احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ میزان ۱۳۹۱
رابطههای جدید پاکستان و روسیه که همزمان به سفر رییس ستاد ارتش پاکستان به روسیه و نیز سفر وزیر خارجه روسیه به پاکستان منجر شده است، منطقه را آبستنِ حوادث جدید نشان میدهد. این سفرها میتوانند موجب برقراریِ دوستی و تعاملِ نزدیک میان دو کشوری که در گذشته از هم دور بودهاند، شود.
نمایندهگان پاکستان و روسیه در حالی با همدیگر دیدار میکنند که افغانستان و منطقه طی دو سال آینده دچار تحولات عظیمی میگردد. به نظر میرسد که بحث افغانستان، محوریترین موضوعِ دیدارهای پاکستان و روسیه است. پاکستان که در گذشته عضو کشورهای عدم انسلاک بود، در زمان جهاد افغانستان با قرار گرفتن در کنار غرب بهویژه امریکا، به گونه آشکار در برابر سازمان وارسا قرار گرفت و در واقع بیرون از دایره «عدم انسلاک» عمل کرد؛ چنانکه در آنزمان بسیاری از کشورهای عضو عدم انسلاک نیز هر کدام به نحوی در طرفداری از بلوک شرق یا غرب قرار گرفته بودند. از آن دوره به بعد، رابطه مناسبی میان روسیه (وارث شوروی) و پاکستان وجود نداشته و روسیه همواره این کشور را به عنوان سرباز امریکا در منطقه شناخته است.
اگرچه پاکستان در دهسال پسین تلاش کرده تا به نوعی با روسیه رابطه برقرار کند و در این راستا سفرهایی هم از جانب مقامهای پاکستانی به آن کشور صورت گرفته است؛ اما هیچگاه این رابطهها دوسویه نبوده و ظاهراً روسیه نخواسته که رابطه خاصی را با پاکستان تامین کند. اما همزمان با برگزاریِ شصتوهفتمین اجلاس سازمان ملل در نیویارک، بحث سفر ولادیمر پوتین، رییسجمهور روسیه، به پاکستان برای اشتراک در یک نشست چهارجانبه، مطرح شد که به دلایل اعلام ناشده، سفر آقای پوتین لغو شد و آن نشست نیز برگزار نگردید؛ ولی حالا همان نیت، به گونه همزمان به سفر نمایندهگان نظامی و سیاسی پاکستان و روسیه، یکی به کشورِ دیگر منجر شده است.
شاید یکی از دلایل این سفرها، بحث و تبادل نظر میان مقامهای روسی و پاکستانی بر سر افغانستانی باشد که پس از سال ۲۰۱۴ وضعیت مبهمی را انتظار میکشد. شاید روسیه به عنوان قدرتمندترین کشوری که میخواهد پس از سال ۲۰۱۴ در افغانستان نقش کلیدی ایفا کند، ناگزیر است که از همیناکنون قدمهای نخستینش را در این راه بردارد. پاکستان نیز با توجه به تجربهیی که از گذشته دارد و میخواهد پس از سال ۲۰۱۴ قیومیت افغانستان را به گونهیی بهدست داشته باشد و این کشور را در دایره مدیریت سیاسیِ خویش حل کند، ضرور میبیند تا با برخی از قدرتهایی که با این طمعِ پاکستان ناسازگار اند، رابطه ایجاد کند. بنابرین، هر دو در اینباره لازم و ملزومهایی را درک کرده و برای گرفتنِ یک نتیجه تلاش میکنند. اما شرطهای هر دو طرف برای آینده سیاسی افغانستان، به گونه آشکاری در برابرِ هم قرار دارد.
از سوی دیگر، پاکستان در فرصتهایی که در رابطهاش با امریکا خللی به میان آمده، سفرهایی به کشورهای قدرتمندِ منطقه مثل چین و روسیه، داشته و به گونهیی خواسته است که از این سفرها به عنوان ابزارهای فشار بر حامیان غربیاش استفاده کند. اینکه حالا این تامین رابطههای جدید پاکستان با روسیه چهقدر بر بنیاد نیازهای سیاسی و استراتژیک این کشور و چهقدر ابزاری و واکنشی است، بحثی جداست؛ اما به هر رو، یک نکته در این نوع رفتار پاکستان برجسته است و آن اینکه: پاکستان به هیچ عنوان از صداقتِ لازم در برابر روسیه برخوردار نخواهد بود و اگر قرار باشد تعاملی میان این دو کشور ایجاد گردد، پاکستان نقش دوگانه و مزوّرانهیی در آن خواهد داشت که بهیقین به ضررِ مردم افغانستان تمام میشود.
دغدغه ما این است که مبادا سرنوشت دو سال بعد افغانستان، در گروِ تعامل پاکستان ـ روسیه شکل بگیرد و این کشورها برای افغانستان خوابهای مشترک ببینند و طرحهایی را رونما سازند. باید روسیه به گونه واضح درک کند که پاکستان نه تنها در روابط خارجیاش صادق نیست، بلکه از اهدافش در مورد افغانستان و منطقه، یک اینچ هم عقب ننشسته است؛ همان اهدافی که منافع و امنیت ملی روسیه را با خطرات جدی روبهرو میسازد.
Comments are closed.