز نکرده است تا مردم و دولت افغانستان علیه آن موضع بگیرند. معلوم میشود که دولت داکتر غنی به سوی خودکامهگی میرود. مردم افغانستان طعم تلخِ تجاوز را بارها چشیدهاند، اما غنی و تیم وی که قدرتِ امروزِ خود را مدیونِ حمایتِ مستقیمِ مالی و سیاسیِ سعودیاند، میخواهند با حمایت از تجاوز علیه یمن، به دولت عربستان خوشخدمتی کنند؛ خوشخدمتییی که میتواند افغانستان را به تباهی سوق دهد.
حوثیها برای این قیام چه توجیهی دارند؟
زیدیها که خود را پیروان اهل بیت پیغمبر و مدافع عدالت میخوانند، در واکنش به حاکمیتِ فاسد و استبدادی ۳۲سالۀ علی عبدالله صالح قیام کردند، اما متأسفانه حالا حامیان عبدالله صالح در یک اتحاد سیاسی کنار آنها قرار دارند. آنها که در گذشته خواهان خودمختاری بودند، حالا خواهان حاکمیت بر سراسرِ یمن هستند. از همراهانِ دیگر زیدیهای حوثی، جنبش انصارالله؛ جنبشی آبدیده در جنگ است. زیرا در سال ۲۰۰۹ دولت عربستان سعودی در همکاری با دولت عبدالله صالح در مناطق مرزی عربستان و یمن اقدام به سرکوبی انصارالله نموده بود.
اما اینبار شرایط متفاوتتر است. حوثیهای انقلابی، کمیتههای انقلابیِ مردمی و گروههای ارتشی نزدیک به عبدالله صالح «زیدی» را با خود دارند و سعودی بهشدت نگران قدرت گرفتنِ شیعیان زیدی در یمن و حضورِ ۲۰درصدی شیعیان در داخل عربستان سعودی، بحرین و کشورهای عربی بهویژه جنبش حزبالله در لبنان است. مسلماً متلاشی کردن این جنبشها و گروههای سختجان دشوار است؛ اما شاید ایجاد جایگاه دوباره برای منصور هادی در دولت یمن یکی از گزینهها باشد.
به هر صورت، بر پایۀ ادبیات سیاسی و منطق سیاسی، حمله به یمن یک تجاوزِ آشکار است و دولت سعودی، متجاوز اصلیِ این میـدان شناخته میشود.
منابع:
۱- اطلس گیتیشناسی، نشر موسسۀ کاتوگرافی ایران، ص۱۶، سال ۱۳۸۵ خورشیدی
۲- همان اثر بالا، ص۹۶
۳- کتاب افغانستان و جهان (بخش آسیا و افریقا)، مرکز مطالعات وزارت خارجۀ افغانستان، ص ۱۷۵، سال انتشار ۲۰۰۴، انتشارات میوند
۴- اطلس گیتیشناسی، ص۹۶، «افغانستان و جهان»، ص۱۷۵
۵- افغانستان و جهان، «بخش آسیا و افریقا»، ص۱۷۵
۶- همان اثر بالا، ص۱۷۶
۷- هفتهنامۀ ارمغان ملی، ۱۲ حمل ۱۳۹۴، کابل
۸- افغانستان و جهان، ص۱۷۶
۹- همان اثر بالا، ص۱۷۶
۱۰- هفتهنامۀ ارمغان ملی، ۱۲ حمل۱۳۹۴
۱۱- همان اثر بالا در «ارمغان ملی»
۱۲- هفتهنامۀ سنجه، مورخ ۱۵ حمل ۱۳۹۴، کابل
Comments are closed.